واعظ آشتیانی: درخشش کشتی و تکواندو ربطی به موفقیت کلیت ورزش ما ندارد/ هاشمی و سجادی چه کار برای ورزش کردند؟
مدیر ورزشی کشورمان می گوید به جای پرداختن به دوگانه مدیر ورزشی یا غیرورزشی باید دنبال عملکرد خوب باشیم.
روزبه دلاور| کاروان ورزشی ایران با کسب ۱۲ مدال و جایگاه ۲۱ این دوره از مسابقات المپیک را به اتمام رساند. تعداد ورزشکاران ایران در پاریس ۴۰ نفر بود و به لحاظ تعداد مدال نسبت به دوره قبل عملکرد بهتری داشتیم، اما نباید فراموش کنیم تمام مدالهایمان را مدیون کشتی و تکواندو هستیم!
به گزارش «اعتماد»، در این دوره، خبری از حضور بسکتبال و والیبال نبود و حضور فوتبال هم کم کم به افسانه تبدیل میشود! در تیراندازی و وزنهبرداری و شمشیربازی عملکرد قابل بحثی داریم و با بضاعتی که در قایقرانی و سنگنوردی و ژیمناستیک و دوو میدانی داشتیم باید سطح توقع عمومی را از این ورزشکاران در حالت نرمال نگه میداشتیم. اما برای بررسی بیشتر با امیررضا واعظ آشتیانی گپ و گفتی ترتیب دادیم که در ادامه صحبتهای کارشناسانه این مدیر سیاسی، اقتصادی، ورزشی را میخوانید.
عملکرد کاروان ورزش ایران در المپیک چطور بود؟
عملکردمان نسبت به دوره قبل بهتر بود منتها در برخی رشتهها که امید داشتیم متاسفانه نتیجه نگرفتیم. مثلا در تیراندازی و وزنهبرداری آن درخشش لازم را نداشتیم.
دلیلش چه بود؟
چون ورزش ما گلخانهای است! یک قهرمان تا یک دورهای دوران قهرمانیاش سپری میشود و بعد افول میکند و بعد از افول آن قهرمان ما جایگزین نداریم؛ این نشانهای از گلخانهای بودن ورزش است. اما اگر ورزش در رشتههای مختلف را با یک سیاستگذاری و هدفگذاری و برنامهریزی درست جلو ببریم هیچگاه این نوسان را در حوزه مدالآوری شاهد نخواهیم بود. در این دوره کشتی و تکواندو کمک کردند و برخی رشتهها هم دارند خودشان را به مدال المپیک نزدیک میکنند از جمله سنگنوردی یا شمشیربازی. این نشان میدهد که داریم در ورزش سینوسی حرکت میکنیم یعنی هدفگذاری برنامهای را دنبال نمیکنیم، چون در کشور ما یک نسل جوانی هست که میتوانیم از آن به خوبی استفاده کنیم، نه فقط در حوزه ورزش که در حوزههایی مثل تولید دانش و علم از آن بهره خوبی ببریم. خب همه این مشکلات برمیگردد به عدم وجود برنامهریزی. اگر در برنامهریزی درست عمل کنیم، میتوانیم در جهان و المپیک نتایج لازم را بگیریم. مثلا در تیراندازی و وزنهبرداری و رشتههای دیگر چه اتفاقاتی رخ میدهد که مدال نمیگیریم؟ اما اگر تکواندو در این دوره خوب عمل نمیکرد شرایطمان خوب نمیشد. حالا در کشتی و تکواندو امیدوارم پشتوانهسازی خوبی داشته باشیم تا در دوره بعد بهتر این دوره باشیم. اگر این اتفاق رخ بدهد یعنی برنامهریزی هدفمند در حال ادامه پیدا کردن است، اما واقعیت امر این است که قهرمانان ما یک مقطع ظهور و یک مقطع افول میکنند فارغ از اینکه برای جایگزینی آنها چه کسانی را داریم یا خواهیم داشت.
معتقدید پیشرفت در کشتی و تکواندو ارتباط با پیشرفت کلیت ورزش ما ندارد؟
نه، ربطی ندارد؛ این نشان از پیشرفت در رشتهای خاص است. آقایان در آمار و ارقام خودشان استناد به مدال میکنند، درست که مدال یکی از فاکتورها هست، اما تقسیم آن بین رشتههای ورزشی بسیار حایز اهمیت است.
