آیا VAR واقعا به فوتبال کمک کرده؟/ پادشاهی کور به نام قوانین فوتبال!
هیچ کس دیگر کاملا مطمئن نیست که قوانین چیست، زیرا آنها تمایل زیادی به تغییر دارند.
این درست است که فوتبال ما هنوز به تکنولوژی روز دنیا مجهز نشده و در همین هفته اخیر دیدیم که چطور بحث عبور توپ از خط دروازه پرسپولیس جنجال به پا کرد اما بحث کمک داور ویدیویی در دنیا این روزها حسابی بحثبرانگیز شده است. ماجرا از جایی آغاز شد که در بازی لیورپول و تاتنهام سرخها یک گل سالم به ثمر رساندند و با وجود کمکداور ویدیویی این گل به اشتباه مردود اعلام شد. از همان موقع آتش اعتراضات به VAR و پروتکلها که پیش از این نیز وجود داشت، شعلهور شد.
روزنامه نیویورکتایمز در گزارشی تحلیلی تلاش کرده است مشکلات استفاده از کمک داور ویدیویی و حسی که قوانین فوتبال به بازی میدهد را مورد بررسی قرار دهد. البته مقامات فوتبال ایران باید توجه کنند که هر انتقادی به VAR میشود ذرهای از وظایف آنها در آوردن این تکنولوژی به فوتبال ایران کم نمیکند!
به گزارش روزنامه اعتماد و به نقل از نیویورک تایمز، صحنه مربوط به گل لوئیز دیاز بازیکن لیورپول به تاتنهام که با اشتباه کمک داور ویدیویی مردود اعلام شد از هفته پیش همچنان کارشناسان و اهالی فوتبال را به خود مشغول کرده است. نواری که سوالات مشخصی در مورد کارکرد کمک داور ویدیویی به وجود آورده است. این صحنه تنها دو دقیقه طول میکشد و درحالی که ویدیوی هیجانانگیزی نیست، چالشبرانگیز شده. گروهی از صداهای بدون چهره که در حال بحث در مورد رویه هستند و درحالی که به صفحه نمایش خیره میشوند، با قاطعیت به سمت یک نتیجه پیشبینیشده، پیش میروند.شرایط به این صورت است: دیاز، مهاجم لیورپول،
به تازگی گلزنی کرده است تا تیمش را مقابل تاتنهام هاتسپر جلو بیندازد. گل در زمین به دلیل آفساید مردود است. چند مایلی دورتر، در ساختمانی در استاکلی پارک در غرب لندن، استودیوی کمک داور ویدیویی لیگ برتر وارد عمل میشود.دارن انگلند داور VAR تعیین شده برای بازی، میخواهد بررسی کند که آیا گل باید آفساید اعلام شود یا خیر. او دستور میدهد که فیلم را بچرخانند و مکث کنند و با یک خط تزیین کنند. او تشخیص میدهد که دیاز دویدن خود را کاملا زمانبندی کرده بود و آفسایدی در کار نیست. او به همکارانش در اتاق ویدیو و به سایمون هوپر، داور زمین مسابقه میگوید: «خیلی خوب، عالی است. بررسی کامل است.»
اینجاست که همه چیز از هم میپاشد. استفاده از کلمه گل باید مهم میبود اما به نظر میرسد انگلند اعلام کرده است که تماس اصلی بدون استفاده از کلمه گل با استفاده از کلمه «عالی» کافی است. «آفرین، پسران. روند خوبی است.» این هوپر است که زمزمه میکند. تاتنهام بازی را با یک ضربه ایستگاهی از سر میگیرد. چند ثانیه با ناباوری میگذرد. به نظر میرسد هیچ کس متوجه اتفاقی که رخ داده نشده باشد. اما مخاطب میداند. در این مرحله قهرمان وارد میشود. مو ابی یک داور واجد شرایط نیست. او متخصص فناوری است که برای کار با تجهیزات ویدیویی حاضر است درحالی که مقامات قضاوت کارشناسی خود را صادر میکنند. او ناباورانه میپرسد؛ «آیا از این راضی هستید؟» یک نشانه عصبی در صدایش وجود دارد، انگار میداند که از نقش خود خارج شده است.
حالا، همه چیز بههم میریزد. ماهیت دقیق، مقیاس دقیق خطا، ناگهان برای انگلستان و دن کوک، دستیار او مشخص میشود. یکی دیگر از افراد خارجی به عنوان مدیر عملیات هاب که عنوانی قابل توضیح نیست، پیشنهاد میکند که بازی را متوقف کنید و به هوپر اجازه دهید اشتباه را اصلاح کند.
انگلند کسی است که این قدرت را دارد. در درامپردازی اجتنابناپذیر، این نقطه اهمیت دارد، چراکه دوربین به شدت روی صورت او فوکوس میکند. چشمان او به وحشت، ترس و درک ناتوانیاش خیانت خواهد کرد. با این حال صدای او اینطور نیست. بازی از سر گرفته شده است. او میگوید: «هیچ کاری نمیتوانم بکنم»، بارها و بارها، با اعتقادی شگفتانگیز، غرور او بر سرنوشت او مهر میزند.
