فراتر از یک پرتره بر دیوار؛
چرا حضور «مسی» در تیم «بکام»، پایان آرزوهای چپگرایانه یک نسل است؟
بکام به افتخار حضور مسی دستور کشیدن این پرتره عظیم را داده است. می گویند او حتی خودش شخصا در رنگ کردن پرتره شرکت کرده است. نشانهای آشکار از تقدیم «احترام» یک انگلیسی به یک آرژانتینی.
مهران موسوی خوانساری - شاید زمانش رسیده باشد که آن اتفاق بزرگ تابستان 1986 از دریچه چشمان نسل امروز روایت شود. روزی که مفهوم «دست خدا» از یکچهارم نهایی جام جهانی مکزیک فراتر رفت و به فرهنگ لغت فوتبال جهان و بلکه به فرهنگ لغات غیرورزشی دنیا اضافه شد.
به گزارش روزنامه اعتماد، در آن یکشنبه تاریخی ورزشگاه «آزتکا»، وقتی «مارادونا» به هوا برخاست و مقابل دوربینهای تلویزیونی توپ را با دست به تور دروازه «شیلتون» انگلیسی چسباند، امریکای لاتین همراه با او اشک ریخت.
دقیقه 51 به تاریخ میپیوست که 4 دقیقه بعد اعجوبه «آلبی سلسته» دومین شاهکار هنریاش را مقابل چشمان از حدقه درآمده «سه شیرها» خلق کرد تا میلیونها نفر در سراسر جهان تحقیر انگلیسیهای مغرور را باور کنند. چه توصیفی برای این تحقیر بهتر از واژههایی که گزارشگر آرژانتینی در لحظه دیدنی دقیقه 55 از آنها استفاده کرد:
«مارادونا صاحب توپه... دونفر رو پشت سر گذاشت... مارادونا توپ را کنترل میکنه... از راست حرکت میکنه... نابغه فوتبال دنیا... سومی رو هم دریبل میزنه... میخواد پاس بده به «بروچاگا»... مارادونای همیشگی... نابغه، نابغه، نابغه...گل... میخوام گریه کنم... خدای من... زنده باد فوتبال... گل... دیگو... مارادونا... جلوی اشکهام رو نمیتونم بگیرم... مارادونا... در یک حرکت تاریخی... در بهترین بازی عمرش... مثل یک کایت در کهکشانها... از کدوم سیاره اومدی... که این همه بریتانیایی رو جا بذاری... تا یک ملت مشتهاشون را گره کنند... و برای آرژانتین فریاد بکشند... آرژانتین 2 – انگلستان صفر... دیگو... دیگو آرماندو مارادونا... خدایا از تو ممنونیم... برای فوتبال... برای مارادونا... برای این اشکها... برای این نتیجه....»
سلام انگلیسی به آرژانتین
و حالا 37 سال بعد؛ این بار تابستان 2023. «دیوید بکام»، اسطوره انگلیس، کار ترسیم یک پرتره بزرگ از «لئو مسی»، اسطوره آرژانتین را بر یکی از دیوارهای محله «وینوود» میامی سفارش داده است. باشگاه «اینترمیامی» در ایالات متحده خانه جدید کاپیتان آرژانتین است و دیوید بکام هم یکی از مالکان آن. در روزهای گذشته این پرتره همزمان با حضور مسی در ورزشگاه DRV PNK رونمایی شد. بکام به افتخار حضور مسی دستور کشیدن این پرتره عظیم را داده است. میگویند او حتی خودش شخصا در رنگ کردن پرتره شرکت کرده است. نشانهای آشکار از تقدیم «احترام» یک انگلیسی به یک آرژانتینی؛ هر دو اسطوره؛ نمایندههای دو ملت که چهار دهه پیشتر در میان اقیانوس اطلس جنوبی با ناو و بمبافکن مقابل یکدیگر صفآرایی کردند.
قدیمیها فراموش نمیکنند
«ما آرژانتینیها نمیدانستیم جنگ چطور پیش میرفت اما نظامیها میگفتند ما برنده جنگ هستیم اگرچه حقیقت این بود که انگلیس ۲۰ بر صفر از ما پیش بود؛ روزهای سختی بود. آن دیدار درست مثل این بود که ما برای جنگی دیگر به میدان میرویم. میدانم با دست توپ را زدم، برنامهام این نبود اما اتفاق به قدری سریع افتاد که کمک داور دست مرا ندید، داور نگاهی به من انداخت و گفت: «گل» احساس خوبی بود، چیزی شبیه یک انتقام نمادین از انگلیسیها.»
37 سال پیش در یکچهارم نهایی جام جهانی 1986 مکزیک، تنها واژهای که برای 11 شوالیه آرژانتینی داخل مستطیل سبز هیچ معنایی نداشت «احترام» بود. آنجا «انتقام» حرف اول را میزد. اشاره مارادونا هم به همین است. به روزی که بغض چهار سال قبلتر آرژانتین به خاطر شکست از انگلیس در جنگ «مالویناس»، بالاخره در مستطیل سبز شکست و آبی و سفیدها «انتقام» مرگ 649 کشته آرژانتینی را از انگلیسیها گرفتند. آرژانتین 2- انگلیس1؛ به تلافی آن 649 کشته، 1068 زخمی و 11 هزار و 313 اسیر. به تلافی آن یک زیر دریایی و ملوانانش که با هم غرق شدند، به تلافی چند کشتی و 75 هواپیما؛ همه به «دست خدا» و پای معجزهگر جادوگر.
آن گزارشگر میهندوست آرژانتینی، این همه را خوب توصیف کرد:
«از کدوم سیاره اومدی... که این همه بریتانیایی رو جا بذاری... تا یک ملت مشتهاشون را گره کنند... و برای آرژانتین فریاد بکشند...»
جدیدها فراموش میکنند
دو، سه ماه پیش که دیوید بکام، سری به تمرینات تیم سابقش پاری سن ژرمن زد، با لئو مسی هم دیدار کرد. تصویر این دو نفر در یک قاب در حالی که مسی ذوقزده از حضور بکام مقابل دوربینها در حال خندیدن است، احتمالا خیلیها را به این صرافت انداخت که بینش نسل جدید ستارهها در این دو کشور، فرسنگها با دیدگاه ستارههای نسل پیشین تفاوت دارد.
2 آوریل 1982 که انگلیس و آرژانتین 74 روز بر سر جزایر مورد اختلافشان در اقیانوس اطلس جنوبی با یکدیگر به جنگ پرداختند، دیوید بکام 7 ساله بود و لئو مسی 5 سال بعد به دنیا آمد. مارادونا در آن روز 22ساله بود. 4 سال بعد که «دست خدا» انتقام شکست آرژانتین از انگلیس را در زمین مکزیک گرفت، بکام 11 ساله بود و مسی هنوز به دنیا نیامده بود. مارادونا اما اسطوره و خدایگان یک سرزمین شده بود.
کسی نمیداند اگر مارادونا زنده بود درباره رابطه دو اسطوره امروز انگلیس و آرژانتین چه میگفت. آیا او داستان کشته شدن 649 آرژانتینی به دست سربازان انگلیس در آوریل 1982 را به لئو یادآوری میکرد؟ یا به او میگفت وقتی خودش در جام جهانی 1982 در تیم ملی آرژانتین حضور داشت، همسالانش در جزایری دور افتاده وسط اقیانوس برای حفظ تمامیت ارضی کشورش میجنگیدند؟ آیا از مسی نمیخواست دست دشمن قدیم را به نشانه دوستی نفشارد؟
گریزی به «پله»
1975 که پله «سانتوس» را رها کرد و سر از «کاسموس» نیویورک در آورد، دهانها از تعجب باز ماند که چه شد بهترین بازیکن تاریخ فوتبال سر از لیگ کج و کوله امریکا در آورده است؟!
