افشاگری پدر بازیکن فقید شهدای بابلسر در گفتوگوی اختصاصی با «اعتماد»:
24 ساعت بعد از مرگ پسرم بازیکنان را بیمه کردند!/ امیرحسین آرزوی پوشیدن پیراهن پرسپولیس را داشت
چند روز قبل امیرحسین شیرچی بازیکن تیم شهدای بابلسر در حین بازی جان خود را از دست داد. پدر این بازیکن فقید در گفت و گو با اعتماد جزیئات افشانشده ای از مرگ فرزندش را مطرح کرد.
خبر فوت ناگهانی بازیکن شهدای بابلسر درون مستطیل سبز جامعه فوتبال کشورمان را متاثر کرد. امیرحسین شیرچی بازیکن تیم بابلسری در جریان برگزاری دیدار تیمش در مقابل نفت و گاز گچساران از رقابتهای لیگ دسته دوم کشور روی زمین افتاد و تلاش پزشکان برای احیای قلب او به سرانجام نرسید تا در ۲۳ سالگی با دنیا خداحافظی کند. جوانی که در قلبش دنیایی از آرزو بود و با رویای پوشیدن تیم محبوبش، پرسپولیس به خواب میرفت اما حالا یک خانواده و تعداد بسیاری از علاقهمندان به فوتبال در غم از دست دادنش به سوگ نشستند.
به گزارش روزنامه اعتماد، در چنین شرایطی صحبت کردن با پدر امیرحسین آسان نبود. بغض در صدای پدر مشهود است اما آقای داریوش شیرچی که آماده برگزاری مراسم یادبود برای فرزندش میشد به درخواست مصاحبه خبرنگار «اعتماد» پاسخ مثبت داد که چکیدهای از این گپ و گفت را میخوانید:
*آقای شیرچی تسلیت ما را بپذیرید، روح فرزند دلبندتان شاد باشد. چند ماه قبل امیرحسین را به بیمارستان بردید اما متاسفانه جانش را از دست داد.
ممنون از شما. بله چند ماه قبل یکی از رگهای قلبش متورم شده بود. اصطلاح پزشکی آن را نمیدانم اما او را چند روزی بستری کردند و بعد مرخص شد. نباید امیرحسین را بازی میدادند. چکاپ نکرده او را به زمین بازی فرستادند و این اتفاق رخ داد.
*از طرف باشگاه خواستند بازی کند یا امیرحسین اصرار به بازی داشت؟
شنیدم که باشگاه میگوید امیرحسن خودش گفته من را بازی دهید اما وقتی این بچه بازیها را میشمارد تا زودتر تمام شود، استرس بازیها را داشت. وقتی در پست امیرحسین بازیکنی نداشتند او را بازی دادند. همپستی پسر من مصدوم شده بود و بازیکنان و باشگاه همه در جریان بودند پسر من مشکل قلبی دارد. مگر میشود در جریان نبوده باشند؟
*از طرف باشگاه برای همدردی با شما اقدامی شد؟
بله، روز خاکسپاری و در مراسمات حضور داشتند و درخواست کردند زمانی مشخص کنیم تا برای امیرحسین مراسم یادبود برگزار کنند.
*از باشگاه پیگیری کردید که چرا امیرحسین در آن روز بازی کرد؟
بله، ما شکایت کردیم و شکایت ما در حال بررسی است.
