مساله پیچیده در حد جنگ هسته ای!/ مرد یا زن بودن دو ورزشکار بوکس زنان المپیک
خشم مسمومی در مورد حضور لین یو تینگ و ایمانه خلیف در رقابتهای بوکس زنان المپیک به وجود آمده است.
در روزهای گذشته حضور دو بوکسور الجزایری و تایوانی در بوکس زنان تبدیل به مناقشهای باورنکردنی شده است. مسالهای که سویههای مختلف سیاسی، اجتماعی، پزشکی، ورزشی و فرهنگی دارد. اینکه این دو ورزشکار زن هستند یا مرد یا مرد بیولوژیک یا فردی بیناجنسیتی سوالی است که مردم در شبکههای اجتماعی میپرسند. روزنامه گاردین اما دیدگاه جالبی به موضوع دارد که در ادامه به آن پرداختهایم.
به گزارش روزنامه «اعتماد» و به نقل از گاردین، خشم مسمومی در مورد مسائل بسیار پیچیده و اساسا غیرقابل حل در رابطه با حضور لین یو تینگ و ایمانه خلیف در رقابتهای بوکس زنان المپیک به وجود آمده است.
در یک بعدازظهر روز جمعه نسبتا شلوغ در سالن North Paris Arena، که اساسا یک سالن نمایشگاه تجاری بازسازی شده است، المپیک پاریس 2024 سیاست زدهترین، سمیترین و تا حد زیادی پر سوءتفاهمترین رویدادش را برگزار کرد.
بله! این یک نمایش تمسخرآمیز بود. اما شاید نه به آن شکلی که بسیاری از مردم ممکن است در ذهن داشته باشند. در اینجا ما شاهد نسخههای تحریف شده یا نادرستی از این رویداد بودیم. تنها چیزی که میتوان از آن اطمینان حاصل کرد این است که همه ما یکی از این روایتها را شنیدیم.
ساعت 30: 15 لین یو تینگ از چینتایپه برای مبارزه با سیتورا توردیبکوا از ازبکستان در دور افتتاحیه رقابتهای سبک وزن بوکس زنان وارد رینگ شد. او این کار را زیر نظر دونالد ترامپ، جیکی رولینگ و انبوهی از مفسران جهانی که در مورد هویتهای جنسی در حال نظریهپردازی بودند، انجام داد. کاری که اساسا غیرقابل تصور است.
آیا میتوانیم واقعا در این مورد شفاف باشیم؟ لین، تا جایی که کسی میداند یک زن تراجنسیتی نیست. لین همچنین تا آنجا که کسی میداند مرد نیست و هرگز هویت جنسی خود را تغییر نداده است.
لین ۲۸ سال پیش یک دختر به دنیا آمد. او یک ورزشکار است که تحت پاسپورت خود که از بدو تولد داشته به عنوان یک زن رقابت میکند. همچنین، همان طور که در کشورش گزارش شده، او با یک شماره هویت تایوانی که در بدو تولد به او اختصاص داده شده است و با 2 شروع میشود زندگی میکند. به این معنی که این شخص به عنوان یک نوزاد دختر به دنیا آمده است. لین یک مبارز حرفهای است که در کشور خود بسیار مورد احترام است. او تا یک سال پیش چون هیچ بحثی در این رابطه شکل نگرفته بود تصوری از این نداشت که موضوع جنسیتش زندگی او را تحتالشعاع قرار بدهد.
این چیزی است که از آن زمان اتفاق افتاده است. در مسابقات قهرمانی جهان سال گذشته، لین یک آزمایش صلاحیت جنسی انجام داد. طبق اعلام انجمن بینالمللی بوکس (IBA)، وجود کروموزومهای مردانه در او کافی بود که او از مسابقات بوکس زنان محروم شود. این البته چیزی است که به طور منظم در ورزش حرفهای اتفاق میافتد. یعنی ردصلاحیت ورزشکاران به دلایل مختلف.
اتفاق مشابهی برای کریستین امبوما دونده نامیبیا رخ داد. در مورد امبوما، او به عنوان یک دختر و یک زن بزرگ شد و متوجه شد که در دویدن خوب است پس وارد مسابقه شد و اما پس از آزمایش قبل از بازیهای توکیو متوجه شد که مقدار زیادی تستوسترون تولید میکند. او همین طور فهمید که نمیتواند بچهدار شود.
او در توکیو مسابقه داد و در 200 متر مدال نقره گرفت، اما او از مسابقات بعدی محروم شد. زمانی که World Athletics قوانین خود را تغییر داد. از منظر خاصی این اتفاق عجیبی به نظر میرسد. اینکه برخی مقامات تصمیم بگیرند تعریف کنند که کدام ویژگیهای ذاتی یک زن مجاز است و کدام غیر مجاز. نه فقط در شکل ظاهری و بیرونی بلکه در مورد داخل بدن. میتوان به سادگی استدلال کرد که امبوبا دارای یک ظرفیت فیزیکی ذاتی است، همان طور که یوسین بولت دارد.
این ممکن است در مورد لین صدق کند یا نکند. هیچ کس نمیداند که آیا او، مانند Mboma، همان چیزی است که در سطح حرفهای ورزشکاران DSD نامیده میشود یا خیر؟ به این معنی که یک فرد هویت جنسیاش با زیست شخصیاش متفاوت باشد. مسالهای که ممکن است مزایای عملکردی خاصی را به همراه داشته باشد.
