تختی اگر امروز بود چند میلیون فالوور داشت؟
اینکه تختی اگر با همان مختصات دهه چهل امروز زیست میکرد، چقدر محبوب میشد سوال مهمی است.
این مطلب در سال ۱۳۹۹ در روزنامه اعتماد و به بهانه سالروز درگذشت غلامرضا تختی منتشر شده بود.
به گزارش اعتمادآنلاین، روزنامه اعتماد نوشت: سالهای سال از مرگ غلامرضا تختی میگذرد. در این مدت تمام زیر و بم زندگی شخصی، اجتماعی و دوران حرفهای بزرگترین اسطوره ورزش ایران شخم زده شده است. کار حتی به بررسی ریزترین مسائل شخصی تختی و مشکلات زناشوییاش با شهلا هم کشید. البته شاید باز هم هنوز ناگفتههایی از آن دوران باقی مانده باشد که هیچوقت برملا نشوند. فارغ از این مسائل یکی از نکات همچنان قابل بحث نسبت تختی با زمانه خودش است. یکی از راههای بررسی این موضوع هم استفاده از مهندسی معکوس است. یعنی به جای اینکه بفهمیم زمانه تختی چه تاثیری در فرآیند «تختی شدن» تختی داشت، میتوانیم بپرسیم اگر امروز تختی زنده بود چه نسبتی با جامعه پیدا میکرد.
بیایید فرض کنیم مرحوم تختی با همان هیبت دوران اوجش در روزگار ما زیست میکرد. یعنی مثلا امروز داشت خودش را برای سومین یا چهارمین المپیک پیاپی آماده میکرد. در حالی که در المپیکهای ریو و لندن و شاید هم پکن طلا گرفته بود. این فرض ناشی از یک کنجکاوی همیشگی است. این کنجکاوی که تغییر شرایط و بسترها چه تاثیری در روند اتفاقات دارد. اینکه شخصیتهای برجسته تاریخ تا چه حد محصول زمانه خود هستند و تاکجا میتوانستند روی شرایط اثرگذار باشند.
نویسندهها مخصوصا از این کارها زیاد میکنند. هیتلر را برمیدارند و در یک صبح زمستانی برلین قرن بیستویکم از خواب بیدار میکنند و ناپلئون را میگذارند توی انتخابات ریاستجمهوری فرانسه. فوتبالیها تلاش میکنند حدس بزنند اگر پله امروز بازی میکرد، قیمتش چقدر میشد یا اگر مارادونا امروز به ناپولی میپیوست میتوانست همان مارادونای معروف شود؟ خیلی از این جابهجاییها هم طنزآمیز میشود. مثل کاری که تلویزیون خودمان در دو سال گذشته انجام داد و یک بار سعدی و حافظ را به برنامه تحویل سال دعوت کرد و یک بار هم در ایام محرم با حر، شمر و یزید جلسه پرسش و پاسخ تشکیل داد.
آوردن مرحوم تختی به روزگار معاصر جنبههای زیادی دارد. مهمترین جنبهاش میزان محبوبیت و تاثیرگذاری اوست. به گواه تاریخ تختی محبوبترین چهره تاریخ ورزش ایران است. به قول بچههای امروزی «تختی سلبریتی بود، وقتی سلبریتی بودن مد نبود.» تصور اینکه یک نفر چطور میتواند در دورانی که تمام وسایل ارتباط جمعی چند ستون ورزشی روزنامه، دو مجله هفتگی ورزشی و دو، سه کانال نیمهوقت رادیو و تلویزیون است، اینقدر محبوب شود که تمام ایران او را بشناسند، سخت است. تختی اما این کار را کرد. موفقیت ورزشی در کنار چهره مردمی او به همراه فعالیتهای سیاسیاش در بستر خاصی از تاریخ با مختصات مشخص باعث شد نام تختی در تاریخ ایران و بین مردم جاودانه شود. حالا اگر همه ویژگیهای فردی تختی را بدون مختصات تاریخیاش به دوران معاصر بیاوریم چه اتفاقی میافتد؟
واژه سلبریتی تازه چند سال است که وارد فرهنگ لغت مردم ایران شده است. قدمتش اندازه پا گرفتن شبکههای اجتماعی است. درست از زمانی که «دیده شدن» مهمتر از «دلیل دیده شدن» شد. امروز ایران سلبریتیهای زیادی دارد. آدمهایی با میلیونها دنبالکننده که چندان ویژگی خاصی هم ندارند جز اینکه بلدند چطور زیاد دیده شوند. بلدند چطور نگاهها را هر طور شده به سمت خودشان جلب کنند. نه اینکه همه سلبریتیها این شکلی باشند. همین امروز خیلی از ورزشکاران و هنرمندان موفق هم در شبکههای مجازی فعال و اتفاقا خیلی هم پرمخاطب هستند. اما وقتی پرمخاطبترین اینستاگرامر ایرانی دختری است که به واسطه تهدید به خودکشی در فراق «ساسی مانکن» مشهور شده یعنی در فرمول معروفیت پارامترهایی نظیر تلاش، خلق کردن، کاری را به سرانجام رساندن و چیزهایی از این دست سهم کوچکی دارد. در چنین شرایطی تختی چه جایگاهی پیدا میکرد؟
اینکه مرحوم تختی اگر با همان مختصات دهه چهل امروز زیست میکرد، چقدر محبوب میشد سوالی است که نمیتوان پاسخش را به درستی داد. دو حالت بیشتر وجود ندارد. یا مرحوم تختی مثل مرحوم شجریان و چند تن دیگر از بزرگان پایش را در این آشفته بازار لایک و کامنت و استوری و لایو نمیگذاشت و از رسانهها فراری میشد یا اینکه خیلی شیک برای خودش صفحهای تدارک میدید و بخشی از زندگیاش را از این طریق با طرفدارانش به اشتراک میگذاشت. در حالت اول احتمالا نام تختی را هر از گاهی بین اخباری که به صورت رگباری به سمتمان میآید، میشنیدیم. خبرهایی در مورد پیروزیهای ایشان در مسابقات بینالمللی یا کمک به سیلزدگان و زلزلهزدگان چهار گوشه کشور. همچنین ممکن بود خوی مصدقیگری مرحوم هم بروز کند و همان طور که در آن دوران به حصر مرحوم مصدق معترض بود در این دوره نیز به حصر سایر بزرگان اعتراض کند و برود به دیدنشان. در حالت دوم هم میتوان حدس زد که پیج مرحوم تختی چند میلیون فالوور میگرفت و در آن میشد ویدیوهایی از مبارزات و مدالها به همراه تصاویری از همسر و فرزند و برخی اظهارنظرهای ورزشی، اجتماعی و سیاسی ایشان را دید.
همه اینها یعنی آن منحصر به فرد بودن مرحوم تختی به آن شکلی که در دهه 30 و 40 شاهد بودیم شاید رخ نمیداد. در مقام مقایسه اگر تختی سال ۴۰ به اندازه جمعیت مردم ایران فالوور داشت، امروز این عدد شاید به 10 میلیون هم نمیرسید. در واقع شکل زندگی و نوع برخورد رسانهها و شلوغی بیش از حد دنیای سلبریتیها این اجازه را نمیداد. شخص یا گروه خاصی هم در این زمینه مقصر نیست. شکل دنیا عوض شده و ارزشها تغییر کرده است. شکی در این نیست که تمام آدمهای بزرگ تاریخ را در هر جای دیگری قرار بدهیم آنچه از دست خودشان برمیآمده را تمام و کمال انجام میدهند اما تفاوت در نوع برخورد مردم و میزان کنونایز شدن است. تختی با آن استعداد ناب کشتی در هر دوره دیگری از تاریخ چندین طلای المپیک و جهان به دست میآورد و با روحیات پهلوانیاش هر جا زمینخوردهای میدید خودش را میرساند. در مقابل ظلم قد علم و تلاش میکرد، وظیفه اجتماعیاش را تمام و کمال انجام دهد. او اگر امروز بود یکی از معروفترین آدمهای ایران به حساب میآمد. مردم هم همان طور که شجریان را دوست داشتند او را هم دوست میداشتند. اما اینکه غلامرضا تحتی امسال دقیقا همان «تختی» دهه ۳۰ و ۴۰ میشد، جای ابهام دارد.
دیدگاه تان را بنویسید