*باشگاه چه پاسخی به شما داد؟
میگویند پزشک سر زمین بود. اما اگر پزشک داشتند چرا منتظر اورژانس بودند تا این بچه را به بیمارستان ببرد؟ اگر پزشکی بود همان دقیقه اول رسیدگی میکرد امیرحسین برمیگشت اما نمیدانم پزشک کنار زمین بود یا پرستار اما یکی بود که پای امیرحسین را ماساژ میداد! فیلم آن لحظه موجود است. برای احیای امیرحسین چه کار کردند؟ چرا قبل از بازی تست پزشکی نگرفتند؟ از دیگر بازیکنان صدایشان را داریم که میگویند از هیچ کدام تستی گرفته نشده بود. در آب و هوای بد سوار ماشین میکنند بچههای تیم را و از آنها امضا میگیرند که تست دادند! بروید از دیگر بچهها بپرسید تستی گرفته شد؟ این تخلف است. بیمه هر فرد حدود شصت هزار تومان میشود اما بیمه نبودند. اگر تخلف نیست پس چرا صبر کردید پسر ما بمیرد و ۲۴ ساعت بعدش تمام بازیکنان را بیمه میکنید؟ هیچ کدام از اعضای تیم تا قبل از مرگ امیرحسین از هیچ جا بیمه نبودند. از سرپرست جدید میپرسم میگوید کارت بازی از جانب سرپرست قبلی گرفته شده بود. میگویند اگر تخلفی باشد سرپرست قبلی مرتکب شده در صورتی که هیچ کدام از بچهها معاینه هم نشدند.
*شما معتقدید قبل از بازی باید یک تست از امیرحسین گرفته میشد؟
نه امیرحسین من نه از همه بازیکنان. قانون در همه جا این را میگوید. بازیکن یک روز حالش خوب است شاید یک روز حالش بد باشد، باید مشخص شود. علم پزشکی پیشرفت کرده و تشخیص میدهند کمااینکه در فوتبال دیدیم که به بعضی بازیکنان هم گفته شده دور فوتبال را خط بکشند و دیگر بازی نکنند.
*گفتید سرپرست فعلی میگوید سرپرست قبلی مقصر است؟
سرپرست جدید که میگوید ما برای تیم سنگ تمام گذاشتیم و در جریان بیماری امیرحسین نبودیم.
*توضیح ندادید که شکایت شما از باشگاه است یا سرپرست یا مربی؟
از باشگاه شکایت کردیم. روز اول باید از یک نفر شکایت میکردیم که مالک باشگاه بود اما الان پای همه وسط میآید. از همه شکایت داریم. ما دنبال دیه گرفتن نیستیم. امروز پسر ما از دنیا رفت نمیخواهیم فردا پسر خانوادهای دیگر از دست برود. چرا باید در یک باشگاه بیقانونی باشد و آقایان با کمترین هزینه به دنبال بیشترین سود باشند؟ بروید ببینید وضعیت نساجی چطور است؟ پزشک متخصص کنار زمین دارند با کلیه امکانات پزشکی و آمبولانس.
*شهدای بابلسر پزشک نداشت؟
میگویند داشتیم و احیا را انجام دادیم. قلب بچه من گرفت چه ربطی به پای او داشت که پای بچه من را میبردند بالا و ماساژ میدادند! حرفهای ضد و نقیض میگویند.
*از مسوولان استان با شما تماس گرفته شد؟
مدیرکل آمد و به او گفتم باید پیگیر باشند. دلخوش باشیم در استان مازندران ۱۸۰ باشگاه داریم به چه قیمتی؟ بچه مردم بمیرد؟ باشگاه باید امکانات داشته باشد.
*امیرحسین طرفدار کدام تیم بود؟
پرسپولیسی بود و آرزو داشت پرسپولیسی شود. نمیدانم بازی امیرحسین را دیدید یا نه اما با شناختی که از تواناییاش داشتم حتما پیشرفت میکرد.
*الگوی فوتبالی او کی بود؟
همیشه میگفت مرحوم حجازی و علی دایی آدمهای بزرگی هستند و از اینها باید درس گرفت.
*صحبت پایانی شما؟
ما هنوز در شوک هستیم. نمیدانم چه بگویم فقط نمیخواهیم حقی ضایع شود. امیرحسین روز بازی حالش خوب بود اما در زمان بازی به بچهها میگفت استرس دارم. آقایان در جریان بودند.
دیدگاه تان را بنویسید