فقط یک چیز واقعا واضح است. همه چیز برای لین و ایمانه خلیف، بوکسور الجزایری که در آزمون IBA نتایج مشابهی داشتند بسیار سخت شده است. هر دو بدون هیچ مشکلی در توکیو مبارزه کردند. هر دو سالها در این سطح رقابت کردهاند. خلیف هم سابقه مشابهی دارد. او به عنوان یک زن به دنیا آمد و بزرگ شد. او دوپینگ نمیکند و سعی نمیکند هویت جنسی جدیدی را مطرح کند.
او همچنین از الجزایر میآید که همچنان همجنسگرایی را غیرقانونی میداند. کشوری که به هیچ عنوان فرهنگ LGBTQ+ را به رسمیت نمیشناسد. این کشور شبکه حمایتی یا دیدگاههای مدرن در مورد چنین موضوعاتی ندارد. این از هر نظر، موقعیتی شگفتانگیز برای یک زن 25ساله الجزایری است که در آن قرار دارد.
آیا این موضوعی در مورد ترنسها است؟ همان طور که بسیاری از مردم تصور میکنند؟ مطمئنا اگر چنین باشد بحث کاربردی و درستی مخصوصا در حوزه ورزش است. واضح است که افراد ترنس سزاوار آزادی کامل شخصی، قانونی و عاطفی هستند و مدتهاست که قوانینی وضع شده که آنها همانطور که هستند باشند و هر طور که میخواهند زندگی کنند. در عین حال وقتی بحث حضور در مسابقات حرفهای برای آنها که بلوغ مردانه با تستسترون را پشت سر گذاشتهاند مطرح میشود اوضاع کمی دشوار میشود.
اینها مسائل بسیار پیچیده و اساسا غیرقابل حلی هستند. حقوق برابر، نگرانیهای بهداشتی، رفاه و دسترسی به ورزش برای زنان جوان، همگی در این معادله نقش دارند. این یک توازن غیرممکن از منافع است که نیاز به مراقبت و تفکر و حساسیت از هر طرف دارد. که تنها با اعتماد و احترام، با فقدان سرزنش و تهمت و مهمتر از همه با شفافیت کامل در حقایق میتواند پیشرفت کند.
منتها این بحثی است که همه در آن حضور پیدا میکنند. در اینجا به ناتوانی و تأخیر خیرهکننده IOC در پرداختن به این موضوع باید اشاره بشود. همین حالا انبوهی از محتوای آنلاین منتشر شده است که شرایط را تحت تأثیر قرار میدهد، سیاستمداران فرصتطلب که به دنبال گرفتن ماهی از آب گلآلود هستند وسط آمدند. در اینجا یک سوءتفاهم از حقایق پیش آمده؛ استدلال از پیش آماده شده دنبال سوال مورد نظر خود است. در حالی که باید برعکس میبود.
چرا نویسنده مجموعههای داستانی هری پاتر با جامعه بوکس تایوانی بر سر جنسیت یک مدعی سبک وزن در المپیک درگیر یک نزاع کاملا نامشخص شده است؟ ترامپ احتمالا در این زمینه چه چیزی میتواند ارائه بدهد؟ چرا دو گروه از مردم که مشترکات بسیار زیادی دارند در مورد این مساله به جان هم افتادهاند؟ زنانی که نگران حقوق زنان هستند و ترنسها که نگران حقوق ترنس هستند، آنقدر در این نبرد ریشه دواندهاند که یک مساله حل نشده زیستشناسی در بوکس زنان در ردیف فشرده شدن یا نشدن دکمه جنگ هستهای قرار گرفته است.
نسبت به مبارزه خلیف در روز پنجشنبه واکنشهای شدیدی وجود داشت. سوالات حل نشده فوری در مورد ایمنی زنان در ورزش وجود دارد. اما خلیف نیز فردی است که زن به دنیا آمده است و همه شواهد نشان میدهد که همیشه خود را زن میدانسته است.
در پایان تنها خطای آشکار در اینجا مربوط به عملکرد واحد بوکس IOC است که این وضعیت را به شکل تهاجمی و عجیب و غریب مدیریت کرده است. این به توماس باخ مربوط میشود، که به وضوح امیدوار بود که همه چیز به سرعت فراموش شود. این ناشی از عدم تدوین سیاست مناسب، نداشتن برنامه و حمایت برای ورزشکاران است. هر کسی که در این رابطه حرف میزند حتی اگر این وضعیت را به صورت ناکامل هم درک کرده باشد میتواند بفهمد که شرایط تا چه حد میتواند حساس باشد.
در حال حاضر و با ادامه رقابت، هیچ پاسخ معقولی وجود ندارد. احتمالا دیدن لین و خلیف به عنوان یک انسان و نه دو نمونه در جنگ ایدئولوژیها میتواند کمک کند. فرد دیگری که شایسته همدردی ما است توردیبکوا، حریف لین در پاریس است. یک ازبک 22 ساله که قهرمانش محمدعلی است و آرزویش کسب مدال طلا است. این آرزو در این المپیک به حقیقت نخواهد پیوست. لین این مبارزه را در یک نبرد معقول به سود خود پایان داد.
مربی او ایستاد تا چند کلمه به زبان ماندارین بگوید در حالی که تا حد زیادی گیج به نظر میرسید. او در پاسخ به سوال یک روزنامهنگار امریکایی شانه بالا انداخت و گفت «هی! بازیهای المپیک است.» چیزی که حداقل در شرایط کنونی فعلی تنها حقیقت غیرقابل انکار است. این مسابقات ادامه پیدا خواهد کرد. فقط شاید اگر کمی مدنیتر، کمی مهربانتر و دوستانه باشد بهتر است. المپیک برگزار میشود که آدمها به هم نزدیک شوند نه از هم دور.
دیدگاه تان را بنویسید