کد خبر: 619370
|
۱۴۰۲/۰۴/۰۴ ۱۰:۴۰:۰۰
| |

رئیس هیات فوتبال استان سیستان و بلوچستان:

نمی‌توانیم درسیستان‌وبلوچستان تیم‌داری کنیم چون جاده، فرودگاه و هتل نداریم/ به بازیکنان تیم ملی گفتم به خاطر مردم یک بار به استان ما بیایید اما به دلیل مسائل مالی نپذیرفتند

رییس هیات فوتبال استان سیستان و بلوچستان گفت: شما نمی‌توانید در استان ما تیم‌داری کنید. به خاطر اینکه هزینه یک تیم لیگ برتری یا لیگ یکی در استان ما 1.8 برابر هزینه همان تیم در یک استان دیگر است. پرواز، جاده، هتل، زمین استاندارد نداریم.

نمی‌توانیم درسیستان‌وبلوچستان تیم‌داری کنیم چون جاده، فرودگاه و هتل نداریم/ به بازیکنان تیم ملی گفتم به خاطر مردم یک بار به استان ما بیایید اما به دلیل مسائل مالی نپذیرفتند
کد خبر: 619370
|
۱۴۰۲/۰۴/۰۴ ۱۰:۴۰:۰۰

علی ولی‌اللهی- روزنامه اعتماد با سیدسعید سیدالحسینی رییس هیات فوتبال استان سیستان و بلوچستان گفت‌وگو کرده است. 

به گزارش اعتماد، ابتدا بخش‌های مهم این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید. متن کامل مصاحبه نیز در ادامه آمده است:

 

  • در استان ما هیچ‌وقت فوتبال اولویت نبوده است.
  • می‌خواهم به جامعه پیام بدهم همه آویزان این فوتبال نیستند. همینطور به روسای هیات‌ها که آقا! اگر دو دوره بودی کافی است دیگر. دو دوره زمان کمی نیست. 8 سال است. به هر شکلی خودتان را آنجا نگه ندارید. بگذارید یک آدم جوان‌تر بیاید.
  • یک ساختمان برای هیات فوتبال ساختم اما نه فدراسیون کمک کرد نه اداره ورزش و جوانان.
  • وقتی هیات فوتبال را تحویل گرفتم یک برگه کاغذ هم دست من ندادند! نفر قبلی من که در دوره احمدی‌نژاد آمده بود هم اصلا مال شهرستان بود و کسی نمی‌شناختش!
  • رییس هیات فوتبال استان تهران از پرداخت چند صد میلیونی در ماه می‌گفت ولی ما از این پرداختی‌ها نداشتیم چون پولی نداشتیم!
  • سیستمی که صفر نبوده، بلکه منهای 180 میلیون بوده تحویل گرفتم. من یک ماشین لندکروز آن موقع خریدم 150 میلیون یعنی 180 میلیون آن زمان می‌شود چند میلیارد الان. از آقای کفاشیان و اداره ورزش بپرسید شما چقدر برای پرداخت این بدهی‌ها کمک کردید؟ صفر! حتی یک ریال ندادند.
  • زمان آقای احمدی‌نژاد تیم‌های دسته دوم به استان‌ها هبه می‌کردند. اسمش را هم گذاشته بودند توسعه ولی همه تیم‌ها نابود شد.
  • تیم فوتسال هیرمند، لب مرز افغانستان داریم که همه تیم‌ها، حتی تیم‌های تهرانی را می‌زند! بازیکنانی دارد که فوتسال در خونشان است. ولی یک ریال هم ندارند. همه‌شان هم پدران‌شان یا سوخت‌کش هستند یا بیل روی دوش‌شان دارند و کار می‌کنند.
  • عزل عزیزی خادم در حالی که اجازه ندادند از خودش دفاع کند قانونی، اخلاقی و انسانی نبود.
  •  یعنی چه که هیات رییسه می‌آید برای خودش عدد مصوب می‌کند در جام جهانی و 20 هزار دلار برمی‌دارد. برخی از اینها گفتند حقمان بوده که برداشتیم. خب وقتی شما 6 گل می‌خوری چرا 40 هزار دلار برنمی‌گردانی؟ این پول برای یک حوزه دیگر فوتبال مثلا برای برای استان ما که استان ضعیفی است هزینه می‌شد بهتر نبود؟
  • بچه‌های ما که از استان می‌روند بیرون می‌بینند از بم به آن طرف تمام جاده‌ها دوبانده شده. مثلا یک بچه‌ است برای اولین‌بار از استان خارج شده و رفته یزد. وقتی برمی‌گردد به او می‌گویم الان حست چیست؟ می‌گوید خیلی خوب است و نگرشم نسبت به ایران عوض شد. از او می‌پرسم مثلا چی؟ می‌گوید از بم که آن طرف رفتیم، دیدم همه جاده‌ها دوبانده هستند.
  • ما با دو کشور پاکستان و افغانستان هم‌مرزیم. 1000 کیلومتر مرز خاکی، 400 کیلومتر مرز دریایی و تنها بندر اقیانوسی ایران را داریم ولی به این فلاکت داریم فوتبال‌مان و مردم‌مان را اداره می‌کنیم.
  • شما نمی‌توانید در استان ما تیم‌داری کنید. به خاطر اینکه هزینه یک تیم لیگ برتری یا لیگ یکی در استان ما 1.8 برابر هزینه همان تیم در یک استان دیگر است. پرواز، جاده، هتل، زمین استاندارد نداریم. .
  • وقتی به رییس یک هیات استان می‌گویم با باشگاه‌های ثروتمند خود صحبت کنید و بگویید شما وضع‌تان خوب است در حوزه مسوولیت‌های اجتماعی، بیایید یک تیم رده سنی را در سیستان‌و‌بلوچستان به اسم خودتان ساپورت کنید، جوری برخورد می‌کنند انگار ما داریم به اینها فحش  می‌دهیم!
  •  تیم ملی می‌رود می‌بازد از انگلیس مردم می‌آیند رقص و پایکوبی! آقا بروید ریشه این را بررسی کنید. اصلا چنین چیزی شما دیده بودید در دنیا که تیم ملی یک کشور ببازد، مردم بروند خوشحالی کنند؟
  •  در جلسه مجمع که قرار بود عزل آقای عزیزی خادم بررسی شود یک جوری به من گفتند که این اتفاقی است که قرار است بیفتد و حالا تو می‌خواهی چه کار کنی؟
  • برخی از دوستان ما در جمع روسای هیات‌ها به این نتیجه رسیدند برخی از این افراد نباید در آن جایگاه باشند، اما تصمیم بر این شد که عزل یا استیضاحی فعلا مطرح نشود
  • وقتی صحبت از بدهی می‌شود خود من وقتی در جلسات هستم انگار یک نفر از من پول می‌خواهد و دهانم خشک می‌شود. می‌پرسم چطور می‌شود یک نفر به مردم بدهکار باشد بعد راست راست در خیابان راه برود یا برود در تلویزیون حرف بزند. آقا بروید پول مردم را بدهید! شما رفتید هتل یا هواپیما گرفتید. مردم خلاف که نمی‌کنند به شما خدمات می‌دهند. مربی می‌آورید یا هر چیز دیگر یا قرارداد نبندید یا اگر بستید پول مردم را بدهید. چرا اینقدر بی‌برنامه هستید؟

 

