کد خبر: 621020
|
۱۴۰۲/۰۴/۱۳ ۱۴:۳۰:۵۶
| |

یک روایت واقعی از مصائب فعالیت در حوزه ورزش زنان؛

ماجرای تهدید خبرنگار ورزش زنان به اسیدپاشی از سوی برادر یک فوتبالیست!

یکی از اعضای خانواده بازیکن فوتبال زنان خبرنگار ورزشی را تهدید به اسیدپاشی کرده است!

ماجرای تهدید خبرنگار ورزش زنان به اسیدپاشی از سوی برادر یک فوتبالیست!
کد خبر: 621020
|
۱۴۰۲/۰۴/۱۳ ۱۴:۳۰:۵۶

فاطمه  ابراهیمی- چند ماهی است که بحث حمایت از زنان در تمام عرصه‌های مختلف حسابی داغ شده است و هر کس به طریقی سعی می‌کند حمایت خود را از قشری که غالبا حقوقش پایمال شده است، نشان دهد. عده‌ای از این فرصت استفاده می‌کنند و شاید به بهانه حمایت از زنان، به دنبال رسیدن به اهداف خود هستند و در مقابل عده‌ بسیاری هم در ماه‌های اخیر، محدودیت زنان را بیش از پیش درک کرده‌اند. دختران با شهامت ایرانی که نشان دادند برای رسیدن به حقوق اولیه خود تلاش می‌کنند و بی‌انصافی است اگر از همراهی مردان در این مسیر سخت ننویسم.

به گزارش روزنامه اعتماد، اما در این میان عده دیگری هم بودند که نه تنها بعد از واقعه دلخراش مهسا امینی، بلکه در تمام این سال‌ها، تلاش خود را برای احقاق حق زنان انجام دادند.  در این سال‌ها، همواره یکی از چالش‌های دختران در جامعه ما مربوط به ورزش بوده، تا همین چند سال قبل باشگاه رفتن زنان یک عمل ناهنجارانه به شمار می‌رفت، در این میان فوتبال هم خط قرمز دختران محسوب می‌شد؛ جامعه نمی‌پذیرفت که فوتبال یک ورزش مردانه نیست و دختران ایرانی هم می‌توانند مانند دختران سایر کشورها وارد مستطیل سبز بشوند و عشق به فوتبال را با تمام وجودشان لمس کنند. فوتبال بازی کردن که هیچ، اگر فشار فیفا و نهادهای بالادستی نبود، حضور در ورزشگاه‌ها هم برای «زن ایرانی» تبدیل به حسرت می‌شد. 

من فاطمه ابراهیمی، خبرنگار تخصصی ورزش زنان، در تمام سال‌های اخیر تلاشم را برای بهبود شرایط دختران ورزشی سرزمینم به کار گرفتم. چند سالی می‌شود که نه خبرهای نقل و انتقالاتی فوتبال آقایان را دنبال می‌کنم و نه در حین برگزاری مسابقات، به دنبال پوشش اخبار مسابقات هستم. در ازای آن اما، در این سال‌ها به اکثر استان‌های ایران سفر کردم تا فوتبال دختران‌شان را از نزدیک ببینم. به ایلام رفتم و در حمایت از دختران تیم پالایش گاز ایلام، به کارخانه پالایش گاز سر زدم تا در آستانه انحلال این تیم، به مدیران این کارخانه بگویم چه دختران با استعدادی در این استان حضور دارند و بعدتر وقتی افزایش بودجه این تیم و تداوم‌شان در لیگ برتر را دیدم، از ثمره این تلاش به ذوق آمدم. بارها سفرهای چند ساعته به کرمان داشتم تا نشان دهم تقابل خاتون بم و شهرداری سیرجان در کرمان، حکم دربی سرخ‌آبی‌های پایتخت را دارد و تمام این فعالیت‌ها بی‌منت، بدون دریافت وجه اضافه از سوی رسانه‌ام و با دو هدف انجام شد؛ اول، تاثیر مثبت در هموار کردن راه دختران فوتبالی و دوم، ارضای نیازهای روحی خودم، در راستای اهدافی که بازگوی آن از حوصله مخاطب خارج است. 

