پرسپولیس و استقلال خصوصی نه، حاکمیتی شدند/ افزایش سود بانکی و قیمت محصولات پتروشیمی برای تزریق پول به سرخابی ها؟
شنیده شده یک نفر پیشنهاد داده بانک شهر یک دهم درصد به سود وامهایی که به مردم داده، اضافه کند و آن را برای باشگاه پرسپولیس هزینه کند.
هفته گذشته سهام سرخابیهای پایتخت از وزارت ورزش به کنسرسیومی از بانکها و هلدینگ خلیجفارس انتقال داده شد. دولت میگوید این همان اتفاقی است که سالهاست همه منتظرش بودند: خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس. منتقدان هم میگویند: خصوصیسازی؟ جدی میفرمایید؟
به گزارش روزنامه اعتماد، بیایید صورت مساله را مشخص کنیم. دو تا بحث در مورد واگذاری سرخابیها وجود دارد؛ یکی نفس واگذاری و دیگری شکل واگذاری. بارها قبلا نوشتیم که هیچ کس مخالف اینکه وزارت ورزش بیخیال تیمداری بشود، نیست. همه متفقالقول میگفتند که وزارت ورزش باید این دو باشگاه را واگذار کند و تمرکزش را بگذارد روی ساماندهی مشکلات بزرگ ورزش. هفته گذشته این اتفاق رخ داد. حالا وزارت ورزش دیگر دستکم روی کاغذ اختیاردار
دو باشگاه نیست. هرچند مدیران این وزارتخانه در کمال تعجب از نظارت دائمی روی این دو باشگاه میگویند که هنوز کسی نمیداند به چه معناست. یعنی مثلا اگر هلدینگ خلیجفارس بخواهد شخص ایکس را به عنوان مدیرعامل باشگاه منصوب کند وزارت ورزش میتواند مخالفت کند؟
بحث دوم شکل واگذاری است؛ اتفاقی که در مورد سرخابیها رخ داده فرسنگها به معنای خصوصیسازی متفاوت است. خصوصیسازی تعریف مشخصی دارد. بخش خصوصی هم همین طور. تمام بانکهایی که سهام پرسپولیس را در اختیار دارند و هلدینگ پتروشیمی هیچکدام بخش خصوصی نیستند. در اینکه به چنین بنگاههایی بگوییم خصولتی یا حاکمیتی، بحث هست ولی در مورد اینکه خصوصی نیستند هیچ بحثی نیست.
البته فوتبال ایران در این زمینه بیتجربه نیست. در سال 1384 مدیریت استقلال برای مدت 10 سال به وزارت رفاه داده شد اما این واگذاری سرانجام خوبی نداشت. در آن زمان که مربوط به دولت احمدینژاد میشد همین شعارهای امروز به گوش میرسید که قرار است چنین شود و چنان. با این حال زمان ثابت کرد شرایط به گونهای دیگر است. برخی معتقدند واگذاری سرخابیها به بانکها و هلدینگ خلیجفارس اجتنابناپذیر بوده است؛ اول به این دلیل که نهادهای امنیتی و سیاسی همیشه مخالف واگذاری دو باشگاه به اشخاص حقیقی بودهاند و دوم اینکه خود بخش خصوصی هم به دلیل عدم امنیت کاری و زیانده بودن فوتبال علاقهای به حضور در این بخش ندارد.
دلیل سوم هم برمیگردد به فشار زمانی که ایافسی گذاشته بود. در واقع اگر سرخابیها تا 5 اردیبهشت تعیین تکلیف نمیشدند سهمیه حضور در آسیا را از دست میدادند بنابراین تصمیمگیران مجبور شدند هر طور شده تا تاریخ یاد شده سهام سرخابیها را واگذار کنند.
از نحوه انتصاب مدیران بانکهای دخیل در کنسرسیوم مالکیتی پرسپولیس و مدیرعامل هلدینگ خلیجفارس میتوان فهمید که این نهادها ارتباط تنگاتنگی با نهادهای حاکمیتی کشور دارند. در نتیجه جدا از اینکه مدیریت دو باشگاه توسط بنگاههایی که ارتباط تنگاتنگی با نهادهای حاکمیتی دارند، میتواند نظارت بر این دو باشگاه را غلیظتر کند و حتی بیشتر از امروز رفتار بازیکنان و مربیان را زیر ذرهبین قرار بدهد، باید گفت سرخابیها امروز به جای خصوصی، حاکمیتی شدند.
طبق گفته مقامات حداقل تا 6 سال آینده شرایط مدیریت دو باشگاه به همین شکل خواهد بود و تازه بعد از آن مالکان جدید میتوانند سهام خود را به فروش برسانند. البته اگر چنین تصمیمی بگیرند. حالا سوال مهمی که وجود دارد این است که هزینههای دو باشگاه قرار است از چه طریقی تامین شود؟ هواداران این روزها با دیدی مثبت تصور میکردند باشگاه محبوبشان به منبع نامتناهی از پول رسیده و قرار است حتی تیمهای عربستانی هم به چالش کشیده شوند!
خود مدیران جدید سرخابیها در این جوزدگی نقش داشتند. وقتی هلدینگ خلیجفارس از ستاره سوم آسیا میگوید و بانکها از تزریق منابع مالی کافی، طبیعی است که هواداران گمان کنند دیگر باشگاه لنگ پول نیست. اما اگر کسی اندک سررشتهای از قوانین تجارت، امور مالی و مسائل اینچنینی داشته باشد به خوبی خواهد فهمید که مالکان جدید آنقدرها هم توانایی مانور و ولخرجی ندارند. اما از آن طرف برخی نگرانیها هم به وجود آمده که مبادا مالکان تازه از راه رسیده بخواهند از طرقی دیگر برای موفقیت باشگاهی که امروز دراختیار دارند، تامین منابع کنند. مثلا شنیده شده یک نفر پیشنهاد داده بانک شهر یک دهم درصد به سود وامهایی که به مردم داده، اضافه کند و آن را برای باشگاه پرسپولیس هزینه کند! یا مثلا قیمت محصولات پتروشیمی کمی افزایش پیدا کند تا درآمد حاصل از آن به استقلال تزریق شود!
از این حرفهای غیرمنطقی زیاد شنیده میشود اما آنچه در واقعیت قرار است اتفاق بیفتد، مهم است. به هر حال پای حسابهای مردم نزد بانکها و بحث صندوقهای بازنشستگی و سهامداران چند میلیونی صنایع پتروشیمی وسط است. از آن طرف بیش از هزار میلیارد بدهی دو باشگاه و هزینههای جاری و تابستان داغ نقل و انتقالات را داریم. اگر قرار باشد سرخابیها عوض خصوصی شدن، حاکمیتی شوند و هزینهها هم به نحوی از جیب مردم تامین شود، آن وقت است که باید گفت کاش همان وزارت ورزش متولی دو باشگاه میماند!
دیدگاه تان را بنویسید