سیدسعید سیدالحسینی رییس هیات فوتبال استان سیستان و بلوچستان بهمن سال گذشته استعفا کرد. او در متن استعفای خود نوشته بود: «بی‌انگیزه، بی‌روحیه و بی‌رمق شده‌ام.» دکتر سید الحسینی که همزمان ریاست نظام پزشکی استان را هم برعهده دارد از سال ۱۳۹۴ به عنوان رییس هیات فوتبال سیستان و بلوچستان مشغول به کار شده بود و بعد از نزدیک به ۸ سال می‌خواست از سمت خود کناره بگیرد که با استعفای او موافقت نشد. هرچند سیدالحسینی اعلام کرد تا یک ماه آینده و بعد از انتخابات هیات فوتبال استان کنار خواهد کشید. در ابتدای مصاحبه وقتی از ایشان پرسیدیم چرا بی‌انگیزه و بی‌رمق شده بودید سفره دل ایشان باز شد. بحث از فوتبال به مسائل اجتماعی، سیاسی کشیده شد و پیوند خورد با بحث زیرساخت‌ها و توسعه و کمبود آب تا در نهایت ایشان این سوال را مطرح کند: مگر ما جزوی از این آب‌وخاک نیستیم؟

    شما در بهمن سال گذشته استعفا کردید. چرا؟

شرایطی که بر فوتبال کشور آن زمان حاکم بود، در نزدیکی جام جهانی، مسائلی که در استان ما وجود داشت و عدم وجود اسپانسرینگ مناسب در این تصمیم تاثیر داشت. شما هی سعی می‌کردی بروی جلو، هزینه کنی، وقت بگذاری از زندگی‌ات بزنی تا اتفاقی بیفتد. دوستانی هم که همراه شما بودند به همین شکل. بعد شما هی فکر می‌کردی در یک دور باطل قرار گرفتی. ما نیامده بودیم که وقت‌مان را بیهوده تلف کنیم. این یک مساله. یکی هم اینکه من شخصا احساس کردم بیشتر از دو دوره آدم‌ها دیگر در فوتبال یا به‌طور کل در چنین ساختارهای غیر دولتی مثمرثمر نیستند. یعنی می‌خواستم بابی را برای بعضی از دوستان باز کنم به این معنا که دو دوره بس است دیگر. مردم شما را مقایسه می‌کنند با قبلی‌ها و بعدی‌ها و نمره می‌دهند. وقتی شما از خیلی مسائل می‌گذری و گذشت می‌کنی عده‌ای تصور می‌کنند این وظیفه شماست در صورتی که اینجور نیست. حالا من استان خودمان را می‌گویم کاری به بقیه استان‌ها ندارم. برخی استان‌ها تیم‌های لیگ برتری دارند و از نقل‌وانتقالات بازیکنان و خروج بازیکنان از استان‌شان درآمد دارند. 

   یعنی شما از این سیستم درآمدی ندارید؟

ما تنها استانی در کشور هستیم که در این هفت، هشت سال گذشته تمام مسابقات در همه رده‌های سنی را رایگان برگزار کردیم. هیات ما از این سیستم چیزی به اسم درآمد برایش معنا و مفهومی نداشت. یا بازیکنانی که می‌فرستادیم به خارج از استان، شامل 100 تا 120 بازیکن در فوتبال ساحلی، فوتسال و... که رفتند به استان‌های دیگر. شما می‌توانید سوال کنید یک ریال از بازیکنان تحت عنوان مبلغ خروجی نگرفتیم. تازه یک چیزی هم در جیب آن بازیکن می‌گذاشتیم، می‌گفتیم برو و آینده بهتری داشته باش. اینها را وقتی شما کنار هم قرار می‌دهی و می‌بینی استانت هم خیلی توسعه‌یافته نیست از نظر اقتصادی اذیت می‌شوی. می‌بینی بچه‌هایت توی شرایطی هستند که باید دیده شوند اما دیده نمی‌شوند. می‌فهمی باید برای‌شان هزینه بشود که بتوانند با استان کنار دستی‌شان رقابت کنند. روسای هیات‌های دیگر همه دوستان من هستند و من بحث فردی نمی‌کنم. گاهی که چنین بحث‌هایی مطرح می‌شود دوستان فکر می‌کنند ما می‌خواهیم آنها را بکشیم پایین. در صورتی که چنین چیزی نیست. ما می‌خواهیم خودمان را بالا بکشیم. آن ناپایداری که در فدراسیون بود از زمانی که آن اتفاقات افتاد مزید بر علت شد. طی چهار سال ما چهار تا رییس فدراسیون داشتیم. آقای بهاروند سرپرست بود، بعد آقای دکتر عزیزی خادم آمد، بعد آقای میرشاد ماجدی سرپرست شد و بعد آقای تاج آمد. تغییر مدیریت باعث می‌شد که شما احساس کنی هی داری عقب می‌افتی. تصمیماتی که گاهی در هیات‌رییسه گرفته می‌شود و آن تصمیمات حداقل فنی، علمی و فوتبالی نیست تاثیر دارد. ما بودیم و خود استان‌مان. در این شرایط حس تنهایی به شما دست می‌دهد. می‌خواهی چه کار کنی وقتی یک باشگاه درست و حسابی نداری؟ حالا من فولاد و گل‌گهر و تراکتور و پرسپولیس و استقلال را نمی‌خواهم مقایسه کنم. یک باشگاه معمولی که بتواند به 20 تا از بچه‌های ما کمک کند. بعد آن بچه‌ها به خاطر اینکه ما رییس هیات بودیم از ما انتظار داشتند که برویم پیش استاندار یا استاندارانی که در این سال‌ها بودند. 

   رفتید پیش استاندار؟

بله ولی خب برای اینها فوتبال اصلا اولویت نبوده. در رشته‌های دیگر که پول کمتری نیاز داشت مثل فوتبال ساحلی و فوتسال استان ما خیلی خوب رشد پیدا کرد. وقتی من آمدم آن ساختار را دست گرفتم چیزی به اسم فوتبال ساحلی نداشتیم. در همین 6، 7 سال شکل گرفت. کسانی آمدند کنار ما قرار گرفتند و کمک کردند. ما قهرمان نونهال ایران شدیم. جوانان سوم ایران شدیم. تیم فوتبال ساحلی ما لیگ برتر ایران است. دو تا بازیکن ملی داریم. سعید پیرامون جزو نفرات اصلی تیم ملی است. در فوتسال هم شمال استان ما آنقدر قوی بوده که رده‌های سنی و نوجوانان ما به لیگ برتر رسیدند. اینهایی که می‌گویم واقعا با دستان خالی اتفاق افتاده. به غیر از منطقه آزاد چابهار که آمد کمک کرد در این سه، چهار سال گذشته بچه‌ها نشان دادند اگر یک حامی مالی خوب یا حتی خوب هم نه، متوسط وجود داشته باشد و کمک کند، می‌توانند در بالاترین سطح باشند. یک کمپلکسی از این مسائل را اگر در نظر بگیرید متوجه می‌شوید شرایط به چه صورت است. ما هم بالاخره ماشین که نیستیم.  فکر می‌کنیم، تحلیل می‌کنیم، باید انگیزه لازم برای کار کردن وجود داشته باشد. در کنار این مسائل من می‌خواستم پیامی را به جامعه و روسای هیات‌ها اعلام کنم.

   چه پیامی؟ 

اینکه همه آویزان این فوتبال نیستند. همه کسانی که می‌خواهند به هر نحوی خودشان را به فوتبال بچسبانند، حالا یا رییس هیات بشوند یا سمتی دیگر بگیرند. وقتی یک نفر استعفا می‌دهد و می‌رود کنار یعنی برای من چیزی ندارد. چون یک جوری در جامعه القا شده که مردم فکر می‌کنند روسای هیات‌های فوتبال خدا تومن پول می‌گیرند و پول برمی‌دارند. کما اینکه شما در برنامه آقای میثاقی دیدید که یک سری مسائلی مطرح کردند برای رییس هیات تهران که ایشان هم نتوانست از خودش دفاع کند. مردم در مورد این قضیه چه فکری می‌کنند؟ می‌گویند اینها همه مثل هم هستند و این برای من، برای شخصیت من مهم است. من دوست دارم جامعه بداند که شما چه کار داری می‌کنی. اگر یک نفر خدای نکرده متخلف هست به تخلفش رسیدگی می‌شود و به قول معروف ماست‌مالی نمی‌شود. اینها در پس ذهن من وجود داشت و من حس کردم می‌توانم این مسائل را به جامعه فوتبال و مردم القا کنم. همینطور به روسای هیات‌ها که آقا اگر دو دوره بودی کافی است دیگر. دو دوره زمان کمی نیست. 8 سال است. به هر شکلی خودتان را آنجا نگه ندارید. بگذارید یک آدم جوان‌تر بیاید. یک آدم علمی‌تر و قوی‌تر بیاید. شک نکنید اگر نفر بعدی کمی ضعیف‌تر باشد خود مردم آن منطقه می‌آیند دنبال‌تان! اینها دیدگاه‌های خودم هست. با تمام احترامی که برای همکارانم قائلم. برخی از اینها چهار دوره، پنج دوره و شاید بیشتر هستند. من می‌خواهم بدانم یک نفر دیگر چه چیزی می‌تواند در چنته داشته باشد برای ارایه که بقیه این توانایی را نداشته باشند. 

   چرا در متن استعفا نوشته بودید دیرتر از زمان مورد نظر استعفا دادم؟ 

به آن جمع‌بندی رسیده بودم قبلا. من عهد و پیمان کرده بودم ساختمانی را تحویل فوتبال استان بدهم. وگرنه من خیلی وقت پیش به این دیدگاه‌ها رسیده بودم. اما چون آن ساختمان را نتوانسته بودم تمام کنم، ایستادم ساختمان که تمام شد فردا صبحش استعفا دادم. من پیشکسوت‌ها و بچه‌های فوتبال را جمع کردم و آن ساختمان را تحویل‌شان دادم. نه مدیرکل را دعوت کردم و نه رییس فدراسیون را. من آن ساختمان را به جامعه فوتبال استان تحویل دادم. این اتفاق در تاریخ 4 بهمن افتاد. پنجم نامه استعفا را نوشتم. یعنی من ایستادم آن تعهدی که خودم برای شخص خودم در نظر گرفته بودم تمام شود. 

   ساختن ساختمان چقدر طول کشید؟

ساختمان را در یکسال و دو، سه ماه جمع کردم. نه مدیرکل چیزی به من کمک کرد نه فدراسیون. البته آن زمین مال اداره ورزش بود. من بابت زمین پولی پرداخت نکردم. یک قرارداد قانونی با آنها بستم. گفتم این را می‌سازم عرصه‌اش مال شما عیانش مال هیات فوتبال به مدت صد سال. کمک اداره ورزش این بود که آن زمین از قبل یک مقداری فونداسیون داشت و تحویل دادند و من شروع کردم به کار. اداره کل و فدراسیون هم می‌دانستند من دارم کار می‌کنم ولی هیچ‌کدام‌شان یک سوال نکردند که داری چه کار می‌کنی؟ الان هم همه‌شان خوشحال هستند و می‌گویند دستت درد نکند. من هم می‌گویم همین برایم کافی است که بچه‌ها یک هویتی پیدا کردند. 

   اگر هیات فوتبال استان ساختمان نداشت پس نفر قبلی شما کجا کارها را انجام می‌داد؟

هیچ سازه‌ای به عنوان هیات فوتبال یا دفتر دستکی وجود نداشت. بنابراین وقتی من رفتم هیات را تحویل بگیرم یک برگ کاغذ هم کسی به من نداد. یک برگ کاغذ که بگویند این مکاتبه مثلا انجام شده. همان هم نبود. قبل از من فردی در دولت آقای احمدی‌نژاد رییس هیات بود که فکر می‌کنم معاون استاندار بود. بنده خدا شهرستانی هم بود و اصلا استان ما نمی‌آمد و کسی هم نمی‌شناختش. ایشان 8 سال رییس هیات بود. بعد از آن من تمام دفتر و دستک هیات را برای اینکه اجاره ندهیم جابه‌جا کردم. من در استان رییس سازمان نظام پزشکی هم هستم. این هم یک شغل افتخاری است. یعنی بابت کاری که می‌کنید نه چیزی می‌گیرید و نه قرار است بگیرید. اینها یک سری شغل افتخاری هستند که تنها موقعیت اجتماعی دارد. من از دوستان هیات‌مدیره خواهش کردم و گفتم فوتبال اینجا یک فوتبال دربه‌در است و ما هم توانایی اینکه دفتر و دستک داشته باشیم، نداریم. به آنها گفتم یکی از اتاق‌های آنجا را به ما بدهند و تمام مکاتبات با آنجا انجام شود. ما نه پول برق دادیم نه پول اینترنت نه هیچ ‌چیزی. یعنی سازمان نظام پزشکی جور هیات فوتبال را هم می‌کشیده در این سال‌ها. حالا عددی هم نبوده ولی کارمند هم نداشتیم. من تنها رییس هیاتی هستم که کارمند ندارم. همه بچه‌ها به صورت افتخاری کار کردند. تا همین امروز یک ریال به کسی پولی ندادم. نه نایب‌رییس نه دبیر. برخی دیگر از هیات‌ها این شکلی نیستند. آقای شیرازی رییس سابق هیات فوتبال تهران در تلویزیون از یک عدد چند صد میلیونی گفت که در ماه پرداخت می‌کرده. ولی ما یک ریال هم پرداختی نداشتیم. ما از این پول‌ها نداشتیم. هرچه پول داشتیم، می‌دادیم به بچه‌های رده‌های سنی.

   و حالا بعد از تکمیل ساختمان می‌خواهید بروید!

بله. من برای دوستان گفتم وقتی یک نفر می‌رود جایی را تحویل می‌گیرد، هنگام تحویل یک بیلان اعلام می‌کند. چه رییس‌جمهور باشد چه وزیر چه نماینده چه رییس هیات فوتبال استان. مثلا می‌گوید وقتی من رییس‌جمهور شدم دلار قیمتش بوده اینقدر الان شده اینقدر. تورم فلان بوده الان شده این. شاخص فلاکت این عدد بوده الان شده این عدد. آنهایی که حالی‌شان است و از نظر علمی شاخص‌ها را می‌شناسند و اعداد و ارقام را متوجه می‌شوند، می‌دانند که چه اتفاقی افتاده. وضعیت بهتر شده یا نه. مردم هم از طریق سفره‌ و زندگی‌شان این مسائل را درک می‌کنند. یعنی کسی نمی‌تواند قسر در برود. مردم مقایسه می‌کنند. مگر اینکه یک‌سری آدمی دفاع کنند که وابسته‌ هستند به یک سیستم و به‌شدت از آن سیستم ارتزاق می‌کنند و شرایط زندگی‌شان روز به روز بهتر می‌شود. این آدم‌ها هم استثنا هستند. اما شما از عامه مردم مثلا در مورد وضعیت اقتصادی بپرسی خیلی خوب می‌فهمند. آدم‌های علمی هم که مشخص هستند. می‌آیند شاخص بیکاری را با تورم جمع می‌زنند و می‌شود شاخص فلاکت. بعد معلوم می‌شود استان سیستان‌و‌بلوچستان صدر جدول است از نظر شاخص فلاکت. بعد استان لرستان است و سایر استان‌ها. در فوتبال هم وضعیت به همین شکل است. من آمدم یک چیزی را تحویل گرفتم. به من گفتند در انتخابات رای آوردی و خوش آمدی بفرما این فاکتورها را برو پرداخت کن!‌ ای بابا! ما که تازه آمده بودیم و با کسی قراردادی نداشتیم. عددش هم مشخص است. من نمی‌خواهم نسبت به گذشتگان خدای نکرده حرفی بزنم. آنها هم توانایی مشخصی داشتند و تلاش خودشان را کردند. خلاف هم نکردند. اگر خلاف کرده بودند اعلام می‌کردم. من اسمش را می‌گذارم عدم توانایی در مدیریت. مثلا کسی که از علم پزشکی سر در نمی‌آورد را بفرستید سر کار مرتبط با پزشکی. این آدم سالم است اما توانایی ندارد. فاسد نیست. به قول دکتر چمران خیانتش می‌شود اینکه نباید تحویل می‌گرفت. پس من نمی‌خواهم شخصیت نفرات قبلی را زیر سوال ببرم اما وقتی من آمدم یکسال و نیم بدهی پرداخت می‌کردم. بابت کاری که من انجام نداده بودم. هیچ‌کس هم نپرسید این پول‌ها را از کجا می‌آوری؟ آقای کفاشیان هم در قید حیات هستند، می‌توانید سوال کنید. مدیرکل ما هم که آن بنده‌خدایی بود که رفت اسپانیا و حالا هم مالزی، آقای ثوری رییس قبلی فدراسیون بوکس. از ایشان هم می‌توانید بپرسید. همه رفتند سرشان را کردند زیر برف انگار نه انگار چنین چیزی تحویل ما دادند. به هر کسی از پیشکسوتان و بزرگان هم گفتیم آقا! ما دیدگاه‌مان این است که از بزرگان فوتبال استفاده کنیم تا دیدند بدهکاریم، نیامدند! طبیعی هم هست. هیچ‌کس حاضر نیست با یک چیز فشل همکاری کند. بالاخره باید یک چیزی به طرف برسد یا اگر نرسد هم نباید جوری باشد که طرف از جیبش خرج کند. مردم امروز اینجوری هستند. 

   چقدر بود بدهی هیات فوتبال؟

۱۸۰ میلیون! موقعی که یک چیزی تحویل می‌گیرید و بعد آن را تحویل نفر بعد می‌دهید باید یک شاخص‌هایی داشته باشید برای عملکردتان. پس شما سیستمی که صفر نبوده، بلکه منهای 180 میلیون در آن موقع بوده تحویل گرفتی. برای اینکه شما بفهمید این رقم چقدر بوده به شما بگویم من یک ماشین لندکروز آن موقع خریدم 150 میلیون. پس 180 میلیون آن زمان می‌شود چند میلیارد الان. من این را پرداخت کردم. از آقای کفاشیان و اداره ورزش بپرسید شما چقدر برای پرداخت این بدهی‌ها کمک کردید؟ به این هیات فشل بدبخت بیچاره که تازه می‌خواست از اول شروع کند! صفر! حتی یک ریال ندادند. 

   وقتی شما به هیات فوتبال آمدید استان تیمی در مسابقات داشت؟

وقتی من هیات فوتبال را تحویل گرفتم استان چند تا تیم در لیگ کشور داشتند. 3 تا تیم بودند. دو تا از این تیم‌ها هبه بود. آن زمان آقای احمدی‌نژاد تیم‌های دسته دوم را به استان‌ها هبه می‌کردند. اسمش را هم گذاشته بودند توسعه ولی همه تیم‌ها نابود شد. دو تا هم به ما دادند که جفتش نابود شد. یک تیم هم در لیگ استان داشتیم. در هیچ رده سنی در آن سال و سال قبلش هیچ تیمی به مسابقات کشور نرفته بود. واقعا یک تیم نداشتیم، بفرستیم مسابقات. فوتبال ساحلی وجود نداشت. رده‌های سنی تعطیل بود. 

   امروز اوضاع چطور است؟

امروز در حساب هیات فوتبال برای هر نفر حداقل 400، 500 میلیون تومان پول هست که به راحتی می‌تواند تا دو سال هیات را اداره کند. چون استان ما مثل استان‌های دیگر نیست. بریز و بپاش ندارد، به کسی هم پول نمی‌دهد که مسابقاتش را برگزار کند. همه پول برای رده‌های سنی و تیم‌ها خرج می‌شود. روزی که آقای تاج بیاید انتخابات هیات فوتبال را برگزار کند من آن بیلان کاری را به ایشان می‌دهم که اینقدر پول در حساب هست که کسی نتواند فردا منکر شود. به همه پیشکسوت‌ها هم خواهم گفت و در فضای مجازی می‌گذارم که اینقدر پول تحویل دادم. من این شکلی نیستم که مثلا رییس‌جمهور می‌آید، می‌گوید وقتی ما آمدیم صندوق ذخیره‌ ارزی خالی بود و نمی‌دانم یک قران پول نداشتیم، یا آقای تاج در مورد نفر قبل می‌گوید وقتی آمدیم هیچ پولی در فدراسیون نبود و اگر رییس‌جمهور کمک نمی‌کرد، نمی‌توانستیم حقوق کارمندان را بدهیم. برای من از این خبرها نیست. یک سند می‌گذارم در اختیار رسانه‌ها هم قرار می‌دهم که من اینقدر پول گذاشتم. زورم هم همین قدر بوده. یک دستنوشته هم می‌گذارم که اگر بدهی‌ای بود، بفرستند برای من خودم می‌دهم. چون می‌دانم بدهی ندارم. ولی متعهد می‌شوم نسبت به نفر بعدی که آن شخص راحت بیاید کار کند. نه اینکه داغانش کنم. لهش کنم که یکسال نتواند نفس بکشد. اینها رفتاری است که به عنوان الگو می‌خواستم برای دوستان قرار دهم که می‌شود این شکلی کار کرد. 

   در حال حاضر چند تیم در استان  مشغول  هستند؟

تعداد تیم‌هایی هم که امروز در لیگ‌های کشور داریم 24 یا 25 تیم است. تیم‌هایی که در مسابقات شرکت کرده‌اند یا همین امسال هم حضور داشتند. تیم فوتسال هیرمند، لب مرز افغانستان داریم که همه تیم‌ها، حتی تیم‌های تهرانی را می‌زند! بازیکنانی دارد که فوتسال در خون‌شان است. ولی یک ریال هم ندارند. همه‌شان هم پدران‌شان یا سوخت‌کش هستند یا بیل روی دوش‌شان دارند و کار می‌کنند. توان من هم همین است. من دارم با اینها کار می‌کنم. این ساختمان هم که هویت هیات فوتبال است تحویل دادم. این چیزی است که من می‌توانستم انجام دهم. دیگر بیشتر از این در توان من نیست. 

   شما در جایی از صحبت‌های خود اشاره کردید که استان احساس تنهایی می‌کند. می‌شود بیشتر توضیح  بدهید؟

بله. مثلا شما بازیکنان ملی‌پوش ایران را در نظر بگیرید. کسانی که در تلویزیون می‌آیند و می‌گویند قلب‌مان برای ایران می‌تپد، وقتی دعوت‌شان می‌کنید که بیایید در استان ما که مردم نان ندارند بخورند شما را ببینند و انگیزه پیدا کنند، می‌گویند 40 میلیون تومان به من بدهید! اسم نمی‌برم. اینها دیگر برندهای کشور هستند. به تیم جام جهانی 98 از طرف من زنگ بزنید و بگویید ما می‌خواهیم شما را ببریم سیستان‌وبلوچستان. بگویید الان افغانستان هم پایش را گذاشته روی گردن مردم سیستان و آب نمی‌دهد و تا یک ماه دیگر بیشتر آب نداریم بخوریم. هامون خشک، هیرمند خشک، چاه‌ها همه خشک. پشت سد کجکی طالبان دو میلیارد متر مکعب آب جمع کرده و به ما نمی‌دهد. من نمی‌دانم سیستم می‌خواهد چه کار کند. آب خوردن تا یک ماه دیگر مردم نخواهند داشت. شما به آن فوتبالیست‌ها بگویید اینها مردمان ضعیفی هستند و ممکن است مهاجرت کنند. بگویید مردم فقیر هستند و دارند می‌روند به استان گلستان و منطقه خالی از سکنه می‌شود. به فوتبالیست‌ها بگویید شما برای اینکه احساس خوبی به مردم حداقل برای چند روز بدهید بیایید آنجا. بگویید فوتبالیست‌های آنجا شما را دعوت کردند. شام و ناهار و اسکان هم همه‌چیزش با ما. بالاخره آنقدر هم شرایط ما بد نیست که نتوانیم دو روز پذیرایی کنیم. آن وقت ببینید به شما چه جوابی می‌دهند! 

   یعنی قبول نکردند، بیایند؟

خیر! نمی‌شود که از خودمان ادا در بیاوریم که ما سمت مردمیم. حالا یک موقعی طرف گرفتار است، ما هم می‌گوییم این اگر یک روز کارش را ول کند زن و بچه‌اش دچار مشکل می‌شوند. ولی ما هم پزشک هستیم بالاخره. من هم پول داشتم در حسابم. ولی مگر می‌توانستم مثل آقای بهرامی هیات فوتبال قم که با عادل فردوسی‌پور در آن برنامه معروف نود حرف زد بروم ماشین بخرم برای هیات فوتبال؟ آن هم در استانی که هزاروصد کیلومتر وسعت دارد. یعنی وقتی ما می‌خواهیم از زابل برویم چابهار برای برگزاری بازی دو روز قبل راه می‌افتادیم. کل قم یک شهر است. استان نیست. کجا می‌خواسته برود بازی برگزار کند که ماشین لازم داشته؟ با دوچرخه هم می‌توانست برود. بعد بیایی با ماشین خودت و هزینه خودت کار کنی. به والله اگر شما یک عدد فاکتور غذا، بنزین یا نمی‌دانم چی پیدا کردی هرچه شما گفتی من می‌پذیرم. من همه اسناد را می‌دهم شما بررسی کنید. اگر فاکتورهای اینچنینی پیدا کردید مرا گل بگیرید! خب ما این شکلی کار کردیم. بعد یک بازیکن تیم ملی می‌آید این شکلی صحبت می‌کند. پس شما کی می‌خواهی دینت را ادا کنی. من پزشک‌ها را در جریان جمعه خونین در 8 مهر برداشتم بردم پیش آقای مولوی عبدالحمید. آن همه آدم آنجا آسیب دیده بودند. من به بچه‌ها گفتم شما کی‌ می‌خواهید دین‌تان را به مردم ادا کنید؟ 132 نفر از آسیب‌دیدگان،تمام عمل‌های جراحی‌شان، آزمایش‌هاشان، سیتی‌اسکن‌ها و گرافی‌هاشان، پاتولوژی‌شان از صفر تا 800 میلیون تومان رایگان انجام شد. این ربطی به فوتبال ندارد ولی می‌خواهم بگویم یک آدم در حوزه خودش کی قرار است متوجه بشود که یک فوتبالیست حواسش نیست. قرار نیست یک توپی خورده به سر ما و رفته توی گل و مثلا به امریکا گل زدیم و بعدش همه چی تمام شده باشد. شما سوال کنید از دوستان. چند بار ما با اینها صحبت کرده باشیم خوب است؟ که آقا یک بار بلند شوید بیایید در استان ما. به خود عادل خان هم چند بار گفتم. همین چند روز قبل، پیش از اینکه به کیش برویم، گفتم که تیم هنرمندان را ‌بردارید، بیاورید. بچه‌ها شما را ببینند، انگیزه می‌گیرند و روحیه‌شان عوض می‌شود. همان اول به آدم می‌گویند انقدر به ما بدهید، بیاییم. عادل نگفت پول بدهید ولی آن تیم هم همینجوری است دیگر. اگر چنین پولی وجود داشته باشد خب می‌برم برای تیم نونهالان و نوجوانان برنامه‌ریزی می‌کنم که نه کفش دارند نه ساق و نه لباس. 

   با توجه به اظهارات شما این طور استنباط می‌شود که وضعیت فوتبال استان هم متاثر از سایر مسائل استان است. 

ما این بحث‌های مشابه را با دوستان و همکاران در جلسات خصوصی داریم. چقدر خوب است که این سوال پرسیده می‌شود و نمی‌گویند به من چه! نمی‌گویند من که زندگی خودم را می‌کنم یا من که با تیم فلان و بهمان هستم. یعنی طرف می‌فهمد که استان ما هم جزوی از مملکت است و نسبت به آن یک مقداری بی‌مهری‌ اتفاق افتاده. می‌گویم بی‌مهری به خاطر این است که نمی‌خواهم کلمه بدی به کار ببرم. فوتبال جزوی از توسعه است. شما باید همه‌چیزتان به همه‌چیزتان بیاید. وقتی شما یک جاده دوبانده در استان سیستان‌وبلوچستان ندارید اصلا چه صحبتی می‌شود کرد؟ بچه‌های ما که از استان می‌روند بیرون، می‌بینند از بم به آن طرف تمام جاده‌ها دوبانده شده. مثلا یک بچه‌ است برای اولین‌بار از استان خارج شده و رفته یزد. وقتی برمی‌گردد به او می‌گویم الان حست چیست؟ می‌گوید خیلی خوب است و نگرشم نسبت به ایران عوض شد و خیلی چیزها را متوجه شدم. از او می‌پرسم مثلا چی؟ می‌گوید از بم که آن طرف رفتیم، دیدم همه جاده‌ها دوبانده هستند. وقتی جاده‌ای دوبانده باشد به این معناست که برای جان شما در سفرها ارزش بیشتری قائل هستند تا آن جایی که جاده دوبانده ندارد. همین یعنی چه؟ مگر ما که داریم اینجا زندگی می‌کنیم با چیزی جز همین آب و خاک و هوا و ساختاری که دارد بر ما حکومت می‌کند طرفیم؟ چرا باید این قضیه اتفاق بیفتد؟ 

   و طبیعتا وقتی زیرساخت نباشد فوتبال هم رشد نمی‌کند...

