کد خبر: 648367
|
۱۴۰۲/۱۰/۲۵ ۱۱:۰۵:۲۸
| |

انتقادات تند ملی پوش کبدی زنان ایران در گفت‌وگو با «اعتماد»:

صیدی: نماندم چون همه چیز شده رابطه و باندبازی/ در اردو به ما سیب زمینی دادند!

آزاده صیدی دیگر ملی پوش کبدی که اتفاقا عضویت تیم ملی راگبی زنان را هم در کارنامه دارد با انبوهی از گلایه با تیم ملی وداع کرده است.

صیدی: نماندم چون همه چیز شده رابطه و باندبازی/ در اردو به ما سیب زمینی دادند!
کد خبر: 648367
|
۱۴۰۲/۱۰/۲۵ ۱۱:۰۵:۲۸

چندی پیش مصاحبه روزنامه اعتماد با غزال خلج، کاپیتان تیم ملی کبدی حسابی خبرساز شد. انتقادات خلج بازخورد زیادی در رسانه‌های داخلی و خارجی پیدا کرد تا جایی که آقای اورسجی رییس فدراسیون در تماس با روزنامه اعتماد پاسخ انتقادات ملی‌پوش کبدی زنان را داد و بسیاری از اظهارات خلج را تکذیب کرد.

به گزارش روزنامه اعتماد، چند روز پیش اما خبر رسید آزاده صیدی دیگر ملی‌پوش کبدی که اتفاقا عضویت تیم ملی راگبی زنان را هم در کارنامه دارد با انبوهی از گلایه با تیم ملی وداع کرده است. روایت صیدی از آنچه بر سر تیم ملی زنان کبدی گذشت بسیار نزدیک بود به چیزی که خلج گفته بود که نشان می‌دهد شاید نیاز باشد نهادهای مستقلی وضعیت فدراسیون کبدی را زیر نظر بگیرند.

آزاده صیدی، تنها دختری که در کشورمان در دو رشته مختلف ملی‌پوش شد در گفت‌وگو با خبرنگار اعتماد از بی‌توجهی به رشته ورزشی‌اش گلایه کرد و دلیل خداحافظی‌اش را به مسائل فراورزشی موجود در فدراسیون ربط داد!‌ صیدی اعتقاد دارد اگر‌ این مسائل در این رشته نبود این ‌آمادگی را داشت تا حالا حالاها همراه ‌با تیم‌ملی افتخارآفرینی کند.در زیر‌ چکیده‌ای از اظهارات تکان‌دهنده ملی‌پوش سابق راگبی و کبدی

را بخوانید.

 

‌از تیم ملی خداحافظی کردید؟

بله.

‌چند سالتان است؟

من متولد ۷۱ هستم

‌دیگر نمی‌توانستید ادامه دهید؟

توانش را داشتم تا ۵۰ سالگی هم ادامه دهم اما متاسفانه شرایطی در کبدی ایجاد شد که دیگر توان ادامه دادن نداشتم!

‌چطور؟

از بس رابطه و باندبازی زیاد بود. هرچی بازیکن بد بازی می‌کرد اما رابطه خوبی داشت اعزامش قطعی بود. نکته دیگر اینکه بازیکنی مصدوم می‌شد هیچ‌کی سراغش را نمی‌گرفت از فدراسیون حتی یک تماس هم نمی‌گرفتند. خودم از ناحیه کمر یکبار آسیب دیدم که کامل فراموش شدم و با هزینه خودم درمانم را پیش بردم و فدراسیون تا ۵ ماه هیچ احوالی از من نگرفت. دکترها می‌گفتند تمرین کردن دوباره تو معجزه است. صد در صد خودم را برای تیم ملی گذاشتم اما ده روز مانده به مسابقات دستم شکست و فدراسیون پشت سرم می‌گفت دیگر آزاده‌ای وجود ندارد که او را ببریم! بعد هم مربی هم سرمربی و رییس فدراسیون می‌گفتند من به مسابقات آسیایی نرفتم تیم سوم شد.

‌برای درمان آسیب‌دیدگی چقدر هزینه کردید؟

برای کمرم هنوز هم دارم قسط‌های وامم را پس می‌دهم. می‌رفتم وام می‌گرفتم تا هزینه فیزیوتراپی خودم را دهم! الان یکسال است حدود ۲۵ تا ۳۰ میلیون پول فقط فیزیوتراپی و دکتر من شده. برای درمان دست خودم هم هر جلسه‌ای ۵۰۰ هزار تومان می‌دادم اما فدراسیون هیچ کاری برایم نکرد و‌ فقط ۵ میلیون به حساب مربی که با بیمه خودم حساب شده بود و یک و میلیون خرده‌ای را دوباره پس دادند! داخل اردو من آسیب دیده بودم اما اینطور برخورد کردند.

‌از طرف فدراسیون با شما تماس نگرفتند؟

حتی یک تماس هم نگرفتند.

‌حقوق یا قراردادتان چقدر است؟

نه ماهیانه حقوق می‌گیریم و نه حق اردویی به ما پرداخت می‌شد گاهی حتی غذا هم به ما نمی‌دادند! می‌گفتند همینه که هست! سیب‌زمینی می‌خوردیم! آقای اورسجی تا یکسال بعد انتخابش برای اینکه خودش را نشان دهد یک حق اردویی به ما می‌داد اما در حد یک میلیون تومان که آن هم پول رفت و آمدمان می‌شد!

‌چند سال بود که عضو تیم ملی بودید؟

۷ تا ۸ سال. سال‌های قبل هم بودم اما چون سرمربی پارتی‌بازی می‌کرد همیشه نزدیک به اعزام خط می‌خوردم. از وقتی که آمدم کبدی دیدم اعزام‌ها سلیقه‌ای است.

‌از لیگ و تیم ملی کبدی در این مدت چقدر پول گرفتید؟

از لیگ که هیچی فقط آخرین بار برای تیم تهران بازی کردم که دو، سه سال پیش قهرمان شدیم و دو میلیون تومان قراردادم بود! در تیم ملی هم نهایتا یک تومان عیدی دادند یا از وزارت ورزش و جوانان چهار، پنج میلیون دادند که بازیکن حرفه‌ای نمی‌تواند با این مبالغ زندگی کند. قیمت کمترین کفش کبدی ۸ تا ۹ میلیون است. پول مکمل و پول فیزیوتراپی هم هست که هیچی نمی‌گرفتیم. آخرین پول برای بازی‌های آسیایی بود که چهار سال زحمت کشیدیم حواله ۲۴۰ میلیون دادند. از طرف فدراسیون هم به ما قول دادند رییس قسم خورد که پا به تهران بگذاریم ده تا سکه می‌دهند اما وقتی رسیدیم تهران گفت ندارم بدهم به جایش ده میلیون می‌دهم. اما همان ده میلیون را اگر شما دیدید ما هم دیدیم! نمی‌دانم پول‌هایی که به فدراسیون کبدی می‌دهند کجا می‌رود. در ضمن ما تنها تیمی از خانم‌ها بودیم که برای اولین‌بار در بازی‌های آسیایی در بعد از انقلاب مدال گرفتیم.

‌گفتید برای انتخاب بازیکن زد و بند می‌شود؟

بله. مثلا کوچک‌ترین بازیکنی که اعزام شد از جوانان انتخاب شد که در عمرش در لیگ برتر بازی نکرده بود. تنها مسابقه‌ای که رفته جوانان بود اما چون سلیقه آقای اورسجی بود به خاطر مسائل غیر فنی اعزام شد اما بهترین بازیکنی که می‌توانست اعزام شود را خط زدند. در اردو به بهترین بازیکن فشار می‌آوردند تا این بازیکن جوان اعزام شود. آن خانم جوان در تمام اردوها خط خورده بود اما تا روز اعزام حضور داشت و اعزام هم شد. این خانم جوان مقابل بزرگ‌ترین بازیکن تیم ملی ایستاد. حتی سرمربی تیم ملی و کادرفنی هم قبول نداشتند. به خاطر مسائل فراورزشی از او حمایت می‌کردند. حتی شنیده بود خواهرش گفته بود خواهرم اعزام است و من سرمربی تیم ملی جوانان می‌شوم!

‌تصمیم شما برای خداحافظی قطعی است؟

تا وقتی که این سیستم در کبدی باشد هیچ‌وقت برنمی گردم. بیشترین دلیل خداحافظی من این بود که در حق بازیکنانی که خوب بودند اجحاف شد. مثلا دو، سه تا بازیکن خوب داشتیم که من هم نبودم با وجود آنها حداقل دوم می‌شدیم. از ناحقی‌هایی که دیدم، نمی‌توانم برگردم چون آنجا یک سیستم خیلی کثیفی است.

‌این موضوع را به ارگانی گزارش ندادید؟

چرا. با یک زبانی با خانمی در وزارت ورزش صحبت کردم اما گفتند نه و خود رییس هم تحت فشار بوده و مقام برای‌شان مهم بوده. صد در صد خود رییس چیزهایی می‌گوید که کسی حرف من را باور نکند‌. این آقا یک جوری دست روی قرآن می‌گذارد و می‌گوید ناحقی نمی‌کنم که تن و بدن من می‌لرزد! ‌

صحبت پایانی؟

تایم این نبود که بکشم کنار اما امیدوارم برای جوانان دیگر این موضوع نباشد و آرامش به کبدی برگردد. کلا هفت تا تیم در مسابقات آسیایی داشتیم که سومی مشترک نتیجه خوبی نبود‌.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها