داورزنی، قربانی جدید خالصسازی یا تکنوکرات عشق ریاست؟
به نظر می رسد دولت فعلی می خواهد نقطه پایانی بگذارد بر 40 سال حضور داورزنی در سطح اول مدیریت ورزش کشور.
روز گذشته یعنی 29 آبان دوران ریاست چهار ساله ریاست محمدرضا داورزنی در فدراسیون والیبال به پایان رسید.
به گزارش روزنامه اعتماد، این سومین دورهای بود که داورزنی در راس والیبال ایران حضور داشت که مجموع سالیان حضور او در فدراسیون را به 12 سال رساند. حال مشخص نیست که این مدیر به قول خودش تکنوکرات آیا میتواند همچنان به روند خود ادامه بدهد یا خیر.
عضو هیاترییسه فدراسیون والیبال در زمان ریاست مرحوم یزدانیخرم که در برههای باهم به مشکل خوردند از آن دسته مدیرانی است که به شکل عجیب و البته قابل توجهی در همه دولتها با رویههای سیاسی متفاوت سمت داشته است. او در دهه شصت و هفتاد و در دولتهای هاشمی رفسنجانی و بعد سید محمد خاتمی چندین سمت در سازمان تربیتبدنی داشت و بعد در دوران احمدینژاد به ریاست فدراسیون والیبال رسید. او در دولت دوم روحانی معاون وزیر ورزش شد و سپس به فدراسیون والیبال بازگشت. البته به نظر میرسد دولت فعلی میخواهد نقطه پایانی بگذارد بر 40 سال حضور داورزنی در سطح اول مدیریت ورزش کشور.
در کارنامه ریاست داورزنی در دو دوره نخست حضورش در فدراسیون نتایج قابل توجهی نظیر رسیدن به المپیک، حضور در جمع 10 تیم برتر جهان در رنکینگ جهانی، چند عنوان در ردههای سنی والیبال در سطح جهان و... دیده میشود. با این حال دوره سوم ریاست او بسیار پرچالش و انتقادبرانگیز بوده است. به همین دلیل هم حالا که او به پایان دوره چهار سالهاش رسیده دیگر از حمایت افکار عمومی و بخشی از جامعه والیبال برخوردار نیست.
نتایج نه چندان خوب در المپیک توکیو، لیگ ملتها و جام ملتهای آسیا، تغییرات مداوم روی نیمکت تیم ملی، رفتن کولاکوویچ و آمدن آلکنو، سپس کنار گذاشتن این مربی روس و سپردن تیم ملی به بهروز عطایی و همچنین حاشیههای بزرگی که اطراف بازیکنان و مربیان تیم ملی شکل گرفت از جمله دلایلی است که جایگاه داورزنی را در فدراسیون والیبال متزلزل کرد و به منتقدانش فرصت داد علنا او را بازخواست کنند.
جدا از این موارد بزرگترین حاشیهای که اطراف فدراسیون والیبال شکل گرفته مربوط به نامزدی دوباره داورزنی، انتخاب سرپرست تا برگزاری انتخابات و تلاش وزارت ورزش برای اثرگذاری در انتخابات فدراسیون والیبال است.
به طور خلاصه مخالفان ادامه حضور داورزنی در فدراسیون والیبال میگویند او بازنشسته است و باید برود. البته داورزنی این مساله را قبول ندارد و بالاتر از آن میگوید اساسنامه فدراسیون والیبال برگرفته از اساسنامه فدراسیون جهانی است و در آن مساله بازنشستگی نیامده است. بازنشستگی یک قانون داخلی است و ما در فدراسیون ملزم به رعایت قوانین بینالمللی هستیم.
این مورد همان موردی است که سال 1398 برای مهدی تاج به وجود آمد. در آن مقطع قانون منبع بهکارگیری بازنشستهها تصویب شد و در حالی که مجلس اعتقاد داشت روسای فدراسیونها مشمول این قانون میشوند، مهدی تاج به هر شکلی بود، توانست در سمت خود باقی بماند. مشکل بعدی وزارت ورزش با فدراسیون والیبال بحث تعیین سرپرست برای فدراسیون تا زمان برگزاری انتخابات است. قرار بود روز گذشته فدراسیون والیبال مجمع فوقالعاده برای تعیین سرپرست را برگزار کند اما با فشار وزارت ورزش این جلسه کنسل شد. وزارت ورزش میگوید انتخاب سرپرست تا زمان برگزاری انتخابات در حیطه اختیارات وزارتخانه است و فدراسیون والیبال با استناد به اساسنامه جدید میگوید تعیین سرپرست باید توسط مجمع صورت بگیرد.
در حال حاضر که این گزارش نوشته میشود فدراسیون والیبال رسما بدون متولی است. دوران ریاست داورزنی به اتمام رسیده و سرپرستی هم در فدراسیون وجود ندارد. باید دید طی روزهای آینده آیا تغییری در این شرایط به وجود خواهد آمد یا خیر. هر چه هست قطعا باید یکی از طرفین کوتاه بیایند وگرنه علاوه بر اینکه والیبال صدمه میخورد ممکن است کار به جاهای باریک هم کشیده شود. وضعیت به شکلی است که برخی میگویند دولت در ادامه مسیر خالصسازی خود به فدراسیون والیبال رسیده و میخواهد شخص مورد نظر خودش به فدراسیون برود و برخی دیگر با مقصر قلمداد کردن داورزنی میگویند او بعد از 12 سال نمیتواند از میز ریاست دل بکند. اوضاع نابسامان مدیریتی در والیبال در حالی است که تیم ملی والیبال از شانس کمی برای صعود به المپیک برخوردار است و تکلیف نیمکت تیم ملی هنوز مشخص نشده است. در روزهای گذشته گفته شد که سعید معروف اصلیترین گزینه نشستن روی نیمکت تیم ملی است.
دیدگاه تان را بنویسید