کارشناس والیبال: قاضی زادههاشمی به جای کارشناسی والیبال به وعدههایش عمل کند/ علت نیامدن برخی بازیکنان به تیم ملی بی اعتمادی به فدراسیون است
جمشید حمیدی کارشناس والیبال کشورمان می گوید نباید سرپرست تیم ملی پسرخاله فلان مقام فدراسیون باشد!
روزبه دلاور| ششمین دوره رقابتهای لیگ ملتهای والیبال با ناکامی مطلق تیم ملی کشورمان به پایان رسید.
به گزارش روزنامه اعتماد، در آخرین دیدار این رقابتها بلندقامتان ایرانی برابر تیم ملی آلمان قرار گرفتند و با نتیجه سه بر صفر شکست خوردند. تیم ایران در این مسابقات با ثبت 10 شکست و فقط 2 پیروزی عملکرد بسیار ضعیفی را داشت تا روند رو به افولش ادامهدار باشد! با جمشید حمیدی یکی از کارشناسان این رشته تماس گرفتیم تا نظر کارشناسانه وی را در خصوص نتایج بد تیم ملی بدانیم. در ادامه ماحصل گفتوگوی خبرنگار «اعتماد» با حمیدی را میخوانید.
لیگ ملتها به پایان رسید.تحلیل شما از عملکرد تیم ملی در این مسابقات چیست؟
واقعیت اینکه تیم ملی ما دو سال است که به قول لکوموتیورانها از ریل خارج شده است! پارسال هم ده تا باخت داشته امسال هم ده تا. یعنی راه رفته را دوباره تکرار میکند.
علت چیست؟
دلایل متعددی وجود دارد که بخش اصلی آن به آقایانی برمیگردد که در گذشته و حال در فدراسیون والیبال حضور داشتند و دارند. آقای داورزنی که دو دوره چهار سال عملکرد مدیریتی خوبی داشت و بازیکنانی را برای رقابتهای بینالمللی آماده کرده بود در دوره سوم انتخابات دغدغه فرد مورد وثوق خودش را در فدراسیون داشت تا دغدغه والیبال ملی را. همین باعث شد جوانانی که در نقاط مختلف کشور از دل والیبال بیرون آمده بودند را نبینیم و زمان مربیگری کولاکوویچ بسیاری از جوانان ما هدر رفتند. کولاکوویچ گفته بود برای حفظ جایگاهش دنبال نتیجهگرایی است و برای همین به بازیکنان قدیمی دلبسته بود و جوانان اکثرا بیرون ماندند. همین بازیکنان که جوان بودند مثل میثم صالحی و جواد کریمی و صابر کاظمی به خاطر همین سیاست غلط دچار والیبالزدگی شدند و مصدومیتها هم آنها را از صحنه این رشته دور کرد. حالا اینکه چرا والیبال ما باخته و پائز را چه کسی آورده همه میدانند.
منظورتان چه کسانی هستند؟
همه میدانند چه کسی پائز را آورد و توسط آقای داورزنی به والیبال ما حاکم شدند و امروز اصلا نیستند تا جوابگو باشند! اصلا بیایند بگویند ایشان چقدر پول گرفته و چه کاری برای والیبال ما کرده و با کدام پشتوانه آمده؟ بسیاری از کارشناسان اصلا این آقا را نمیشناختند. اما یک عده درباره او بهبه چهچه راه انداختند که البته نظر خودشان بود و بعد تغییر موضع دادند که این حرفها دردی را دوا نمیکند!
دوای درد والیبال چیست؟
این است که اول نگاه حرفهای و نگاه ملی را با هم در آمیخته کنیم تا برای چهار سال سخت که مانده تا شروع المپیک بعدی آماده شویم. چهار سال زمان خوبی است تا بتوانیم والیبالمان را از این بنبستی که گیر کرده، نجات بدهیم. برای همین هم نیاز به جذب یکی از بهترین مربیان دنیا داریم و تعارف را هم باید کنار بگذاریم. وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک باید از ناظرانی که خودشان در فدراسیون والیبال دارند، سوال کنند چه شده که وضعیت والیبال اینطور شده؟ به مسوول ورزش کشور گزارش شده؟ اگر شده چرا وضعیت اینطور شده اگر نشده حتما نمایندگان جدید انتخاب کنند که بر سر کار فدراسیون والیبال نظارت کنند. فکر کنم با تمام این مسائل رخ داده پشتوانه خیلی خوبی داریم، هم در نوجوانان و هم جوانان. چند تا بازیکنان خوب داریم که میتوانند زیرنظر مربی بزرگ نقاط ضعفشان را برطرف و به والیبال ما کمک کنند. این چهار سال به صرف کردن تمرینات اصولی و شرکت در تورنمنتهای مختلف نیاز دارد تا نقاط ضعف را برطرف کنند. الان ما دو تیم ملی زیر ۱۸ و ۱۷ و ۲۱ سال داریم که با مربیان مختلف با نظرات و سبک متفاوت کار میکنند که نیاز است بین آنها هماهنگی باشد.
قبول دارید مدیریت تقوی آن اقتدار لازم را نداشته؟ این موضوع تا چه حد روی وضعیت تیم ملی تاثیرگذار بوده است؟
بدون تردید آقای تقوی اول با حمایت داورزنی و بعد با کارهای وحید مرادی که یک متخصص است و حمایت هیاتهای استانی انتخاب شدند. اما برای من جای سوال بوده که در والیبال چه کار میکند؟ بله. در ابتدای کار که وارد شد، مشخص بود تسلط کافی در اداره فدراسیون ندارد. فدراسیونی که حدود سه سال به امان خدا رها شده بود و هر کسی هر کاری دلش میخواست انجام میداد و چهرههای فرصتطلب هم در آن کم نبود. چه فدراسیون و چه مربیان تیم ملی حتما باید مورد قبول بازیکنان باشند. اینکه بگویند بازیکنان باید خبردار باشند، به حرف است! باید این اعتقادات قلبی باشد. برای همین باید اول آدمها را قبول داشته باشند. باید رییس و دبیر فدراسیون و سرمربی تیم ملی را قبولداشته باشند.الان این موضوع وجود ندارد. اگر بازیکنانی به تیم ملی نمیروند یکی از دلایلش همین عدم اعتقاد و اعتماد به کادرفنی و حتی مرجع فدراسیون والیبال است. در چنین شرایطی کار خیلی سخت است و باید دوباره سازماندهی شود.
عدم ثبات در کادرفنی تا چه حد به تیم ملی ضربه زده است؟
زمانی که ولاسکو مربی تیم ملی شد چند تا کاندید بزرگ و صاحبنام دیگر داشتیم، اما آقای داورزنی مشورت خواست بنده هم نظری دادمکه الان میگویم برخی آقایان ناراحت میشوند! ولاسکو که آمد هم ابعاد بینالمللی زیاد بوده و هم جامعهشناسی قوی بوده و هم روانشناسی و فنی . پائز که آمد، گفتیم او را نمیشناسیم، اما یک عده که حزب باد هستند و متاسفانه شناخت درستی از والیبال دنیا ندارند، حرفهایی زدند که بعد ۱۸۰ درجه آن را تغییر دادند! پر استعدادترین کشور دنیا هستیم. حتی از برزیل هم بازیکنان مستعد بیشتری داریم، اما باید به دست کسانیدهیم که کاربلد باشند. الان تیم ملی ما هم از ناظر تاکتیکی و هم روانی ضربه خورده است و با حضور پیمان اکبری کمی تاکتیک ما جمع و جور شده، اما همین بازی آخر را ببینید آلمان با ذخیرههایش مقابل ما بازی کرد که ذخیرههایش هم والیبال را بلد بودند. ما والیبالیست تاپ داریم، اما رویه آن درست نیست. شیوه باید برچیده شود مثلا سرپرست تیمهای ملی ما نباید پسرخاله و همشهری فلانی باشد! باید کسانی باشند که والیبال را بفهمند و سخنور و ملیاندیش باشند، باید به این بچهها یاد بدهند در کجای جغرافیای خاورمیانه ایستادند. مردم از حقوق و مالیات خودشان میزنند تا بچههایشان بروند افتخار کسب کنند اگر این انگیزه و تعریف از کشورمان شود امروز هیچ بازیکنی به خودش اجازه نمیدهد تا برای تیم ملی بازی نکند. اما متاسفانه در سه، چهار سال اخیر در و تخته در فدراسیون با هم جور شده و باید این رویه عوض شود. امروز تیم دختران ما در آسیا ششم شدند مربیانش میگویند ما هیچ چی کم نداریم! خب چرا میبازید؟ چرا از مربیان مردودی باز هم استفاده میکنیم؟ با آدمهای چاپلوس هم این ساختار درست نمیشود.
درباره صحبت قاضیزادههاشمی که بعد از دو برد تیم ملی از مربی ایرانی تمجید کرده بود چه صحبتی دارید؟
آقای قاضیزادههاشمی بهوعدههایی که در زمان انتخابات ریاستجمهوری دادند، عمل کنند. قرار بود یکی، دو ماهه به مشکلات اقتصادی و فرهنگی و هزاران مشکل دیگر پایان دهند، اما بعد از ۴ یا ۶ سال هیچ کاری نکردند! ایشان میتواند به عنوان یک تماشاگر یا نماینده مجلس نظر بدهد، اما همانطور کهمن نمیتوانم درباره مسائل سیاسی نظر مساعد داشته باشم. ما چطور تیم امریکا را بردیم؟ لهستان و اینها المپیکی شدند و به بازیکنان جوان خودشان بازی میدهند. همین آلمان به بازیکنان جوانش بازی داد. اصلا برد و باختها به خصوص در والیبال جنبه سیاسی ندارد. حالا برزیلیها به خاطر فقرشان در فوتبال یا والیبال به عنوان افتخار ملی نگاه کنند ما هم به عنوان افتخار ملی نگاه میکنیم، اما بگوییم فلان تیم را بردیم از نژاد برتر هستیم! اگر در هلند عبدالعزیز را بگیریم به خیلی از تیمها میبازد حتی به تیمهای شهرستانی ما هم میبازد یا امریکا که به ما باخت دستور مربی آنها این بود که از بازیکنان کم نام و نشان استفاده کند. البته همین جوانان آنها هم از سه، چهار سال پیش ساخته شدند برای المپیک. خودفریبی را کنار بگذاریم و برای المپیک آینده آماده شویم. ما در کمیته فنی جلسه میگذاریم، آقایان در بیرون از جلسه میگویند مجبور بودیم اینها را بگوییم تا بتوانیم در باشگاهی مربیگری کنیم! فقط منافع شخصی را بر منافع ملی ترجیح میدهیم همین میشود. چرا گلزاده که بهترینهای جوانان بود در تیم ملی بزرگسالان نیست؟ و هزاران چرای دیگر! همین صابر کاظمی در دوره قبلی لیگ ملتها بزرگترین مفسرهای والیبال جهان او را پدیده والیبال جهان مینامیدند اما صابر کاظمی چی شده؟ کسی که تعلق ملی ندارد را محروم کنید برایش مهم نیست. مشکل چه میشود؟ وطندوستی باید نهادینه شود.
دیدگاه تان را بنویسید