کد خبر: 635482
|
۱۴۰۲/۰۷/۱۸ ۱۱:۵۰:۳۹
| |

عدالت‌خواهی در فوتبال از مسیر مشروطه؛

آیا تاج اراده‌ای در حد مظفرالدین شاه بیمار دارد؟

بیشتر از یک قرن بعد از همه آن ماجراها نیز امروز ایرانی‌ها، هم مجلس دارند و هم عدالتخانه؛ در کنارش فوتبال هم دارند.

آیا تاج اراده‌ای در حد مظفرالدین شاه بیمار دارد؟
کد خبر: 635482
|
۱۴۰۲/۰۷/۱۸ ۱۱:۵۰:۳۹

18 مرداد 1402 شمسی که زنگ آغاز بیست و سومین دوره لیگ برتر فوتبال رسما به صدا در آمد، 4 روز از سالگرد صدور فرمان مشروطیت می‌گذشت.

به گزارش روزنامه اعتماد، 14 مرداد هر سال در تقویم رسمی کشور به نام سالگرد صدور این فرمان نامگذاری شده است؛ فرمانی که میوه انقلاب مشروطه بود و به خواست اصلی پدیدآورندگان آنکه تاسیس مجلس و عدالتخانه بود پاسخ مثبت می‌داد. اما گرامیداشت هر ساله این روز منطبق شده است با آغاز فصل جدید لیگ برتر فوتبال و چند روز جلوتر یا عقب‌تر از روز صدور فرمان مشروطیت، «توپ‌ها» به سمت دروازه‌ها شلیک می‌شود. گاهی هم درست همان روز 14 مرداد که سالگرد صدور فرمان شاه قاجار است، فرمان شلیک صادر می‌شود!

فوتبال به زندگی نفوذ می‌کند

روزی که انگلیسی‌ها اولین توپ فوتبال را در خاک کشورمان به چرخش درآوردند، یک‌سالی از امضای فرمان مشروطیت می‌گذشت.

13 مرداد 1285 که مظفرالدین شاه در بستر بیماری فرمان به تاسیس مجلس شورای ملی داد، نه او و نه قاطبه رعایایش خبر نداشتند که آن اجنبی‌های مقیم جنوب در حال برنامه‌ریزی برای راه انداختن رشته ورزشی‌ای در «ممالک محروسه ایران» هستند که در آینده می‌تواند بسیاری از برنامه‌های اجتماعی کشور را در ظل خود بازتعریف کند.

117 سال پیش دغدغه جامعه هشت، نه میلیونی ایران تاسیس عدالتخانه و مجلس شورا برای رسیدگی به اوضاع فلاکت‌بارشان بود و نه پرداختن به جزییات یک ورزش وارداتی. کسی برنامه‌ای نداشت که برای عبور دادن یک توپ گرد از میان دو میله بلند، دقایق طولانی گرد زمینی مستطیل شکل بدود و تازه معلوم هم نباشد که آن توپ کذایی از بین میله‌ها بگذرد یا نگذرد!

فکر و ذکر همه این بود که بالاخره شاه قاجار تن به تاسیس عدالتخانه و مجلس شورا می‌دهد که اوضاع‌شان کمی رو به راه‌تر شود؟ این حرف روز بود و خواست عمومی. وقتی هم فرمان مشروطیت به تاریخ 14 مرداد 1285 رسما صادر شد، مشروطه‌خواهان نفسی به راحتی کشیدند که بالاخره خواست تاریخی ملت توسط شاه قاجار پذیرفته شده و چه از این بهتر. این درست زمانی بود که ملوانان انگلیسی در جنوب ایران در حال گستردن سفره فوتبال در بین ساکنان بومی شهرهای خوزستان بودند.