چرا چند سال است در رشتههای تیمی مثل فوتبال یا والیبال و رشتههای انفرادی مثل تکواندو و کشتی نمیتوانیم به موفقیتهای بزرگی برسیم؟
موفقیت رشتههای انفرادی ما به خاطر خلاقیتهای فردی است. به هر جهت زحمتی کشیده میشود و برخی مربیان هم قطعا کمک میکنند. نوع سرمایهگذاری که صورت میگیرد هم مهم است. اما در رشتههای تیمی شما اگر دقت کنید از زمانی که ما پول را رایج و اصطلاح حرفهای را مطرح کردیم اینها نتوانستند جایگاه خاصی را پیدا کنند. بخش دیگر اینکه سوءمدیریتها در رشتههای ورزشی است الان از فدراسیون فوتبال سوال کنید هدفگذاری شما چیست؟ یا از فدراسیون بسکتبال یا والیبال بپرسید که بیایند بگویند ما اینپیشبینیها را کردیم تا مثلا در ۴ سال آینده به اینجا برسیم. آیا این اتفاقات در حال رخ دادن است؟ شاید هم برنامه داشته باشند، اما مجریان خوبی نباشند. یک جایی شما برنامه مدون دارید، اما مجریان خوبی ندارید. این نکته مهم است یعنی مجری، منابع و برنامه. این سه تا باید وجود داشته باشد در آن صورت تاثیر زیادی دارد. برنامه و بودجه و در کنار آن افراد کارآمد داشته باشید آن وقت میتوانید ادعا داشته باشید که طبق برنامه در حال حرکت کردن هستید اینکه بنشینید و برنامه بنویسید، اما منابع یا امکانات نداشته باشید یا افراد کارآمد و مجرب نداشته باشید آن برنامه یک کاغذ بسیار ساده میتواند باشد و در بایگانی قرار میگیرد!
سوال بعدی ما کمی چالشی است! ابتدا بگویید شما را یک مدیر سیاسی قلمداد کنیم یا ورزشی؟
من هم فعال سیاسی هستم و هم فعال ورزشی. البته نگاه من به ورزش بیشتر به شکلی است که مدیریتی آن را تحلیل میکنم و زیاد درباره موضوعات دیگر بحث ندارم حالا به اینکه چه کسی نتیجه میگیرد یا نمیگیرد زیاد علاقهمند نیستم. من یک فعال سیاسی و اقتصادی ورزشی هستم، چرا که بیش از 30 سال عمرم را در حوزه صنعت سپری کردم. مثل آقای هاشمیطبا که هم در حوزه سیاسی و ورزشی هستند. در جامعه ورزشی هم فکر میکنم فقط من و ایشان باشیم که هم در حوزه سیاسی صحبت میکنیم و هم ورزشی.
سوالم این است. در المپیک دو رشته تکواندو وکشتی موفق ظاهر شدند که مدیرانآن ورزشی هستند. شما موافق حضور مدیران ورزشی در ورزش هستید یا مخالفتی با حضور سیاسیها در ورزش ندارید؟
من همیشه از گذشته وقتی تحلیل میکردیم، گفتم که اگر در حوزه ورزش و حتی بین قهرمانان رشتههای ورزشی شما کسانی دارید که مدیریت و برنامهریزی و اجرا را خوب بدانند اگر میخواهید مدیری انتخاب کنید اولویت با اینهاست. اما اگر در برخی رشتهها نداریم بروید سراغ افراد اقتصادی! دوستان یک بار هم نشده که بروند وظیفه رییس فدراسیون را مطالعه کنند. اصلا رییس فدراسیون وظیفه اجرایی ندارد بنده به عنوان فردی که رییس فدراسیون دوچرخهسواری بودم به شما عرض میکنم که همهکاره فدراسیون، دبیرکل آن است. دبیرکل است که باید یک فرد فنی باشد و تمام امور اجرایی یک فدراسیون با توجه به کمیتههای مختلفی که وجود دارد و سیاستگذاریهایی که در هیات رییسه صورت میگیرد، انجام بدهد. اگر رییس فدراسیون ورزشی نباشد، اما دبیرکل آن ورزشی باشد همه چیز را پیش میبرد. کار رییس فدراسیون رایزنی کردن و مراودات بین المللی است و یک رییس فدراسیون نمیتواند بگوید این بشود مربی تیم ملی و آن نشود! حالا اگر در کشور ما اینطور نیست و رییس فدراسیون برخلاف آییننامه در هر کاری دخالت میکند این اشتباهی بزرگ است. ضمن اینکه مقصر اصلی را باید وزارت ورزش تلقی کنیم که نظارت نمیکند. وقتی نظارت میکنند چگونه اجازه میدهند رییس یک فدراسیون در تمام امور دخالت کند؟ اصلا معنی دبیرکل یعنی کارهای اجرایی و کارهای فنی و الی آخر با دبیرکل است و حالا رییس فدراسیون هم یک نظر دارد که عنوان میکند، اما نظرش حتما نباید اجرایی شود، مگر کمیته فنی ندارند؟ ضمن اینکه کسانی حتی اگر ورزشی هم نباشند و رییس فدراسیون باشند اینها باید تلاششان این باشد که از کمیتههای فنی در حوزههای مختلف مشورت بگیرند منتها در کشور ما نسبت به وظایف رییس فدراسیون نظارت نیست و رییس فدراسیون هرکاری دلش بخواهد میکند. ضمن اینکه برخی رییس فدراسیونها را فقط به چشم تدارکاتچی میبینند که باید برود پول بیاورد! خب این هم خوب نیست. میخواهم بگویم به جای آنکه بگوییم مدیر ورزشی یا غیرورزشی بگذارید و به تبعات آن فکر کنیم دنبال مدیر خوب و کارآمد باشیم. حالا اگر ورزشکار هم نبود، اما کارآمد بود خب قابل احترام است و اگر ورزشی بود و کارآمد باز هم قابل احترام است. ما ورزشی داشتیم که وزیر ورزش و از بدنه ورزش بود چه کاری کرد؟ جز اینکه ورزش درجا زده، کاری کردند؟
منظورتان سجادی است؟
آقای هاشمی هم همینطور است؛ مگر او چه کار کرده؟
شاید بگوید که زمان کافی نداشته.
اصلا اینها حرف است! در یک ساعت مسوولیت میشود کلی کار انجام داد و تصمیمات درست گرفت. منتها ما احترام به زمان نداریم و برای همین اصلا یک سال به چشم ما نمیآید در صورتی که یک ساعت کار میتواند منجر به تصمیماتی شود که اثرات بسیار مثبتی به همراه داشته باشد. مثلا آقای سلطانیفر و دوره قبل از او هم همین بود.
چین و امریکا رقابت شانه به شانه در ورزش دارند و موفق هم بودند. ورزش ما شبیه به ورزش کدام کشور است تا بتوانیم از مدیران آنها الگوبرداری کنیم؟
ورزش ما شباهت به هیچ جا ندارد و شبیه خودمان است! چه الگوبرداریای میتوانند انجام بدهند؟ وقتی میخواهید برای ورزش برنامه داشته باشید ابتدا باید تحلیل از فرهنگ آن جامعه داشته باشید. وقتی تحلیلی از جامعه ندارید چگونه میخواهید برنامهریزی برای ورزش داشته باشید؟ شما باید منابع و نیروی انسانی و باورهای مردمی جامعه خودت را نگاه کنی تا بتوانی برنامهریزی کنی. مثلا آمایش سرزمین یک جزء از جریان کل هست. آمایش سرزمین در زمان مهندس علیآبادی هم انجام گرفت، اما چه شد؟ آقای هاشمی هم این را گفت؛ خب اینکه شعار ندارد! جامعه چین یا کشورهای دیگر این تحلیلها را کردند. من در جدول وقتی استرالیا را دیدم، تعجب کردم که تا این حد مدال آورده! خب چه کارهایی را آنجا انجام میدهند؟ چه برنامهای گذاشتند؟ دو، سه تا المپیک قبل را ببینید که استرالیا کجا بوده است.
درباره معرفی دنیامالی به عنوان وزیر ورزش آینده ایران چه صحبتیدارید؟
با توجه به توضیحاتی که دادم اگر بنا باشد همان رویه باشد باز هم هیچ اتفاقی رخ نمیدهد، اما اگر این مسائلی که توضیح دادم رعایت شود، میتوانیم امیدوار باشیم اتفاقات خوبی رخ بدهد.
دیدگاه تان را بنویسید