میگویند «هنری کیسینجر» پشت صحنه انتقال پله از «سانتوس» برزیل به «کاسموس» نیویورک بوده است. میگویند آن سیاستمدار کارکشته امریکایی به پله گفته اگر به ایالات متحده بیاید به نزدیکتر شدن روابط دو کشور کمک کرده است.
یک دهه پیشتر، امریکا از کودتای نظامیها در برزیل حمایت کرده بود و روزی که پله کشورش را به مقصد ینگه دنیا ترک کرد، حکومت کودتایی نظامیان طرفدار ایالات متحده همچنان در برزیل حکمرانی میکرد. پله بدون آنکه خودش بخواهد، حلقه واسط تحکیم رابطه دو کشور و عامل مشروعیت بخشیدن به حکومت کودتایی کشورش شده بود.
آرزوهای جدید، آمال قدیم
آرژانتین در همسایگی برزیل قرار دارد. روزی که انگلیسیها در مالویناس، آرژانتین را شکست دادند، در این کشور هم یک دیکتاتوری نظامی کودتایی بر سر کار بود. اما این یکی حکومت نظامیها بر خلاف حکومت همسایه، ضد «امپریالیسم» غرب بود. مارادونا این را خوب میدانست که وقتی سالها بعد آن جادوگری را در مکزیک بر سر جزیرهنشینها درآورد، آنطور دور زمین میدوید و همراه با میلیونها ضد غربی دیگر فریاد شادی سر میداد.
تفاوت مارادونا با پله در همین بود. بهترینِ آرژانتینیها نسبت مشخصی با چپگرایی داشت اما بهترینِ برزیلیها، نه.
امروز اما عصر چپگرایی در امریکای جنوبی به پایان رسیده است. اگر هم در برزیل چپها هنوز نفس میکشند و بر طبل هست بودن میکوبند، خودشان هم میدانند جنس چپگراییشان نمیتواند به سیاست چپگرایان امریکای لاتین در پنج، شش دهه پیش حتی نزدیک بشود.
در آرژانتین هم اگرچه پرونده مالویناس همچنان باز است اما همه آنچه از این جنگ در خاطر آرژانتینیها مانده به یک توییت یا نهایتا یک سخنرانی در سالگرد شکست آرژانتین ختم میشود که در آن از انگلیس خواسته میشود حق مالکیت آرژانتین بر آن جزایر را بپذیرد و نه بیشتر. پاسخ انگلیس هم که روشن است؛ البته اگر همان سالی یک بار پاسخی به این ادعا بدهد!
برای نسل امروز امریکای جنوبی، تاریخ فقط مرور وقایع است نه محملی برای برآمدن رگهای گردن. عصر سیاستهای مارادونایی گذشته است. حالا دیپلماسی پله بیشتر مورد توجه است. امروز خالکوبیهای مشترک لیونل مسی و دیوید بکام، پایان یک عمر دشمنی بین دو کشور را بین نسل جدید دو کشور نشان میدهد. بعید است مسی حتی بداند مالویناس کجای اقیانوس اطلس جنوبی واقع شده یا بکام حتی برای یک بار سخنرانی معروف «مارگارت تاچر» در مجلس کشورش که آغاز جنگ با آرژانتین را اعلام میکرد مرور کرده باشد.
دیگر کسی در آرژانتین مشتهایش را برای انتقام گره نمیکند. در انگلیس هم بر طبل پیروزی نمیکوبند. شاید ماجرای میهنپرستانه تابستان 1986 در مکزیک فقط به واژههایی برای یادآوری تاریخ تبدیل شده باشد. روز یکشنبه 16 جولای 2023، استقبال تمامقد یک انگلیسی از یک آرژانتینی در مقابل انبوه دوربینهای فیلمبرداری امریکایی همین را تعبیر میکند.
هنری کیسینجر هنوز زنده است. او در 100 سالگی بهتر از هر کس دیگری میداند حضور لیونل مسی در تیم دیوید بکام در خاک ایالات متحده دقیقا چه معنایی دارد.
دیدگاه تان را بنویسید