بله! می‌خواهم این را ربط دهم به فوتبال. شما وقتی از سمت یزد می‌آیید بیرون به سمت تهران، وارد نایین می‌شوید. اگر آن کمربندی را نروید و وارد جاده قدیم شوید دو تا شهر به اسم اردکان و میبد سر راه شماست. چشم‌تان را به سمت راست هدایت کنید. من نمی‌دانم آن حد فاصل چند ده کیلومتر است ولی تمام آن مسیر کارخانه کاشی و سرامیک است. در صورتی که اگر به استان ما تشریف بیاورید چنین چیزی نیست. ما در خاش خاکی داریم برای این قضیه در کنار تفتان. شهر زیبای خاش خاکی دارد که از نظر صنعت و خاک‌شناسی مناسب است برای این کارها. اما چرا این اتفاق برای استان ما نیفتاده؟ بعد شما انتظار داری فوتبال جور همه اینها را بکشد. خب نمی‌تواند. چرا سنگ آهنی که ما داریم نمی‌تواند؟ چرا سیمانی که ما داریم نمی‌تواند؟ چرا دریایی که ما داریم و منطقه آزاد ما نمی‌تواند؟ وگرنه همان منطقه آزاد ما می‌توانست برای همه ورزش استان بس باشد. ما با دو کشور پاکستان و افغانستان هم‌مرزیم. 1000 کیلومتر مرز خاکی، 400 کیلومتر مرز دریایی و تنها بندر اقیانوسی ایران را داریم ولی به این فلاکت داریم فوتبال‌مان و مردم‌مان را از نظر وضع زندگی اداره می‌کنیم. الان هم سیستانی‌ها دارند از بی‌آبی منطقه را ترک می‌کنند و می‌روند. چرا؟ چرا در زمانه‌ای که باید، اتفاقات درست نیفتاد؟ 20 سال قبل جاده بیرجند به مشهد هم جاده تک‌بانده‌ای بود ولی امروز تا وارد استان خراسان جنوبی می‌شوید از شمال استان، جاده دوبانده می‌شود. این یک پارامتر خیلی مهم است. در مورد مسائل جابه‌جایی و مواصلاتی زیاد صحبت نکردیم ولی این حرف‌هایی که می‌زنم از ارکان توسعه است. اصلا فرض کنید یک تیم لیگ برتری به ما بدهند. شما نمی‌توانید در استان ما تیم‌داری کنید. به خاطر اینکه هزینه یک تیم لیگ برتری یا لیگ یکی در استان ما بر اساس محاسباتی که انجام دادیم 1.8 برابر هزینه همان تیم در یک استان دیگر است. پرواز نداریم. جاده نداریم. هتل نداریم. زمین استاندارد نداریم. یعنی زیرساخت‌ نداریم و وجود هم نداشته و باعث شده استان در همه زمینه‌ها از جمله فوتبال عقب بیفتد. اصلا وجود ندارد این چیزها. وقتی شما این شکلی به فوتبال نگاه می‌کنید طبیعتا خودتان را مقایسه هم می‌کنید. می‌بینید یک دوستی رییس هیات خوزستان است و می‌آید به شما می‌گوید ما فقط از جابه‌جایی بازیکن 4 میلیارد، 6 میلیارد پول گرفتیم. خب معلوم است که بعدش می‌رود روی رده‌هایش کار می‌کند. بچه‌های خوزستان در رده‌های پایه می‌توانند قهرمان شوند. اما من چطور می‌توانم تیم را فقط برسانم به مسابقات؟ اصلا نمی‌خواهم قهرمان هم بشود. فقط برسانم که برود تجربه کسب کند. نهایتا یک تک‌چهره‌ای هم وسط‌شان پیدا شود مثل میلاد براهویی که بچه شیرآباد است. منطقه‌ای بسیار خطرناک که اصلا همه معتاد هستند. یک نفر از بین اینها بیاید و برود تیم ملی. چه جوری من در پیکان بنشینم و با اس 500 مسابقه بدهم؟ 

   می‌خواهم سوال کنم الان باید چه کار کرد؟

چه جوری می‌شود کمک کرد به این استان؟ شما صدای مرا برسانید. چه کسی می‌تواند کمک کند؟ فقط هم بحث فوتبال نیست. فوتبال متاثر از اینهاست. مثلا یک بودجه‌ای آمده. یکسالی امتیاز تیم لیگ دو دادند به استان ما. آن موقع من رییس هیات نبودم اما می‌دانستم این تیم نابود می‌شود. چرا؟ چون منابع مالی پایداری برایش وجود ندارد. چند سال پیش، سال 99 قبل از انتخاباتی که آقای عزیزی خادم رای آورد ما رفتیم در کرمان. زمان آقای بهاروند. رفته بودیم زیرساخت‌های مس کرمان را ببینیم. من از آقای جواهری که مدیرعامل گل‌گهر بود و خیلی هم دوست هست با من، سوال کردم شما برای رده‌های سنی چقدر هزینه کردید؟ گفت در 6 ماه اول 6 میلیارد! اینها اعدادی هستند که در کل ورزش استان ما با 40، 50 تا هیات جابه‌جا نمی‌شود. این تفاوت‌هاست دیگر. البته‌ من اسم تبعیض را به کار نبرم تا بعضی‌ها ناراحت نشوند. چون تا از این چیزها حرف می‌زنیم بعضی‌ها ناراحت می‌شوند. اینکه تازه باشگاهش هست نه هیات. تازه وقتی از رییس هیات می‌پرسیم شما وضع‌تان خوب است برو به باشگاه گل‌گهر بگو در حوزه مسوولیت‌های اجتماعی بیاید یک تیم رده سنی ما را در سیستان و بلوچستان به اسم خودش ساپورت کند، جوری برخورد می‌کنند انگار ما داریم به اینها فحش می‌دهیم! انگار همه افتادند روی یک معذرت می‌خواهم لاشه‌ای و می‌خواهند چیزی از آن بردارند. مملکت که این شکلی است فوتبال هم به همین شکل. بعد شما می‌خواهید من با این طرز فکر از نظر شخصیتی دوام بیاورم؟ چطور می‌توانم؟ بعد هر آدمی خودش یک حد دارد. شما رسیدی به آن حدت و دیگر دوام نمی‌آوری. کنار دستت هم می‌بینی مسائلی در کشور به وجود می‌آید. ببینید تیم ملی می‌رود می‌بازد از انگلیس مردم می‌آیند رقص و پایکوبی! آقا بروید ریشه این را بررسی کنید. اصلا چنین چیزی شما دیده بودید در دنیا که تیم ملی یک کشور ببازد مردم بروند خوشحالی کنند؟ پس یک جای کار می‌لنگد. بعد همه ما دوباره سرمان را کردیم زیر برف انگار نه انگار. 

   اشاره کردید این مسائل را در جلسات مختلف با اهالی فوتبال مطرح کرده‌اید درست است؟

من این مسائل را تا جایی که می‌توانستم به همه دوستان در فدراسیون گفتم. به من گفتند ما اجازه نمی‌دهیم شما از ساختار بروی بیرون. فلان است و بهمان و باید باشید. نمی‌خواهم خدای نکرده یک موقع حرف‌هایم جنبه خودستایی به خودش بگیرد ولی به آنها گفتم من چیزی که در توانم باشد برای بچه‌های استانم می‌گذارم. کوتاهی نمی‌کنم ولی دیگر با این مجموعه کار کردن یک خرده کار را سخت می‌کند. شاید دو سال بعد شرایط به شکلی شد که ما انگیزه پیدا کنیم محکم‌تر و با قدرت بیشتر و برنامه بهتر برگردیم. ولی فعلا شرایط فعلا همین است. 

   اظهارات شما خیلی تکان‌دهنده است اما اگر اجازه بدهید کمی فضا را عوض کنیم. در مجمع فدراسیون که قرار بود در مورد عزل آقای عزیزی خادم تصمیم‌گیری شود شما یکی از چهره‌های شاخص بودید. می‌خواستید با نماینده فیفا صحبت کنید و گویا اشکالاتی به آن روند داشتید. توضیح می‌دهید داستان چه بود؟

موقعی که آن مجمع تشکیل شد دوستان به این جمع‌بندی رسیده بودند که به دو نفر وکالت بدهند برای صحبت. آن دو نفر من و آقای طالقانی رییس هیات فوتبال خوزستان بودیم. قرار بود چهار نفر از اعضای هیات رییسه هم استیضاح شوند. دوستان یک‌سری نامه نوشته بودند برای عزل برخی اعضای هیات‌رییسه. آقایان سراجی، براتی، اصولی و حیدری. آقای سراجی که افتاد و دو نفر دیگر ناپلئونی ماندند. یک نفر هم رای آورد. اینکه من صحبت کردم به این دلیل بود که بچه‌های زیادی بودند که با من هم‌عقیده بودند اما آنها فضایی برای حرف زدن نداشتند. من به نمایندگی از بچه‌ها اعتقادمان بر این بود که در آن مجمع می‌بایست کسی که رییس فدراسیون است و قرار است عزل شود، طبق اصول اساسنامه، اصول اخلاقی و انسانی، بیاید و از خودش دفاع کند. عزل دایم هم توسط مجمع باید انجام شود. چون مجمع است که هم رییس فدراسیون را انتخاب می‌کند هم هیات‌رییسه را. بنابراین کسی که خودش انتخاب می‌کند، می‌تواند یک نفر را بردارد. کما اینکه برای هیات‌رییسه که آقای عزیزی خادم یک نفر از هیات‌رییسه بود رای‌‌گیری اتفاق افتاد اما برای ایشان این اتفاق نیفتاد. من به عنوان نماینده بچه‌ها حرف زدم و کس دیگری قرار نبود حرف بزند. 

   اما فضا خیلی پرتنش بود. این‌طور نیست؟

وقتی مجمع به این سمت و سو می‌رود، می‌گویند دو سه نفر نماینده بیایند. وقت هم به اندازه کافی دادند. من احساس می‌کردم به آن جایگاه خدشه وارد شده. چون ما به آن جایگاه رای داده بودیم. به جز آقای عزیزی خادم هرکس دیگری هم بود من همان دیدگاه را داشتم چون حس می‌کردم یک بی‌عدالتی دارد اتفاق می‌افتد. من جزو افرادی بودم که خیلی به آقای عزیزی خادم نزدیک نبودم. من هیچ‌وقت ایشان را به اسم کوچک صدا نکردم. من در کمیته پزشکی فدراسیون بودم. من تنها پزشک کل هیات‌های استان‌ها بودم. همین الان هم دوباره به من گفتند بیا برو رییس کمیته پزشکی شو. گفتم اجازه بدهید من بروم فکر کنم، ببینم از پسش بر می‌آیم یا نه. هرچند کار تخصصی من است چون پزشکم. پس بنابراین این شکلی نبود که من سمتی داشته باشم در فدراسیون یا رفاقتی. آن جایگاه برای من مهم بود. چرا؟ چون ما به آن جایگاه رای داده بودیم. پس این به خود من و همه بچه‌هایی که آنجا نشسته بودند برمی‌خورد. باید یک جایی از این مساله دفاع می‌کردیم و کجا بهتر از مجمع؟ نظرات مربوط به جمع را که من جمع‌بندی کرده بودم، بیان کردم. تصمیم داشتم این را برای آن خانمی که از فیفا آمده بود انگلیسی بگویم که متوجه شود. برای همین من شروع کردم انگلیسی حرف زدن که دوستان آقای ماجدی و کامرانی‌فر تذکر دادند. آن موقع یک جو نسبتا متشنجی هم از قبل وجود داشت و هرکس رفتارهای خاصی هم از خودش نشان می‌داد که مورد تایید من و دوستانم نبود. جو خلاصه جو جالبی نبود. ضمن اینکه در این قضیه آن کسی که الان رییس فدراسیون هست براساس اعتقاد شخصی‌ام هیچ نقشی بازی نمی‌کرد. آن یک مقوله مجزایی است. چون در انتخابات شهریور 1401 اگر دوستان به آقای ماجدی رای می‌دادند اصلا آقای تاج رییس نمی‌شد. اینجوری نبود که یک‌سری افراد بیایند با من که دوستان زیادی دارم و به حرفم هم گوش می‌کنند صحبت کنند که به فلانی رای بدهید و من هم به دیگران توصیه کنم یا تحت فشار قرارشان بدهم. من با اصل ماجرا که اتفاق افتاد مشکل داشتم. با آن روند و پروسه برکناری. از نظر من آن پروسه عادلانه و قانونی نبود. با اشخاص من کاری ندارم. شما شک نکنید اگر این اتفاق برای میرشاد ماجدی رخ داده بود به همین شکل وارد عمل می‌شدم. چون من هیچ دینی از نظر اقتصادی، از نظر پست و مقامی نداشتم. به عنوان یک وظیفه‌ای که دفاع از ساختار فوتبال ملی و مردم هست وارد عمل شدم. خیلی از بچه‌های هیات که با ما ارتباط داشتند خدا شاهد است همین دیدگاه را دارند. بی‌خودی که من نماینده‌شان نشده بودم. چرا آقای جعفرزاده نماینده نشد؟ چرا آقای غفاری نشد که پیر هیات‌هاست؟ چرا آقای ششگلانی که پیر هیات‌هاست نبود؟ می‌خواستند کسی باشد که از این مساله دفاع کند.

   من از بچه‌های خبرنگار که در آن مجمع حضور داشتند، شنیدم بعد از اظهارات‌تان شما را به بیرون از مجمع هدایت کردند و تماس‌هایی برقرار شده بود...

نه به این شکل نبوده است. هیچ فشاری حداقل به من کسی وارد نکرد. من باید صحبت می‌کردم چون نماینده بچه‌ها بودم. اما از نظر برخی از این دوستان این صحبت‌ها، صحبت‌هایی که خوشایند دیگران باشد نبود. در همین حد که یک نفر بیاید به من از داخل مجموعه و نه از یک جای بیرونی بگوید مثلا خیلی تند نرو. یک جوری به من گفتند که این اتفاقی است که قرار است بیفتد و حالا تو می‌خواهی چه کار کنی؟

   شرایط امروز فدراسیون و فوتبال ایران را چطور ارزیابی  می‌کنید؟

ببینید، اولا این استان‌ها هستند که مجموعه‌شان فوتبال کشور را تشکیل می‌دهد. آدم‌های تاثیرگذاری هستند. بازیکن جابه‌جا می‌کنند. باشگاه دارند. ترناور مالی فوتبال در دست‌شان است. این بچه‌ها هستند که به نظر خیلی جاها دست‌کم گرفته می‌شوند اما خیلی قدرت دارند. آدم‌های متفاوتی هم داخل این مجموعه است. از آدم‌های بسیار قوی فنی و فکری با ایده‌های خوب تا کسانی که ممکن است ضعیف باشند. این را از نظر خودم می‌گویم و قصد توهین ندارم. مثل یک کلاس که از شاگرد زرنگ تا پایین در آن وجود دارد. حالا دیدگاه عامه بچه‌ها این بود که فوتبال برود به سمت اینکه یک پایداری پیدا کند. با همین مجموعه تا انتخابات بعدی و این از نظر من بسیار نکته حائز اهمیت و مثبتی است. یعنی اختلافات کم شود، دیدگاه‌ها را ببرند به سمت اینکه جامعه فوتبال در وهله اول و عموم مردم در وهله دوم و شاید بالعکس در این شرایط کمتر آسیب ببینند. در این شرایط اقتصادی سخت و تحریم‌هایی که وجود دارد و فشارهایی که از برخی کشورها وارد می‌شود، اینجا فوتبال بتواند آن نقش اصلی‌اش را ایفا کند. یعنی بیاییم مسائل فردی و گروه بندی‌ها را کنار بگذاریم تا انتخابات بعدی. الان فوتبال یک شکل دارد و باید با این شکل رفت جلو. در مورد هیات‌رییسه هم با وجود اینکه در بعضی از مواقع دوستان ما اعتقاد داشتند برخی از این افراد نباید در آن جایگاه باشند، اما تصمیم بر این شد که عزل یا استیضاحی فعلا مطرح نشود. وگرنه در مورد بعضی از اعضای هیات‌رییسه این دیدگاه بود که استیضاح شوند. اما جمع‌بندی این شد که برویم به سمت پایداری و این یک پالس خوب است. چون قرار نیست فردی فکر کنیم.

    مردم نسبت به برخی اتفاقات داخل فدراسیون و رفتار‌های رییس و هیات‌رییسه نقدهای جدی دارند.

البته من هم منتقد این هستم که هیات‌رییسه می‌آید برای خودش عدد مصوب می‌کند در جام جهانی و 20 هزار دلار برمی‌دارد. این یعنی چه؟ من به آقای تاج گفتم، ایشان گفت من برای خودم برنداشتم. درست هم می‌گوید. رسما به او گفتم شما برنداشتی درست است ولی امضا کردی. به او گفتم نیازی هم نداشتی و برنداشتی هرچند بعضی‌ها نیاز هم ندارند ولی باز هم برمی‌دارند. این هول و ولع وجود دارد. برخی از اینها گفتند حق‌مان بوده که برداشتیم. خب وقتی شما 6 گل می‌خوری چرا 40 هزار دلار برنمی‌گردانی؟ این در شرایط فعلی مملکت می‌آید بین عامه مردم و حاکمین فوتبال فاصله می‌اندازد. 20 هزار دلار می‌شود نفری یک میلیارد تومان و ده نفر گرفتند می‌شود مجموعا ده میلیارد. به نظر شما این پول برای یک حوزه دیگر فوتبال مثلا برای استان ما که استان ضعیفی است، یا استان‌های دیگر نظیر کردستان، خراسان جنوبی یا ایلام، چهار‌محال‌و‌بختیاری، آذربایجان غربی و... هزینه می‌شد بهتر نبود؟ اینهاست که برای ما دلخوری می‌سازد.

   این حرف شما با حرف قبلی تناقض ندارد؟ اگر خوب کار نمی‌کنند چرا باید استیبل باشند؟

این کارها از نظر قانونی مشکلی ندارد. یعنی کار غیرقانونی نیست. مثل خیلی از باشگاه‌ها ولی خب اخلاقی هم نیست. بنابراین الان دیگر وقت این مسائل را ندارید. اگر می‌خواهید فوتبال ملی کشور آسیب نبیند باید بروید به سمت پایداری و آرامش. من که دیگر یک ماه بعد نیستم ولی در جلسات نظرات خودم را گفتم. اما این روش، روش بدی نیست. یعنی دوباره شرایطی را ایجاد کردن که یک عده بتوانند در آب گل‌آلود ماهی بگیرند درست نیست. باید همه‌چیز شفاف باشد. چون زمانی نیست. یکسال و نیم بعد انتخابات هست. در این مدت بهتر است اینها بروند در مسائل تیم‌های ملی و رده‌های پایه، در فوتسال و جاهای دیگر و تیم‌های بزرگسالان را اوکی کنند و پول‌شان را از فیفا بگیرند تا بتوانند بدهی‌های‌شان را بدهند. شاید نشود با این پولی که در فیفا هست کار زیرساختی کرد اما می‌توانند بدهی‌های‌شان را بدهند چون اینها خیلی جاها بدهکارند. وقتی صحبت از بدهی می‌شود خود من وقتی در جلسات هستم انگار یک نفر از من پول می‌خواهد و دهانم خشک می‌شود. می‌پرسم چطور می‌شود یک نفر به مردم بدهکار باشد بعد راست راست در خیابان راه برود یا برود در تلویزیون حرف بزند. آقا بروید پول مردم را بدهید! شما رفتید هتل یا هواپیما گرفتید. مردم خلاف که نمی‌کنند به شما خدمات می‌دهند. اینها هم دارند زحمت می‌کشند. مربی می‌آورید یا هر چیز دیگر. یا قرارداد نبندید یا اگر بستید پول مردم را بدهید. چرا اینقدر بی‌برنامه هستید؟ امیدوارم بروند دنبال آن پول و آزادش کنند. در بحث شستا و ساختمان فدراسیون برنامه‌اش را پیگیری کنند. اینقدر سفر خارجی نروند! واقعا می‌گویم. سرجلسه در کیش هم به فدراسیون گفتم اگر فدراسیون قرار است پول بدهد من خودم مثل یک توریست می‌آیم. نه با ماشین شما بالا، پایین می‌شوم نه غذای‌تان را می‌خوردم نه هتل شما را می‌روم. فقط می‌آیم در جلسات شرکت می‌کنم. گفتند نه اسپانسر گرفتیم و من گفتم خدا کند همین‌طور باشد. یعنی پولی به گردن فوتبال بیچاره اضافه نشود. هر موقعی که کامل استیبل شدید اشکالی ندارد. می‌خواهید پاداش بدهید؟ بدهید ولی نه 20 هزار دلار! بروید به همه کارمندان فدراسیون نفری 1000 تا بدهید. این اعداد، اعداد بالایی است. مگر خود شما به آقای عزیزی خادم نگفتید که ایشان ماهی 30 تومان می‌گیرد؟ خب این عدد نهایتا اگر یکسالش هم حساب کنید می‌شود کمتر از 400 میلیون. در حالی که دوستان برای یک بازی برای خودشان 20 هزار دلار مصوب کردند و برداشتند. 

   همین افراد به رییس قبلی اتهام ریخت‌وپاش مالی زده بودند. شما این اتهامات را تایید می‌کنید؟

وقتی تصمیم گرفتند یک آدمی را بزنند، می‌زنند دیگر. هی برایش مساله ایجاد کردند و بحث ساختند. آخرش هم واقعا ما قانع نشدیم. قانع نشدیم که علت برکناری ایشان چه بود. آن 15 مورد، 16 موردی که سخنگوی محترم فدراسیون می‌گفت یا بقیه می‌گفتند به نظر من چیزی نبود. از نظر ما دو تا تخلف مهم است. یک: اخلاقی. آدمی که زندگی و زن و بچه مردم دستش باشد و اقدام نادرستی بکند. دو: مالی. بیت‌المال یا غیر بیت‌المال دستش باشد و آن را حیف و میل کند. یا برای خودش و عیادی خودش بردارد. اگر این چیزها را ثابت کردید، بیایید به ما بگویید. باقی حرف‌ها مثل VAR و اسراییل و فلان و بهمان ما چیزی ندیدیم. در دادگاه هم که تبرئه شد. مسائل مالی هم که اتفاق افتاد به آقای عزیزی خادم گفتیم بروید اسنادتان را بیاورید و چک کردیم. به کمیته اخلاق و هیات‌رییسه هم گفتیم. گفتیم به ما نشان بدهید چون ما اعضای مجمع هستیم و باید بدانیم چه اتفاقی در حال رخ دادن در این فوتبال است. ما باید جواب مردم را بدهیم. به من می‌گویند اگر تو می‌دانستی که آقای عزیزی خادم اشتباه می‌کند چرا به او رای دادی؟ سوال درستی است پس من باید می‌رفتم، می‌دیدم ایشان واقعا اشتباه کرده یا نه. بعد اگر دیدم اشکالی هست من باید بیایم عزلش کنم. منی که به او رای داده بودم. اما شما که نگذاشتید او بیاید از خودش دفاع کند. برای هر کس دیگری هم این اتفاق می‌افتاد موضع ما همین بود. دفاع از کسی که دارد مظلوم واقع می‌شود. کسی که آمد برای شما در 13 تا بازی 12 برد و یک مساوی کسب کرد و سریع‌ترین و ارزان‌ترین صعود به جام جهانی را رقم زد. یادتان رفته روزی را که اگر با بحرین در زمین حریف یک مساوی کرده بودید اوت می‌شدید؟ این وضعیت مرا یاد وضعیت پزشکان در زمان کرونا انداخت. موقعی که ما پزشکان هر کدام دو، سه بار مبتلا شدیم و می‌رفتیم تا آستانه مرگ همه چاکرم مخلصم می‌کردند و حالا که کرونا تمام شده طرف آمده می‌گوید پزشکان دنبال این هستند که ویزیت‌شان را زیاد کنند و ده تا حرف بد و بیراه. یعنی همه‌چیز تمام شد؟ همه‌چیز انقدر زود فراموش می‌شود؟ یادتان رفته چه اوضاعی داشتید در مسیر صعود به جام جهانی. این از نظر اخلاقی درست نیست. 

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها