تکواندوکار افغانستانی ساکن ایران در گفتوگو با «اعتمادآنلاین»؛
علیرضا عباسی: به خاطر سهلانگاری اداره اتباع ایران المپیک را از دست دادم/ پدرم ۴۸ سال است در ایران زندگی می کند اما نمیتواند سند یک ماشین را به نام خودش بزند!
تکواندوکار افغانستانیالاصل متولد ایران میگوید در مسابقات بینالمللی چین توانست سهمیه المپیک را بگیرد اما به خاطر اشتباه اداره اتباع ایران سهمیهاش را از دست داده است.
روزبه دلاور| علیرضا عباسی تکواندوکار افغانستانی که زیر پرچم تیم پناهجویان فدراسیون جهانی در کشور چین موفق به کسب سهمیه المپیک پاریس در وزن 68- کیلوگرم شده بود، فرصت حضور در معتبرترین رویداد ورزشی جهان را به دلیل یک سهل انگاری از دست داد!
به گزارش اعتمادآنلاین، عباسی که در ایران به دنیا آمده است، به دلیل عدم تایید مدارکش در زمان مقرر توسط اداره اتباع فرصت حضور در المپیک را از دست داد و کمیته بینالمللی المپیک تکواندوکاری از هنگکنگ را جایگزین او کرد. تکواندوکاری که عباسی همین چند وقت قبل او را ناک اوت کرده بود حالا به المپیک می رود و ورزشکار تیم پناهجویان باید این مسابقات را از طریق تلویزیون ببیند. خبرنگار «اعتماد» با عباسی تماس گرفت تا صحبت های او را با شما به اشتراک بگذارد . حرف هایی که با بغض و حیرت به زبان آورد و ما هم بدون کم و بیش آن را به رشته تحریر در آوردیم که در زیر می خوانید.
چند سال که در ایران زندگی می کنی؟
من در ایران به دنیا آمدم و پدر من تقریبا از قبل از انقلاب در ایران بوده است. حدود ۴۷ تا ۴۸ سال پیش. من همینجا بزرگ شدم و درس خواندم و ورزش کردم.
پس چرا در تیم ملی ایران عضو نشدی؟
مشکل ما این است که بعد از این همه سال هنوز نمی توانیم شناسنامه و کارت ملی و گواهینامه بگیریم! سند هم به نام نمیزنند. این مشکل فقط برای من نیست برای تمام اتباع هست. یعنی پدر من که ۴۸ سال است در ایران زندگی می کند با کسی که مثلا دیروز به ایران آمده هیچ فرقی ندارد! برای همین هم نتوانستم زیر پرچم ایران مسابقه دهم. با کلی مشکلات و بدبختی راهی باز شد به تیم پناهندگان و از آنجا به بازی ها اعزام شدم که این هم به مشکل خوردم.
تا حالا در چندتا تورنمت با تیم پناهندگان شرکت کردی؟
یک بازی در پرزیدنت کاپ و یکی هم کسب سهمیه المپیک که در کشور چین برگزار میشد. در آنجا هم دو تا فینالیست مستقیم به المپیک صعود می کردند که یکی از آن فینالیست ها من بودم .
در کل چند تا مدال گرفتی؟
یک برنز پرزیدنت کاپ دارم و یک نقره جام باشگاه های آسیا و مدال های داخلی هم زیاد دارم. قهرمانی جهان هم که در باکو برگزار شده بود زیر پرچم افغانستان قرار بود شرکت کنم که آنجا هم ویزا دیر رسید و نتوانستم شرکت کنم. ۷ تا ۸ مسابقه بین المللی هم به دلایل مشکلات مختلف اعزام نشدم!
فقط در ایران این مشکلات برای تیم پناهندگان وجود دارد یا در تمام دنیا این اتفاقات رخ می دهد؟
نه. فقط در ایران اینطور است. الان بازیکن ایرانی با تیم پناهندگان در ایتالیا است که به المپیک می رود یا یک بازیکن افغانستانی که از طرف انگلیس می رود. مشکلات برای همه نیست اما برای افغانستانی های که در ایران هستند این مشکلات وجود دارد!
برای حل مشکلاتت چه اقداماتی کردی؟
هر اقدامی از دستمان بربیاید کردیم. از فدراسیون ایران تا کمیته ملی المپیک و فدراسیون جهانی. به شخص گفتیم، با سازمان ارتباط گرفتیم. تلاش برای گرفتن کسب سهمیه هم کردم. اما دیگر دستمان به جایی نرسید.
در ایران متولد شدی اما چطور نتوانستی شناسنامه بگیری؟
در قانون نیست که به اتباع شناسنامه بدهند مگر اینکه شرایط خاصی داشته باشی که آن هم پنجاه ، پنجاه است که بدهند یا نه!
پس از کسب سهمیه چه احساسی داشتی؟
بهترین اتفاق زندگی من بود . تمام ورزشکاران معتبر دنیا تلاش می کنند تا به بزرگترین رویداد ورزشی دنیا برسند. تمام تلاش خودم را کردم. دوازده سال است که تکواندو کار می کنم تمام هدف من رسیدن به المپیک بود ، رسیدم اما از من گرفتند.
برای اینکه سهمیه ات را بگیرند چه توضیحی داشتند؟
قبل از اینکه به چین برویم برای مسابقات کسب سهمیه، تمام مدارک خودمان را فرستادیم و این مدارک از فدراسیون جهانی تایید شد. پس از کسب سهمیه IOC استعلام گرفته بود از اداره اتباع ایران اما اداره اتباع جوابشان را نداده بودند! در بازی قبل از فینال که بازی آخرمن بود حریف هنگ کنگی را ناک اوت کردم و همان را جایگزین من کردند!
علتش همین بود؟
بله. استعلامی که از اداره اتباع گرفتند اما اداره اتباع جوابی به استعلام آنها ندادند! بعد ما کارهایی که آنها باید انجام می دادند را انجام دادیم. آنها گفتند الان مورد تایید هستید اما آن زمانی که شما سهمیه را گرفتید پناهنده نبودید وگرنه اداره اتباع به ما جواب می داد!
بعد چی شد؟
پیگیری هایمان را کردیم و بعد اداره اتباع نامه زد که تایید نشد! دیگر کار از کار گذشته بود.
الان چه احساسی داری؟
دو ماهی است که خواب و خوراک ندارم. خودم به کنار ، پدرم ، خانواده ام. بزرگترین اتفاق زندگی من از دست رفت و خانواده ام این چیزها را میبینند و نمی توانند کنار بیایند.
بورسیه و حمایت از شما از طرف سازمان جهانی المپیک تا سال ۲۰۲۸ ادامه دارد؟
حمایت هایی است که ماهیانه می خواهند بدهند که فعلا خبری نیست! نمی دانم به دلیل تحریم های ایران است یا چیزهای دیگر نمی دانم اما از بیست و پنجم اسفند که سهمیه المپیک گرفتم تا امروز هیچ حمایت مالی از هیچ ارگانی نشدم! فدراسیون جهانی به بازیکنانی که پناهنده و واجد شرایط باشند یک مبلغی را ماهیانه می دهند که از همان اول که حدود ۴ ماه است عضو پناهندگان شدم حمایتی نشدم. نه پاداشی، نه حقوقی هیچ ارگانی حمایت نشدم.
با این اوضاع بهتر نبود زیر پرچم افغانستان در مسابقات شرکت می کردی؟
افغانستان هم مشکلات خودش را دارد چون حکومتش هنوز به رسمیت شناخته نشده آنجا هم برای مسابقات جهانی مکزیک در اردو بودیم اما تیم را اعزام نکردند. در مسابقه ها هم بیشتر از روی سلیقه ی شخصی بازیکنان را اعزام می کنند!
بیشتر توضیح بده!
یعنی گزینش ها به سبک خودشان هست. مثلا در انتخابی آنجا به جای آنکه، برنده از دو راند از سه راند دو دقیقه ای انتخاب شود یک شکل دیگر صورت میگیرد. انتخاب آنجا نابرابر است . من دو تا بازی می کردم و نفر بعدی یک بازی حالا در چه شرایطی؟ هر راند ۵ دقیقه با مجموع سه راند! یعنی یک بازی می شود ۱۵ دقیقه! یعنی حدود سه برابر زمان یک مسابقه رسمی در شرایط نابرابر.
برای آینده ات چه تصمیمی داری؟
انشالله برای المپیک بعدی بتوانم باشم. الان تصمیم گرفتم از ایران بروم! شرایط ماندن در ایران را با این اوضاع نداریم. من یک جوان ۲۱ ساله با ۱۲ سال تلاش به جایی رسیدم اما سر اشتباه یک سازمان اینطور زندگی ام تحت تاثیر قرار می گیرد واقعا ماندن من در اینجا اشتباه است! پدر من ۴۷ یا ۴۸ سال است که در ایران زندگی می کند اما هیچ امتیازی ندارد و حتی نمی تواند یک ماشین به نام خودش بزند!
خواسته ات از مسئولان چیست؟
الان دیگر از مسئولان هیچ خواسته ای ندارم! کارهایی که باید برای من می کردند را نکردند و الان دیگر هیچ خواسته ای ندارم.
صحبت خاصی مانده؟
پیشنهاد نمی کنم به اتباعی که در ایران ورزش می کنند در اینجا بمانند چون فکر می کنم در اینجا آینده ای ندارند! شاید اعزام نمیشدم به مسابقات و سهمیه را نمی گرفتم اینقدر اذیت نمیشدم که سهمیه ای که گرفتم را از من پس گرفتند آن هم به چه کسی بدهند ، به کسی که جلوی من ناک اوت شده بود و برای من این موضوع خیلی درد داشت!
البته قطعاً در ایران حمایت هایی هم از جانب ورزشکاران و فریبرز عسکری مربی ات داشتی. در اینباره صحبتی داری؟
عسکری برای من اسطوره و مثل پدر برای من می ماند. او در ورزش و مسائل روحی روانی خیلی به من کمک کرد. او یک اسطوره برای من است و به اندازه پدرم او را دوست دارم و برای او ارزش خاصی قائل هستم. او آدمی نیست که به کسی روی بندازد اما به خاطر من این کار را کرد. ورزشکاران دیگر و دوستان من پیام می دادند و همدردی می کردند و لطفشان شامل حال من بود اما اصل کار من با مسئولانی بود که وظیفه شان را درست انجام ندادند جواب یک استعلام را دادن فکر نمی کنم زحمتی برایشان داشته باشد اما ۵۰ ، ۶۰ درصد زندگی من با رفتن به المپیک به لحاظ مالی و بسیاری از لحاظ تامین میشد. اما یک مسئول که کار خودش را درست انجام نداد باعث شد ضربه اش را من بخورم.
دیدگاه تان را بنویسید