این همان چیزی است که در حقیقت، در مورد حادثه در ورزشگاه تاتنهام هاتسپر بیشتر نگرانکننده است. هفته گذشته مملو از معادلسازیهای نادرست بوده است. زمانی که یورگن کلوپ، سرمربی لیورپول، پیشنهاد کرد که ورزشیترین پیامد این اشتباه، تکرار بازی خواهد بود، پاسخ قابل پیشبینی بود. آیا باید فینال جام جهانی 1966 را دوباره بازی کنیم؟ شکست آرژانتین از انگلیس در سال 1986؟ فینال لیگ قهرمانان 2019؟ تمام بازیهایی که در آن اشتباه داوری رخ داده است؟
البته یک تفاوت واضح در این بین وجود دارد که بسیار واضح است، اما از آنجایی که ما اینجا هستیم باید توضیح داد که تیمهای زیادی قربانی اشتباهاتی شدهاند که نتیجه آن کمتر از اشتباهی است که شنبه گذشته برای لیورپول رقم خورد. با این حال، تقریبا در همه این موارد، آن تصمیمات با حسننیت گرفته شده است. مسوولان معتقد بودند حق با آنهاست. آنها با آگاهی روشن و مسلم مبنی بر اینکه اشتباه میکنند، پیشقدم نشدند.دلایل زیادی برای اعتراض به وجود یا حداقل کاربرد VAR وجود دارد. ریتم بازیها را قطع میکند. تجربه تماشای فوتبال در استادیوم را کاهش میدهد و اجازه میدهد اقداماتی از راه دور توسط برخی نیروهای خارجی ظاهرا غیرپاسخگو نتایج را دستخوش تغییر قرار دهند. انتظاری از کمال را ایجاد میکند و به آن تحمیل میکند که رسیدن به آن غیرممکن است و بنابراین منشأ ناامیدی ابدی خواهد بود.
گل دیاز، با این حال، عصاره کاملی از آنچه ممکن است مهمترین اعتراض به VAR باشد را نشان میدهد. پاسخ دارن انگلند، هم شاکی و هم گستاخانه است: «هیچ کاری نمیتوانم انجام دهم.» این ریشه در این باور دارد که آنچه مهمتر از همهچیز است اجرای صحیح پروتکل است. قوانین! قوانین مقدس حکم میکنند که پس از شروع مجدد بازی، نمیتوان آن را متوقف کرد. خطاها واقعیت مادی هستند. تصمیم داور قطعی است، حتی اگر اشتباه شناخته شود.این نشاندهنده آن چیزی است که VARبه فوتبال تحمیل کرده است.
مقامات بازنشسته اخیر تمایل عجیبی دارند، روزهایی که میتوانستند آنچه را که به تعبیر معروف خودشان «مدیریت بازی» شناخته میشد، استفاده کنند. به طور کلی، این به معنای ارجاع به بازیکنان با نام مستعار آنها، افراط در یک مزاحمت کاذب و غیرمتقابل و اجازه دادن به شرکتکنندگان مشهورتر در یک بازی است که نسبت به همکاران کوچکترشان آزادی عمل بیشتری دارند.چنین رویکردی، البته، ناقص است، اما شاید بر جایگزینی که از نظر فناوری القا شده است، ترجیح داده شود. یعنی جهانی که در آن هر نوع اختیاری تقریبا به طور کامل حذف شده است. اینکه چقدر فوتبال تغییر کرده است تا اجازه بدهد از دور قضاوت شود، اغلب نادیده گرفته میشود.
بارزترین نمونه آن هند در فوتبال است که به نظر میرسد تعریف آن با عوض شدن فصول تغییر میکند. البته انگیزه پشت این کار تلاشی برای نزدیک شدن به روح بازی نیست، بلکه ایجاد امکان تصمیمگیری در صفحه نمایش است.با این حال، دیگر موارد هم هستند. آستانه تغییر برای کارتهای قرمز و زرد و محدود شدن مرز بین بیپروایی و خطای عامدانه هر دو الهام گرفته از نیاز به تصمیمگیری عینی است. تصمیمی که به هیچگونه اجازه انسانی برای زمینه یا قصد متکی نیست.این فضایی است که داوران اکنون در آن کار میکنند، جوی که در آن حضور ندارند تا قوانین را آنطور که میخواهند اعمال کنند، اما در آن قوانین تسلیمناپذیر و انعطافناپذیر هستند و هیچ تفسیری را بههم نمیزنند.
این دنیایی است که در آن چیزی که اهمیت دارد این نیست که آیا چیزی معنا دارد یا نه، بلکه پروتکلی است که در آن پادشاه است. رسمی و غیرقابل عذرخواهی و کور.این جستوجو برای مطلقگرایی، از قضا، به احساس خودسری بیشتر منجر شده است. اینکه پس از حادثه دیاز، تقریبا هر باشگاهی میتوانست بیعدالتیهای خود را در گذشته نزدیک تشخیص دهد، به گونهای طراحی شده بود که نشان دهد واکنش لیورپول به نوعی بیش از حد یا سزاوار سرزنش است. در عوض، بیش از هر چیز نشان میدهد که چگونه باور طرفداران به اجرای منصفانه قوانین بازی که همیشه به طرز عجیبی با حروف بزرگ نوشته میشوند، شکسته شده است.
هیچ کس دیگر کاملا مطمئن نیست که قوانین چیست، زیرا آنها تمایل زیادی به تغییر دارند. این هفته در یک بازی خطای هند رخ میدهد و داور یک تصمیم میگیرد و هفته دیگر تصمیم دیگر. یک بار داوران به وقتگذرانی فشار میآورند و هفته آینده نه. تصمیمات بدون توضیح کافی توسط هیات داوری که 14 عذرخواهی رسمی از شروع فصل گذشته صادر کرده است، صادر میشود، اما به نظر میرسد که به دلایلی هنوز در مورد خطاناپذیری آن متقاعد نشدهاند. متن قانون به شدت اعمال میشود، اما روح آن تقریبا به طور کامل از بین رفته است و احساسی که در پی میآید همان احساسی است که صحنه گل لوئیس دیاز میتوان تشخیص داد: حسی از سرخوردگی بیپایان، سردرگمی وحشیانه، ناتوانی کامل. دارن انگلند هیچ کاری نمیتواند انجام دهد و از این نظر او با بقیه ما تفاوتی ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید