دولت انتخابات فوتبال را جدی بگیرد
فدراسیون فوتبال در ۴۰ سال گذشته هرگاه مدیری فاقد قدرت سیاسی و نفوذ مدیریتی و اجرایی داشته است، زمین خورده و جوانان و فوتبالیستها را از همتایان خود و حتی ادوار گذشته عقبتر انداخته است.
فدراسیون فوتبال در ۴۰ سال گذشته هرگاه مدیری فاقد قدرت سیاسی و نفوذ مدیریتی و اجرایی داشته است، زمین خورده و جوانان و فوتبالیستها را از همتایان خود و حتی ادوار گذشته عقبتر انداخته است.
به گزارش ایسنا، انتخابات فدراسیون فوتبال برای دومین بار ظرف یک سال و نیم اخیر تکرار خواهد شد و نفرات جدیدی برای چهار کرسی این فدراسیون از جمله صندلی ریاست انتخاب خواهند شد؛ انتخاباتی که تاکنون روی خوش به فوتبال ایران نشان نداده و هر بار فردی از دل مجمع روی کار آمده که فاقد توانمندیها و شاخصههای لازم برای مدیریت فوتبال آشفته ایران بوده است.
در این دوره از انتخابات که دو ماه قبل از جام جهانی برگزار خواهد شد، نفرات منتخب به علت عزل یا محرومیت نفرات قبلی، فقط دو سال و نیم برای ایفای نقش مفید و موثر جدید خود مهلت خواهند داشت که همین مسئله دوره اثرگذاری آنها را کوتاهتر میکند و چه بسا نتوانند اقدام درخوری هم برای تیم ملی ایران انجام دهند اما حقیقت این است که مشکلات فوتبال ایران مثل کوهی بلند در مقابلشان قرار خواهد داشت.
در چهار دهه گذشته به کررات اثبات شده که میزان نفوذ فدراسیون فوتبال در جامعه گهگاه از یک وزارتخانه هم مهمتر بوده است و کسانی که به جایگاه ریاست این فدراسیون رسیدهاند، برای همیشه در اذهان باقی ماندهاند اما این ماندگاری در اکثر مواقع به علت عملکرد نه چندان موفقیت آمیز مدیران فدراسیون فوتبال بوده و گرداب حواشی و مشکلات آنها را با بدنامی در خود بلعیده است.
قدرت سیاسی، مدیریتی و اقتصادی سه ویژگی مهم روسای عموما موفق فدراسیون در۴۰ سال گذشته بوده که هر کدام از مدیران فدراسیون عموما صاحب نفوذ و لابی سیاسی موفقی بوده، توانسته فدراسیون و فوتبال ایران را تکان بدهد و در مقابل هرکسی که چنین شاخصههایی نداشته، پایهگذار ناکامی و سردرگمی برای فوتبال کشور شده است.
قطعا در صدر این ویژگیها باید به نفوذ سیاسی مدیران در دولت اشاره کرد که زمینهساز حمایتهای قاطع دعوی و ورود منابع برای اجرای طرحهای مختلف و سازماندهی فوتبال شده است. صفایی فراهانی که از سیاستمداران ارشد دولت محمد خاتمی بود، در صدر این فهرست قرار دارد که با کمترین زحمت و هماهنگی، فرصت دیدار با رئیس جمهور و مدیران ارشد کشور را به دست میآورد و فوتبالیها از دوره او به عنوان دوران طلایی فوتبال یاد میکنند.
مطمئنا فوتبال ایران نیازمند فردی است که با داشتن این سه ویژگی بتواند در یک دوره کوتاه مدت، آرامش را بر فوتبال جاری و هزار جزیره این فوتبال را به هم وصل کند؛ فردی که حاکمیت و دولت او را در حد یک وزیر قبول داشته باشند. قطعا لازمه اجرایی شدن این مسئله نیز این است که دولت هم برای سازماندهی فوتبال برنامه داشته باشد، چرا که ثابت شده موفقیت و پیروزیهای فوتبال ارتباط مستقیمی با افزایش نشاط اجتماعی در جامعه دارد و هر گونه شکست و ناکامی، وزارت ورزش را به لرزه در آورده است.
پر بیراه نیست اگر فدراسیون فوتبال را هم طراز و حتی بزرگتر از یک وزارتخانه بدانیم و بر همین اساس نگاهها در انتخابات هشتم شهریور به فردی است که حمایت دولت را هم به دنبال داشته باشد و با استفاده از قدرت مدیریتی و اقتصادی خود، پایههای لرزان فوتبال را مستحکم کند.
دوره مدیریتی سیدرضا صالحی امیری در کمیته ملی المپیک نیز با تکیه بر همین ویژگیها، زمینه ساز یکی از باثباتترین دورههای مدیریتی در کمیته ملی المپیک بوده است، به گونهایی که این حضور با ترکیب قدرت سیاسی، نفوذ و لابیهای صرفا شخصی و مدیریتی، علاوه بر تحکیم ارتباطات ورزشی، صرف هزینههایی بیسابقه در زیرساختهای ورزش کشور را موجب شده است.
عملکرد مدیران در چهل سال گذشته ورزش کشور، حاکی از این است که فردی که دارای قدرت سیاسی و نفوذ در بدنه دولت نیست و توانمندیهای مدیریتی و اقتصادی کافی ندارد و در بهترین حالت رئیس هیات فوتبال یا باشگاهی ورزشی بوده، نمیتواند برای فوتبال ایران گرهگشا شود و مشکلات منجر به افزایش منتقدان و گره خوردن کار فوتبال خواهد شد.
هشتم شهریور، فوتبال نیازمند توجه ویژه و برنامهریزی دولت به اندازه یک وزارتخانه است تا جمعیت ۳۰ میلیون نفری هواداران فوتبال در ایران از ورزش پایه مانند مدارس و آکادمیهای فوتبال تا بالاترین سطح یعنی تیمهای ملی و مسابقات باشگاهی ایران، دوران رکورد حدودا ۲۰ ساله خود را پشت سر بگذارد و سر و سامانی به این اوضاع آشفته دهد.
دیدگاه تان را بنویسید