جبر و اختیار، علت و معلول در لیگ برتر انگلیس:
آفساید بودن یا نبودن گل فرناندز یک بحث الهیاتی است!
بحثهای زیادی در مورد درست یا غلط بودن گل فرناندز به سیتی وجود دارد. رشفورد توپ را لمس نکرده است، اما آیا میتوان تصور کرد او هیچ دخالتی نداشته است؟ آیا حضور او مانع از این نشد که مدافع سیتی ابتدا کمی به عقب برود و از توپ دور شود؟ این سوالی است که میتوانست یک عمر متکلمان قرون وسطایی را درگیر خود کند.
یونایتد در دربی منچستر موفق شد سیتی را شکست دهد و به فاصله یک امتیازی این تیم برسد. جنجال بزرگ بازی روی گل تساوی یونایتد شکل گرفت. اینکه گل فرناندز آفساید بود یا نه. روزنامه انگلیسی گاردین به این موضوع از رویکردی جالب پرداخته و بحث را به مسائل الهیاتی نظیر جبر و اختیار ربط داده است.
به گزارش روزنامه اعتماد و به نقل از گاردین یک پاس توی عمق از کاسمیرو به سمت دروازه منچسترسیتی. مدافع سیتی آکانجی به دنبال توپ میدود. رشفورد در موقعیت آفساید است. مهاجم توپ را تعقیب میکند. حتی میتوان گفت آن را اسکورت میکند. اما چیزی در سر او در همان لحظات میگوید شاید در موقعیت آفساید باشد بنابراین او کنار میکشد تا یک مهاجم دیگر اضافه شود. او برونو فرناندز است. فرناندز توپ را به تور دروازه سیتی میدوزد. آیا این یک گل آفساید نبود؟ گواردیولا بعد از بازی گفت: «بازی واقعا خوب بود، ما واقعا خوب بازی کردیم. آنها در ضد حمله تیم خوبی هستند. در صحنه گل اول یونایتد، راشفورد حواس دروازهبان و مدافعان ما را پرت کرد. طبق قانونی که من میدانم، این صحنه آفساید است. در هر صورت باز هم باید تاکید کنم که سیتی فوتبال خوبی بازی کرد.»
روز گذشته لیگ برتر بیانیهای در مورد این گل منتشر کرد. در این بیانیه آمده است: «پرچم بالا رفت ولی هیچ لمس توپی از سوی رشفورد و هیچ تاثیری روی حرکت مدافع سیتی دیده نشد. VAR نتوانست دلیلی مبنی بر خطای واضح و آشکار پیدا کند، بنابراین گل قبول شد. پرچم به دلیل موقعیت آفساید رشفورد بالا رفت. او نه روی توپ و نه روی بازیکنان سیتی تاثیری نداشت.» حتی تا همین لحظه هنوز بحثهای زیادی در مورد درست یا غلط بودن گل وجود دارد و به نظر ادامه هم خواهد داشت. اما بیایید یک بار دیگر این موضوع را بررسی کنیم: رشفورد توپ را لمس نکرده است، اما آیا میتوان تصور کرد او هیچ دخالتی نداشته است؟ آیا حضور او مانع از این نشد که مدافع سیتی ابتدا کمی به عقب برود و از توپ دور شود؟ آیا باعث نشد دروازهبان سیتی در خروج دچار تردید شود؟ این سوالی است که میتوانست یک عمر متکلمان قرون وسطایی را درگیر خود کند. دانس اسکوتوس و توماس آکویناس تقریرهای بحثبرانگیز بر آن مینوشتند و سپس رسالهها درباره تحلیل موضوع به چاپ میرسید. کتابخانهها این کتابها را در خود جای میدادند و قرنها مورد بازخوانی قرار میگرفتند. بحثهایی پیرامون این سوال که اگر خدا دانای کل باشد اختیار انسانها تا کجاست و تا چه مقدار میتوانند آزاد باشند؟ اگر تفکر ما ناقص است پس آیا الهام شدن به انسانها میتواند از این نقص رهایی پیدا کند؟ چه چیزی ممکن است در این فرآیند اثرگذار شود؟ با این حال تنها چیزی که در اولدترافورد داشتیم مکالمه کوتاهی بود بین کمکداور و داور بازی. آنها بدون استفاده از هد ست و عدم توسل به مانیتور کمک داور ویدیویی تصمیم نهایی را گرفتند. سپس داور بازی آخرین تکان دادن سر را انجام داد و به دایره مرکزی زمین اشاره کرد. این لحظهای است که میتواند حیاتی باشد. در رقابت قهرمانی و در تاریخ تقابل یونایتد و سیتی. طبق قوانین موجود ممکن است تصمیم اتخاذ شده درست بوده باشد، اما قانون مدرن آفساید یک آشفتگی است. همه چیز برمیگردد به موقعیت و تصمیمگیری آکانجی آن هم در شرایطی مشروط. مشروط به اینکه رشفورد میخواهد چه کاری انجام دهد. ممکن است قضاوت در مورد آفساید با استفاده از عنوان لمس توپ آسان شود، اما این بدان معنا نیست که درست است.
چهار دقیقه بعد از آن گل، یونایتد موفق شد به گل دوم هم دست پیدا کند. این شکست در حالی که همه تصور میکردند سیتی میتواند برنده بازی باشد باعث شد یونایتد به یک امتیازی رقیب برسد. این تیم نسبت به سه دربی قبل پیشرفت قابل توجهی داشت. برای اولینبار در این حداقل یک دهه به نظر میرسد آنها در مسیر صعودی قرار دارند.
اما سیتی چطور؟ با وجود استانداردهایی که خود این تیم به وجود آورده برنده شدن در ۹ بازی از ۱۴ بازی اخیر یک تکانه به حساب میآید. اما باخت در کارابائو کاپ مقابل ساوتهمپتون به طرز عجیبی بد بود. آنها اخیرا توانسته بودند اورتون را شکست دهند. یونایتد کاری کرد که آرسنال فرصت داشته باشد بهطور کامل از سیتی سبقت بگیرد.
حداقل بهطور موقت هاله قرار گرفته دور سیتی به عنوان یک تیم توقفناپذیر از بین رفته است. این موضوع سوالاتی هم در مورد ارلینگ هالند به وجود آورده است. او در بازی با یونایتد تنها ۱۹ لمس توپ داشت. او همین است و با همین شکل تاثیرگذاری ۲۱ گل در لیگ برتر زده است. اما او مجبور به تغییر در سیستم بازی پپ شده است.
اینکه هالند مهاجم هدف است به این معناست که او نیاز دارد توپ به سرعت برای او پخش شود تا او بتواند از دویدنهای انفجاری خود استفاده کند. اما این هرگز روش تیمهای گواردیولا نبوده است. او گفته است که ۱۵ پاس طول میکشد تا تیمش بتواند در شرایطی ایمن به حریف حمله کند و نگذارد رقیب با یک ضد حمله خطرآفرین شود.
یونایتد در حال پیشرفت کردن است. قانون آفساید تغییر کرده و دوباره احتیاج به تغییر دارد و حتی گاهی پوچ به نظر میرسد، اما برخی چیزها ثابت میمانند. وقتی سیتی شکست میخورد، شکست آنها از راههای آشنا و دیرینه به نظر میرسد. راههایی که ممکن است فلاسفه قرون وسطایی نظیر آکویناس و اسکاتوس هم در مورد آنها چیزهایی نوشته باشند.
دیدگاه تان را بنویسید