مظفرالدین شاه نماند و ندید که «اسپیرینگ رایس»، وزیر مختار انگلستان در ایران تنها چند ماه بعد از مرگ شاه قاجار، اولین دوره رسمی مسابقات فوتبال را در ممالک محروسه به راه انداخت و میخ «فوتبال» بازی کردن را در خاک ایران محکم بر زمین کوبید. مظفرالدین شاه ندید، اما خیلی‌ها فهمیدند که این ورزش مفرح و کم هزینه می‌تواند ساعاتی از روزشان را به سرگرمی بسازد. این شد که رعایای شاه جدید به تدریج فوتبال را در زندگی‌شان پذیرفتند. حالا سال 1286 شمسی بود و محمدعلی شاه، ششمین شاه از دودمان قجر سلطنت می‌کرد.

2سرنوشت برای 2 پدیده

در هم آمیختگی «فوتبال» و «مشروطیت» و به ثمر نشستن هر دو آنها در مرداد ماه آنقدر است که روزهای آغازین لیگ ما یادآور شلیک یک توپ دیگر نیز در همین ایام داغ تابستان باشد؛ درست 118 سال پیش‌تر در تیرماه 1287.

دو سال بعد از آنکه مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را امضا کرد و کشور صاحب مجلس شورا شد، فرزند ناخلفش محمدعلی شاه، همان مجلس را به دست قزاق‌های روسی به توپ بست. اگر چه که توپ بازی این یکی شاه قاجار ثمری برای بقای عاملانش بر سریر سلطنت به همراه نیاورد و چندی بعد هم دودمان قجر از ریشه بر باد رفت، اما بسط و گسترش توپ بازی ملوان‌های انگلیسی و کارگران ایرانی در جنوب به تدریج تا جایی پیش رفت که امروز در هر چهار گوشه مملکت با توپ بازی می‌کنند.

بیشتر از یک قرن بعد از همه آن ماجراها نیز امروز ایرانی‌ها، هم مجلس دارند و هم عدالتخانه؛ در کنارش فوتبال هم دارند. حالا کار به جایی رسیده که ایران به صادر‌کننده بازیکن تبدیل شده و حتی به سرزمین خالقان و آورندگان این رشته به کشورمان هم بازیکن صادر می‌کند؛ یعنی به جزیره انگلستان و حتی به سرزمین همان‌ها که روزی مجلس‌مان را به توپ بستند؛ یعنی به روسیه.

همه دنبال عدالت فوتبالی

تولد فوتبال و انقلاب مشروطه در ایران تقریبا همزمان است. هر دو با هم به دنیا آمدند، قد کشیدند، پستی‌ها و بلندی‌ها از سر گذراندند و رسیدند به جایی که حالا هستند. انقلاب سیاسی (مشروطه) در مرکز به ثمر نشست و انقلاب ورزشی (فوتبال) از جنوب به راه افتاد و زیست اجتماعی مردم را دگرگون کرد. اما آیا شد آنکه باید می‌شد؟ آیا پرتو عدالت که در تاسیس عدالتخانه و مجلس تبلور یافت، به زمین فوتبال هم رسیده است؟

حالا که چند هفته ابتدایی لیگ برتر فوتبال سپری شده است، هم رسانه‌ها و هم مخاطبان فوتبال‌دوست، نک و نال را از وضع داوری و داوران آغاز کرده‌اند. از این فراتر، مربیان و صاحبان باشگاه‌ها نیز کم از روزنامه‌ها و مردم نمی‌آورند و زمین و زمان را به هم می‌دوزند تا ثابت کنند قاضیان ناعادل در فوتبال ما عدالت را پیش پای سلیقه سلاخی می‌کنند. این به رسم هر ساله است که جامعه فوتبال علیه بی‌عدالتی در مستطیل سبز می‌شورند و حق و ناحق در هم آمیخته می‌شود. جنجال، بگومگو، حرف و نقل؛ این داستان فوتبال ما از ماه صدور فرمان مشروطیت است تا قریب یک‌سال بعدتر (و بلکه بیشتر) .

حلقه مفقوده‌ای به نام عدالتخانه

در روند نهضت مشروطه، درخواست تاسیس عدالتخانه از خواسته‌های کلیدی به شمار می‌رفت. این خواسته بالاخره به ثمر نشست، اما مولود همزمان این نهضت (فوتبال) در حسرت عدالت مانده است. از منظر باشگاه‌های فوتبال، ما همچنان در کش و قوس آوردن یک قاضی بی‌طرف برای یک قضاوت بی‌طرف در زمین فوتبال هستیم. هیچ باشگاهی قضاوت هیچ داور وطنی را قبول ندارد. همه می‌نالند. قهرمان می‌نالد، نایب قهرمان می‌نالد، آن که به دسته پایین‌تر سقوط کرده می‌نالد، آن هم که سقوط نکرده می‌نالد. درست و غلط، همه از ذبح عدالت در چمن سبز شاکی هستند. بزرگان می‌گویند باید به دامان VAR پناه برد تا حرف و نقل از سر فوتبال کم شود.

الان 6 سال است که جهان با کمک داور ویدیویی آشنا شده است. ما در ایران اما همچنان برای آوردن این قاضی بی‌طرف به لیگ فوتبال‌مان، امروز و فردا می‌کنیم. دلیل این مخالفت‌ها هم خیلی معلوم نیست. حتی وقتی به یمن حضور رونالدو و نیمار و تهدیدهای پیدا و پنهان «ای‌اف‌سی»‌نشین‌ها، 90 دقیقه از نعمت VAR در «آزادی» بهره بردیم، بعد از آن به چشم بر هم زدنی گفتند هر چه زودتر این سیستم را جمع کنید مبادا به لیگ داخلی برسد و جمع هم شد و به لیگ داخلی نرسید.

راهی نداریم جز داور کمکی

تا امروز، 116 سال است که ایرانی‌ها با ورزش فوتبال آشنا شده‌اند. 22 دوره هم هست که سطح فوتبال در کشور «حرفه‌ای» شده است. بماند که بسیار کسان معتقدند به این فوتبال همه صفتی می‌چسبد الا حرفه‌ای بودن، اما فعلا که عنوان رسمی لیگ برتر ما، یدک‌کش لقب «حرفه‌ای» است.

از این دوره لیگ «حرفه‌ای» که گذشت و VAR نیامد، اما یک چیز کاملا معلوم است اینکه تاریخ آغاز لیگ برتر را درست گذاشته‌اند در حدود سالگرد انقلاب مشروطه، خواه ناخواه عقل انسان به آن سو می‌رود که بپرسد آیا در فدراسیون جناب «تاج»، اراده‌ای در حد مظفرالدین شاه بیمار هست که فرمان دهد عدالتخانه‌ای برای فوتبال تاسیس کنند که حرف و حدیث از سر این ورزش کم شود؟ پر واضح است که انوار انقلاب مشروطه باید در فوتبال هم طلوع کند. این هر دو با هم بالیده‌اند و به اینجا رسیده‌اند، پس قرار نیست تفاوت بین این دو مولود همسن و سال تا ابد جلوی چشم باشد.

امروزی‌ها عدالت در فوتبال را همانقدر مهم می‌دانند که مشروطه‌خواهان در117 سال پیش‌تر آن را از نان شب واجب‌تر می‌پنداشتند. آنها تلاش کردند و عدالتخانه را بنیان گذاشتند و حالا نوبت به فرزندان‌شان و تصمیم درباره مولود دوم رسیده است.

از دل فدراسیون تاج باید عدالتخانه فوتبال بیرون بیاید؛ حالا شده با زور VAR یا به هر صورت دیگری. اصلا هر هفته یک فوق ستاره در حد رونالدو و نیمار به ایران دعوت کنید تا از قِبل پریدن‌های آنها از روی چاله چوله‌های «آزادی» به «عدالت» دایمی در فوتبال برسیم!

چاره‌ای نیست؛ باور کنید فوتبال ایران بدون عدالتخانه، یک چیز مهم کم دارد. 

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها