دانیال شه بخش،برنده مدال برنز بوکس جهان:
شاگرد مکانیکی که تاریخساز شد/ به پدرم قول ماشین دو در دادم!
بوکسور سبک وزن تیم ملی ایران که با کسب مدال برنز رقابتهای جهانی تاریخساز شد، اکنون در گفت و گویی مفصل سکانس جدیدی از زندگی سخت خود در گذشته را روی پرده برده است.
روز (سهشنبه) ۱۱ آبان ۱۴۰۰ بود که پسری ۲۳ ساله، از استان محرومی چون سیستان و بلوچستان، دست به کار بزرگی زد تا بار دیگر به همگان ثابت کند که خواستن توانستن است و همه باید رویاهای کودکی خود را در زندگی جستجو کنند. حتی اگر رویای آنها خریدن ماشینی دو در برای پدر باشد که اسم آن را هم نمیدانند. دانیال شهبخش، بوکسور جوان تیم ملی که موفق شد با کسب نخستین مدال بوکس ایران در مسابقات جهانی تاریخسازی کند، اکنون رویاهای بزرگتری چون مدال المپیک و کمربند بوکس حرفهای را در سر دارد.
به گزارش ایسنا، افتخار طایفه شهبخش که اکنون باعث سربلندی و فخر پدر است، چند روز پیش به همراه مربی زحمتکش خود که نقش برادر بزرگتر او در این سالها را داشته، مهمان خبرگزاری ایسنا بود تا از دریچهای جدید زندگی خود را با هواداران و اهالی این رشته در میان بگذارد.
در ادامه این مطلب گفتوگو با دانیال شهبخش و محمود نهتانی را میخوانید:
* در ابتدای گفتوگو دوست داریم که مربی و شاگرد در مورد نحوه ورودشان به بوکس صحبت کنند.
دانیال شاگرد مکانیک بود و کار میکرد. او یک موتور داشت که با آن تا سرکار و باشگاه میرفتیم و میآمدیم.
اینکه دانیال چگونه بوکس را شروع کرد را خودش بهتر توضیح میدهد چون در ابتدا دوست داشت به ژیمناستیک برود، اما خود من از سال ۸۰ بوکس را آغاز کردم و از ۸۸ وارد مربیگری شدم. دانیال از استعدادهایی بود که ما در طرح استعدادیابی سال ۹۳ استان او را کشف کردیم. آنها ۷ * ۸ نونهال بودند که از مناطق مختلف جمع کردیم و دانیال هم با آنها بود.
نفراتی چون ارسلان عبداللهی، مهرداد عبداللهی، محمدجاسم و ... همگی در ردههای نوجوانان هم قهرمان شدند. سیاوش کهرازه رفیق صمیمی دانیال هم قهرمان کشور شد. کار از آنجا استارت خورد و خوشبختانه جواب هم گرفتیم. دانیال بعد از ۹ ماه که وارد بوکس شد، در مسابقات نونهالان گرگان دوم شد که از آنجا دیگر او را باور کردیم.
من و دانیال خیلی با هم صمیمی بودیم و بچه محل هم بودیم. دانیال شاگرد مکانیک بود و کار میکرد. او یک دوچرخه داشت که با آن تا سرکار و باشگاه میرفتیم و میآمدیم. خیلی باهم هماهنگ بودیم تا اینکه بعدها در قهرمانی کشور بزرگسالان کشور درخشید و به تیم ملی رسید. او در مسابقات سال ۹۵ کاپ تکنیک هم گرفت.
تنها کسی هستم در خانواده که ورزش میکنم و از بچگی خیلی به این علاقه داشتم که دیده شوم، اما از راه درست و نه به هر عنوان و قیمتی. خیلی دوست داشتم موفق شوم و به عنوان یک آدم موفق در رسانهها دیده شوم، یک الگو برای هم استانیهای خودم بوده و بتوانم صدای آنها شوم. ورزش بود که من را به این جایگاه رساند و خدا را شکر تا حدودی چیزی که میخواستم شد.
من خیلی بیش فعال بودم و خانواده هم طبق معمول در استان سیستان و بلوچستان درآمد آنچنانی هم نداشت. البته شاید هم استانیهای من کم داشته باشند، اما هیچوقت نمیگویند نداریم و گله نمیکنند. افرادی هم که کمک میکنند لطف میکنند. اگر کم و کاستی در سیستان و بلوچستان هست به حقشان نرسیدهاند. هم استانیهای من لیاقت بسیار زیادی دارند و کل ایران همینطور است.
* اگر امکانش هست، درباره خودت و خانواده بیشتر بگو تا اهالی بوکس، تاریخساز خود را بیشتر بشناسند.
بخاطر شرایط دیپلم را به صورت ناقص خواندهام چون کار میکردم تا به پدرم کمک کنم. به درس نمیرسیدم. یک خانواده ۶ نفره با درآمد یک پدر که مسافرکشی میکرد نمیچرخید.
متولد ۷۸ هستم و تا دیپلم ناقص خواندهام چون کار میکردم تا به پدرم کمک کنم، به درس نمیرسیدم. یک خانواده ۶ نفره با درآمد یک پدر که مسافرکشی میکرد نمیچرخید. یک خواهر و دو برادر دارم. من بچه اول هستم. خودم خیلی دوست داشتم به خانواده کمک کنم چون فرزند اول مسئولیت پذیر است و دوست داشتم کمکی برای خانواده باشم.
یک دوچرخه داشتم و در مکانیکی کار میکردم. با دوچرخه خودم را به باشگاه میرساندم. وقتی هم که وارد ورزش شدم اتفاقی بود. در باشگاه ۱۷ شهریور بودم که الان به اسم من است. آقای نهتانی گفتند بچه محل هستیم، من بچه مرادقلی هستم. آقا نهتانی به عنوان یک برادر بزرگتر که هیچ شناختی از او نداشتم همیشه حامی من بودند، کاش خودشان اینجا نبودند تا من از او تعریف میکردم.
* داستان علاقهات به رشته ژیمناستیک چیست؟
آقا محمود همیشه من را ساپورت کردند و حتی زمانی که من در نوجوانی وارد تیم ملی میشدم ایشان برای من از چهارراه رسولی کفش و لباس میگرفت.
خیلی دوست داشتم به ژیمناستیک بروم چون فکر میکردم میتوانم پرواز کنم، به هر حال بچه بودم و فیلم هم نگاه میکردم که روی من تاثیر گذاشته بود (باخنده). اتفاقی وارد بوکس شدم و آقای ثوری را دیدم. آن زمان رئیس هیات بودند و آقای نهتانی مربی بودند. آقا محمود همیشه من را حمایت کردند و حتی زمانی که در نوجوانی وارد تیم ملی میشدم ایشان برای من از چهارراه رسولی کفش و لباس میگرفت.
در باشگاه شهریه نمیدادم هیچ، پول تو جیبی هم به بنده میدادند که خرج کنم. آقای نهتانی بی ریا کار میکنند و برای همین نمیگویند. من واقعا مدیون ایشان هستم. از ۱۳ سالگی بالا سر بنده بودهاند. خیلیها الان میگویند شهبخش شاگرد من است، شما برای دانیال چه کار کردهاید؟ من استعداد داشتم، اما باید ساخته میشد. من یک مدت به ایرانشهر خانه پدربزرگم رفتم و نیامدم که به جای من اشخاص دیگر به مسابقات اعزام شدند، اما باز مجدد آقای نهتانی من را به سمت بوکس کشیدند.
* خانواده با ورزش کردن تو موافق بودند؟
ما چون اوضاع مالی خوبی نداشتیم پدرم با شرایط من موافق نبود، اما من همیشه قول میدادم که یک زمانی قهرمان میشوم. به پدرم میگفتم مطمئن باش که به بهترین موفقیتها دست پیدا میکنم تا به من افتخار کنید.
دانیال به پدرش قول خریدن یک ماشین خارجی دو در را داده بود (باخنده).
* موضوع ماشین دو در چیست؟
من اسم ماشینها را نمیدانستم و واقعا میگویم که الان هم نمیدانم. پدرم میگفت: آخه بوکس چیه که میری مشت میزنی. همانطور که میدانید در منطقه ما زود ازدواج می کنند، اما من این کار را نکردم. به پدرم میگفتم بابا جان شما صبر کن، من برای تو یک ماشین دو در میخرم(باخنده). این صحبت برای ۶ تا ۷ سال پیش است، میگفتم من برای شما یک ماشین دو در خارجی میخرم که به من افتخار میکنید.
البته هنوز این ماشین را نخریدهام، اما یک قرارداد بوکس حرفهای ببندم برای او دو تا ماشین میخرم. خدا را شکر او الان به من افتخار میکند و میداند که من هر روز به رویای خودم نزدیک تر میشوم. ته ورزش المپیک است و با مدال المپیک واقعا رزومه کاملی خواهید داشت، در تلاش هستم به این موفقیت نیز دست پیدا کنم.
* قصد ازدواج نداری؟ در منطقه شما زود ازدواج میکنند.
برنامه دارم، ولی طول میکشد.
رویای من بالای سر بردن کمربند بوکس حرفهای است. زمانی که این کار را انجام دهم رویای خودم را به پایان رساندهام.
* رویای دانیال شهبخش در ورزش چیست؟
خیلی از بزرگان ورزشی میگویند ته ورزش حرفهای این است که به المپیک برسید، اما من میگویم با مدال المپیک رویا تکمیل نمیشود. البته در رشته من، بوکس حرفهای کامل کردن رزومه است. بوکس حرفهای که کمربندهای مختلفی دارد. وقتی من کمربند قهرمانی بوکس حرفهای را بالای سر ببرم آن وقت است که رویای خودم را به پایان رساندهام، همه تلاشم بر این است که به بوکس حرفهای برسم و بهترین شوم.
ما در المپیک نه، اما الان در جهان مدال داریم. ارزش کمربند بوکس حرفهای برای من بالاتر از المپیک است چون جهان به این مهم توجه میکند. همه به المپیک میروند تا وارد بوکس حرفهای شوند. ما در جهان بسکتبال حرفهای داریم که سطح بالایی دارد و قبلا هم یک نماینده در آنجا داشتهایم که به او افتخار میکنیم. این برای کشورمان افتخار بود که یک نفر از ایران در NBA است، بوکس هم همانطور است. انشاءالله بتوانم یک روز کمربند بوکس حرفهای را بالای سر ببرم و واقعا لحظه شماری میکنم. این مدال جهانی شروع کار من بود برای مسابقات حرفهای. برنامه زیادی برای بوکس حرفهای دارم که امیدوارم اجرا شود.
* با توجه به توجه ویژه آیبا به تو، پیشنهادی از سازمان خاصی داشتهای؟
از چند کشور پیشنهاد پناهندگی داشتهام ولی توجه نکردهام. دوست دارم من را به عنوان یک ایرانی در میادین بینالمللی بشناسند.
همیشه حقیقت را میگویم. من از دو کشور پیشنهادی در حد پناهندگی با همه امکانات داشتم، اما باشگاه یا کمپانی خاصی نبوده است. پیشنهادها صرفا ملی بود ولی توجه نکردم. دوست دارم وقتی در کشوری هستم به عنوان یک ایرانی من را بشناسند. مطمئنا آن محبتی که با مردمم دارم از بین نمیرود و نمیخواهم بگویند از کشور رفت. خیلی به فکر استانم هستم. من به عشق هم استانیهایم به روی رینگ میروم و مشت میزنم. اگر همیشه از استانم حرف میزنم دلیلش مظلوم بودن استانم است.
من در بازیهای برون مرزی یک ایرانی هستم و نمیگویند او از استان سیستان و بلوچستان است، برای همین اینجا از سیستان و بلوچستان میگویم چون دوست دارم استعدادهای استانم دیده شوند.
* دانیال شهبخش چگونه با شرایط سختی که داشت در بوکس دوام آورد؟
هم دورههای دانیال نیز در کشور مدال آوردند، اما مثل دانیال نبودند. از دور هم اگر نگاه میکردید ریتم بدنی و اخلاق دانیال خیلی بهتر از بقیه بود، یک چیزی ذاتا در وجودش بود. اینکه دانیال دوام آورد هم به این موضوع بستگی داشت. همه آنهایی که رفتند از لحاظ مالی هم بهتر از دانیال بودند. دانیال شاگرد مکانیک بود و شرایط بدتری هم نسبت به آنها داشت. پشتکار دانیال باعث موفقیت بود. دلیل علاقمند شدن من به دانیال هم استعداد ذاتی و پشتکارش بود.
من میگویم هر شخص باید از توانایی خودش برخوردار باشد و بداند که چه تواناییهایی دارد. فرمودید چگونه ماندگار شدم، واقعا نمیدانم. ناخودآگاه گویا خدا در دل من میگفت در وجود تو یک چیزی هست. شاید بگویند او پیاز داغش را زیاد میکند، اما خدا میداند که اینطور نیست و اینها حرفهای دل من است. من واقعا از روز اول نمیدانستم المپیک چیست، ولی میگفتم یک روز به المپیک میرسم. من یک دوست داشتم که بازیهای المپیک را میدید و من میگفتم خدایا این مسابقات چیست که نگاه میکند. بعدها فهمیدم که المپیک را میدید. صادقانه میگویم که همیشه خودم را در بالاترین سطح میدیدم و میگفتم بهترینها را به دست بیاورم. البته بهترینها تنهایی کسب نشدهاند. مربی و اشخاصی دور و اطرافم بودند که ذهنیت من را میساختند. الان هم واقعا روحیه زیادی برای المپیک فرانسه، بازیهای آسیایی چین و بوکس حرفهای دارم. همه انرژی من از الان برای بوکس حرفهای است.
* سبک منحصر به فرد دانیال بخاطر گارد پایین در مبارزهها مورد توجه فدراسیون جهانی قرار گرفت. این سبک مبارزه از کجا آمده است؟
بوکس مثل مدرسه ابتدایی است. در اول ابتدایی همه دست خطها مثل هم است، اما رفته رفته برخیها تا کلاس پنجم ابتدایی که میشوند نستعلیق مینویسند که نشان از تلاش زیاد آنها است. آموزشی که به دانیال دادم مثل بقیه بود، اما او همیشه بیشتر تلاش میکرد. به اصطلاح بوکسورها دانیال فن دزد بود و زود یاد میگرفت. وقتی گاردش را پایین گرفت خیلیها نقد کردند، اما کم کم در اردوهای تیم ملی و فیلمهایی که میدید خودش را ساخت. یاد گرفت، تا این شد. من شخصا در بوکس از دانیال خیلی چیزها یاد گرفتهام. خیلیها میگفتند عیب است. من در فینال مسابقات جهانی صربستان بوکسوری را ندیدم که یک مربی برای او گارد خاصی تعریف کند. در واقع ما کاری نکردهایم و این سبک مبارزه تصمیم خود دانیال است.
ذهنیت من خیلی روی بازیهای آسیایی نیست و حس میکنم ما وقتی در سطح کشورمان مدال بازیهایی آسیایی داشتهایم، خیلی کار بزرگی نیست اگر دوباره به این مدال برسیم. من دوست دارم روی چیزی تمرکز کنم که دست نیافتنی بوده است. مثل مدال المپیک یا کمربند قهرمانی بوکس حرفهای، دوست دارم در جایگاهی باشم که کسی نباشد.
از نظر من به اعتماد به نفسم برمیگردد. ببخشید که من اینطور حرف میزنم و واقعا قصد تعریف نیست، واقعا روحیاتم اینطور است. با این سبک مبارزه راحتترم و در اندیشه خودم بوکس یک هنر است. بوکس هنر مشت نخوردن است. شما باید توان مشت نخوردن داشته باشید تا بعد مشت بزنید. خداراشکر من آن هنر مشت نخوردن را دارم. سبک شخصی خودم است و کسی نگفته است. خیلیها به اختلاف خوردند با من که این چه بوکسی است. خیلیها گفتند پیشانی من بخاطر گارد باز بود که زخم شد، اما اینطور نیست. در همین مسابقات قهرمانی جهان، دارنده طلای المپیک از کوبا در بازی اول ابرویش پاره شد و کنار رفت، گارد بسته هم داشت ولی اتفاق افتاد. ورزش بوکس همین است و هر اتفاقی میتواند بیفتد. من الان میگویم کمربند قهرمانی بوکس حرفهای را بالای سر میبرم، اما شاید در یک تورنمنت معمولی با یک مشت بیفتم. واقعا بوکس یک مشت است و دلیل نمیشود صحبتهای من درست نباشد.
در حال حاضر ذهنیت من خیلی روی بازیهای آسیایی نیست و حس میکنم ما وقتی در سطح کشورمان مدال بازیهایی آسیایی داشتهایم، خیلی کار بزرگی نیست اگر دوباره به این مدال برسیم. من دوست دارم روی چیزی تمرکز کنم که دست نیافتنی بوده است؛ مثل مدال المپیک یا کمربند قهرمانی بوکس حرفهای. دوست دارم در جایگاهی باشم که کسی نباشد. الان واقعا خوشحالم که من اولین مدال آور بوکس ایران در جهان هستم. به دنبال خوش رنگتر کردن مدال جهانی هم هستم، ولی خب الان بیشتر به دنبال مدال المپیک هستم. واقعا خیلی خوب است ذهنیت این باشد که بهترینها را کسب کنیم.
* آقای نهتانی چگونه وارد مربیگری شدید؟
من سال ۸۰ بوکس را آغاز کردم و در سالهای ۸۲ تا ۸۵ واقعا بوکس سیستان و بلوچستان زنگ تفریح بود. سال ۸۳ در شیراز سوم شدم (جوانان) و بعد در سال ۸۵ سوم شدم(امیدها). سال ۸۷ در مسابقات قهرمانی کشور بزرگسالان که به میزبانی چهارمحال برگزار شد به مقام اول رسیده و به تیم ملی دعوت شدم. چند ماه در اردوی تیم ملی بودم و به دلیل ناملایمتیها از سوی مربیان بوکس را کنار گذاشتم. سال ۸۹ هم به عنوان مربی به تیم ملی دعوت شدم.
حاج احمد ناطق نوری هم هیچوقت بوکس سیستان و بلوچستان را رها نکرد و کمکهای زیادی به ما کرد. او به ما بها داد که ماندگار شدیم.
سال ۸۹ به اردوی تیم ملی دعوت شدم تا کمک مربی باشم و سال ۹۶ هم دوباره در دوره سرپرستی آقای داوری کمک مربی شدم که دوباره آقای ثوری آمد و دانیال هم به عنوان بوکسور نخبه از من به عنوان مربی خود دعوت کرده بود. الان هم قرارداد دارم. البته باید بگویم که ناطق نوری هم هیچوقت بوکس سیستان و بلوچستان را رها نکرد و کمکهای زیادی به ما کرد. او به ما بها داد که ماندگار شدیم. این خاطره را هم بگویم که سال ۸۲ تیم ملی جوانان به زاهدان آمد و یکی از بچههای ما یک بوکسوری را برد که در کشور سوم شده بود. با بردن آن بوکسور در کل زاهدان پیچید که فلانی، فلانی را برد، اما الان در باشگاه نگاه میکردم خیلی وضعیت خوب شده است و همه مدال کشوری دارند. مدال دانیال هم انرژی مضاعفی برای بوکسورهای شده است.
* بدترین خاطره دانیال شهبخش در بوکس چیست؟
جاماندن از بازیهای جهانی بود. نمیدانم مقصر چه کسی بود. سال ۲۰۱۹ قرار شد من به مسابقات قهرمانی جهان روسیه اعزام شوم که آن زمان هم خیلی وقت بود به وزن ۵۷ نیامده بودم و مدام وزن کم میکردم. فشار زیادی روی من بود که نهایتا فیکس شدم. ما تقریبا ساعت ۳ شب باید حرکت میکردیم. وقتی پاسپورتم را در گیت دوم دیدند به من گفتند خروج از کشور شما ثبت نشده است. آن زمان من سرباز بودم و نمیدانم مقصر چه کسی بود. هیچکس هم جواب درستی به من نداد.
من و آقای استکی هرجا رفتیم قبول نکردند و نهایتا به هتل آکادمی المپیک برگشتم. من سرباز بودم. نمیخواهم فدراسیون یا ارتش را مقصر بدانم، ولی باید دلیل مشخص میشد که چرا این اتفاق افتاد. من یک هفته در شوک بودم. پنجشنبه هم بود که فردایش جمعه میشد و دیگر نشد که اعزام شوم. آقای نهتانی به من گفتند هواپیما بگیریم که برگردی، من گفتم فقط ول کنید که به حال خودم باشم و با اتوبوس رفتم تا سیستان و بلوچستان. ۲۴ ساعت در راه بودم و به هیچ چیز فکر نمیکردم. یک هفته در شوک بودم و هیچکس هم جواب درستی به من نداد.
بعد از آن دانیال گفت اگر جام احمد کمرت هم اعزام نشوم دیگر به بوکس نمیآیم که خوشبختانه اعزام شد. در جام احمد کمرت او سرباز بود ولی بعدها توانست سهمیه المپیک را کسب کند.
* بهترین خاطره دانیال شهبخش در بوکس چیست؟
آقای نهتانی میگویند کسب سهمیه المپیک خیلی به او چسبیده است، اما برای من مدال قهرمانی جهان خیلی چسبید. در قهرمانی جهان اشک ریختم و واقعا خوشحال شدم. در اردوهای مشترک من با حریف ازبکم بازی کرده بودم و خیلی هم دوست داشتم با این حریفم روبرو شوم. از سال ۲۰۱۷ حریف من است و فقط بهم نرسیدهایم. ۴ سال است میخواهیم باهم روبرو شویم که نمیشود. رقیب خوبی برای من است. اگر بوکس حرفهای نرویم، سالها میتوانیم رقبای خوبی برای هم باشیم.
* لابی و مافیای زیاد در بوکس را چگونه ارزیابی میکنی؟
کلا در مسابقات آیبا هیچکس اجازه ندارد دخالت کند. در المپیک هم IOC تصمیم میگیرد، اما آیبا کلا تصمیمات جدا میگیرد. آیبا فقط با برنامهریزی خودش پیش میرود و هیچ کس حق اضافه کردن کادر خاصی ندارد. آیبا پزشک دارد که انتخاب شده است. یکی از دلایل لابی زیاد آیبا هم این است که نمیگذارند کسی خارج از کسانی که خودشان میخواهند وارد شوند. بوکس واقعا مافیای قدرتمندی دارد.
* قدم بعدی دانیال شهبخش در بوکس چیست؟
قدم بعدی از الان باید المپیک فرانسه باشد و از الان استارت بزنیم. تیم ملی، فدراسیون و خود من باید برای المپیک فرانسه برنامهریزی کنیم. الان در جهانی جایگاه داریم، به هر حال الان برنز جهانی داریم حتی اگر طلا نباشد. وقت ورود به جمع مدال آوران المپیک است.
* شرایط ردههای پایه بوکس چگونه است؟
اگر به بوکس قزاقستان نگاه کنید آموزش پایه آنها اصولی است. بوکس ازبکستان هم همینطور، اما در ایران برنامهریزی خوبی نداریم و تیم ملی را در نظر نمیگیریم. مربیان پایه ما خوب نیستند و فدراسیون خیلی جای کار دارد. بهتر است مربیانی مثل آناتولی بیاوریم تا در کل استانها مربیان را آموزش دهیم. باید یک روندی را طی کنیم تا مربیان پایه استانها مثل هم بشوند. ولی برای تیم ملی مربیان خوبی داریم، اما نیاز به آموزش اولیه داریم.
* الگوی ملیپوش بوکس ایران چه کسی است؟
رونالدو الگوی ورزشی من است. البته من و رونالدو بهم نمیخوریم. تنها پشتکار رونالدو برای من مهم است. فوتبالی هستم و از این به بعد طرفدار تیم ملی هستم.
چرا نباید بوکس بانوان داشته باشیم؟ ما در همه رشتهها بانوان داریم و بوکس هم میتواند داشته باشد. افتخار آفرینی آنها هم برای ایران است.
* فضای استان سیستان و بلوچستان الان چگونه است؟
انصافا خودم آن جمعیتی که برای استقبالم آمده بودند را دیدم خوشحال شدم اما انتظار نداشتم. واقعا گفتم کاش مسابقاتم بیشتر طول میکشید تا مدال بهتری به دست میآوردم اما مصدومیتم نگذاشت. احساس میکنم بوکس میتواند به عنوان یک ورزش اول در استان شناخته شود. الان استان ما باید همه جوره از این موقعیت استفاده کند چون همه نوجوانان و نونهالان علاقمند هستند. دو روز دیگر فراموش نکنند. یک روز من هم تمام میشوم و امیدوارم این راه ادامه داشته باشد.
در طایفه شهبخش از خلاف کارترین شهبخش تا با سوادترین و نماینده مجلس شهبخش آمده بودند. البته به زیرساخت نیاز داریم که در هر رده سنی موفق باشیم چون پتانسیل کافی در استان هست.
* آیا با راه اندازی بوکس بانوان موافق هستید؟
خیلی از بانوان عزیز بودهاند که علاقمند به فعالیت در بوکس هستند و از علایق خود به بوکس میگویند. خیلی هم ناراحت هستند که نمیتوانند به مسابقات بروند. واقعا راضی هستم بوکس بانون افتتاح شود چون میتواند به ما هم کمک کند. متاسفانه الان وقتی بازیهای جهانی و بینالمللی برگزار میشود بانوان نداریم، در حالی که مدالهای دو بخش با همدیگر رتبه تیمها را مشخص میکنند.
اگر مدالهای آقایان و بانوان ما باهم باشند واقعا میتواند به ایران کمک کند. حتی در بازیهای آسیایی هم این موضوع مهم است. چرا نباید بوکس بانوان داشته باشیم؟ ما در همه رشتهها بانوان داریم و بوکس هم میتواند داشته باشد. افتخار آفرینی آنها هم برای ایران است.
* هر دوی شما به حسین ثوری رای دادهاید. دلیل این اقدامتان چه بود؟
شخصا هم بخاطر عملکرد، هم بخاطر اینکه مربی من بوده و بخاطر اینکه هم استانیام است رای دادم. البته بیشتر بخاطر مدال جهانی دانیال بود. من مطمئنم اگر حسین ثوری در فدراسیون نبود شاید دانیال اصلا در همان انتخابی تیم ملی سرش را زیر آب میکردند و حذف میشد. جا دارد از علیرضا استکی هم تشکر کنم که دانیال و بنده را حمایت کرد. عملکرد آقای ثوری در سال ۱۴۰۰ خوب بود و ۱۶ مدال آسیایی گرفت که کم نیست. مدال جهانی دانیال و تیم ارتش هم که کار را تکمیل کرد. حس میکنم در چهار سال پیش رو با نتیجه خوبی کار را تحویل میدهد.
بعد از مسابقات مکران که انتخابی تیم ملی بود من فیکس نشدم و به مسابقات آسیایی هم نرفتم که جفایی در حق من از طرف آقای ثوری بود. نباید این اندازه هم برای من سخت میگرفتند.
ثوری عملکرد خوبی داشت. نوجوانان منظم به مسابقات آسیایی اعزام شدند، جوانان و بزرگسالان هم منظم اعزام شدند. صحبت خوبی هم در انتخابات انجام دادند،هیچ سفری پای اعزام لغو نشده است. برای فدراسیون که این اتفاقات یک زمانی در آن میافتاد دستاورد مهمی است. البته آقای ثوری برای من خیلی انتخابی تیم ملی گذاشتند. من در مسابقات مکران که گفته بودند انتخابی تیم ملی است، پیش خودم گفتم آقای ثوری همشهری من است و از اینجا فیکس تیم ملی میشوم. به من گفتند تو فیکس هستی، اما باید همه این رقبا را یکی به یکی ببری تا فیکس شوی. در آنجا اول شدم ولی فیکس نشدم و به مسابقات آسیایی هم نرفتم که جفایی بود از طرف آقای ثوری. نباید این اندازه هم برای من سخت میگرفتند.
کلا آقای ثوری سعی بر این دارند که صداقت در کار باشد. خود من هم این را نمیگویم، فقط کافی است تیم ملی را ببینید تا بفهمید. الان چهارتا بوکسور از سیستان و بلوچستان، چهارتا از لرستان، چهارتا از تهران و ... نیست. الان همه بوکسورها از استانهای مختلفی هستند که به نظر من خیلی اتفاق خوبی است. قشلاقی از بجنورد قهرمان آسیا شد. اشکان رضایی یک نفر از خوزستان است. لرستان یک نفر دارد، زنجان یک نفر و اردبیل هم یک نفر دارد.
* درباره رسیدگی به مناطق محروم کشور با آقایان رسول خادم و پرویز پرستویی هم صحبتی داری؟
بنده توسط حاج عیسی شهبخش با آقایان پرستویی و خادم آشنا شدم. این افراد انسانهای بزرگی هستند و کار هرکسی نیست که بتواند چنین کاری کند. این افراد میتوانند راحت زندگی کنند و لذت ببرند، اما کمک میکنند که خیلی اقدام بزرگ و انسانی است. من حس میکنم این عزیزان قطعا پاداش کارهای خیر خود را در همین دنیا نیز خواهند دید.
دیدگاه تان را بنویسید