این روزها هم به‌رغم اینکه چند ماهی است فصل پانزدهم فوتبال زنان تمام شده است، همچنان به پیگیری مطالبات دختران این رشته مشغولم. در حوزه زنان خبری از انفجار بمب‌های نقل و انتقالاتی نیست و من هر روز در گفت‌وگو با بازیکنان و مربیان، می‌پرسم آیا شما مبلغ قرارداد فصل قبل خود را دریافت کرده‌اید؟! این را هم بگویم که اینجا خبری از مبالغ چند ده میلیاردی نیست و گاهی بازیکنان در پی دریافت قراردادهای زیر 100 میلیون تومان خود هستند. البته این‌طور هم نیست که همیشه حق با بازیکنان باشد و اوضاع فوتبال زنان، پرونده‌های پیچیده و مختص به خودش را دارد. 

برای مثال در همین روزهای اخیر، یکی از مدیرعاملان تیم‌های لیگ برتری طی تماسی با من اعلام کرد که برادر یکی از بازیکنان این تیم برای دریافت مطالبات خواهرش، او و همسرش را تهدید می‌کند و حتی از واژه ترسناک «اسیدپاشی» نیز استفاده کرده است. این مدیرعامل با ترس و دلهره خاصی بارها من را مورد خطاب قرار داد و گفت شما که می‌دانید من مالک نیستم و فقط کارمند باشگاه بودم. از او خواستم برای من تصاویری از پیام‌های تهدیدآمیز بفرستد و او هم همین کار را کرد. مانند همیشه که سعی می‌کنم نگاه دلسوزانه به فوتبال زنان داشته باشم، این پرونده را بدون رسانه‌ای کردن، از طریق مراجع ذی‌صلاح پیگیری ‌کردم و تنها یک‌بار، در واکنش به اوضاع نابسامان لیگ برتر زنان، این داستان را در استوری اینستاگرامی صفحه شخصی خودم روایت کردم. آن هم بدون نام بردن از هیچ شخص یا تیمی.  اما چند ساعت بعد از استوری‌هایی که هیچ نشانه‌ای از نام تیم و اشخاص نداشت، این افراد شروع به تهدید خودم کردند.

تماس‌ها و پیام‌های تهدیدآمیز برای خبرنگاری که تنها هدفش احقاق حقوق دختران ورزش ایران، به ویژه دختران فوتبالی است به دستم رسید. دایرکت‌های اینستاگرامی از طریق صفحاتی که مشخص نیست به چه کسانی تعلق دارد و تهدید به اینکه، سراغم خواهند آمد. اما شاید آنها نمی‌دانند که متاسفانه تهدیدهایی با این شکل و شمایل، برای برخی خبرنگاران عادی شده است و حداقل رعشه به تن من نمی‌اندازد.

نوشتن این یادداشت هم دلیل دارد، دلیلی فراتر از این تهدیدها که معلوم نیست عملی خواهد شد یا خیر، دلیل آن همزمانی تهدیدها با روز جهانی خبرنگار ورزشی است. دوم جولای، روزی که در تمام جهان از خبرنگاران ورزشی تقدیر می‌کنند. اتفاقا فدراسیون فوتبال ایران نیز روز گذشته پیامی زیبا در تقدیر از خبرنگاران ورزشی منتشر کرد. در پیام آنها از رنج‌های خبرنگاری در این رشته گفته شد، اما من هم می‌خواستم با انتشار این یادداشت بگویم؛ مشقت‌های خبرنگاری گاهی فراتر از آن چیزی است که شما می‌بینید. شما می‌توانید یک خبرنگار ورزشی در حوزه‌ زنان باشید، اما هر چند وقت یک‌بار با تهدیدهای اینچنینی هم مواجه شوید. شاید به همین دلیل است که هر بار کسی از علاقه‌اش به خبرنگار شدن می‌گوید، به او می‌گویم اول باید عاشق باشی. اگر عاشق نباشی، این رنج برای تو گنج نخواهد داشت... .

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها