به مناسب سالروز درگذشت تختی/ قهرمانی که پهلوان ماند
مطابق با سنت دیرینه در تقویم، هرسال وقتی که به روز هفدهم دی ماه می رسیم برای چند ساعت قبرستان فراموش شده ابنبابویه تیتر رسانههای شنیداری و مکتوب می شود.
یونس همیالی| در روزگارانی که افراد بسیار بعد از مرگ، زودتر از چیزی که فکرش را بکنند برای همیشه پشت شمشادها به فراموشی سپرده میشوند، کمتر مشاهده میشود که کسی مدت قابل توجهی در یادها ماندگار بماند و در قلب مردم جایگاهی پیدا کند.
مطابق با سنت دیرینه در تقویم، هرسال وقتی که به روز هفدهم دی ماه میرسیم برای چند ساعت قبرستان فراموش شده ابنبابویه تیتر رسانههای شنیداری و مکتوب میشود. از میان چهرههای مشهوری نظیر محمدعلی فروغی، حسین فاطمی، علیاکبر دهخدا، میرزاده عشقی و چندین شخصیت مطرح تاریخ معاصر این سرزمین که در این مکان سر بر بالش آرامش گذاشتهاند و به امید خوابی خوش چشمها را فرو بستهاند، تنها نام یک نفر بیش از همه آنها بر سر زبانها شنیده میشود؛ او را با نام جهان پهلوان غلامرضا تختی صدا میزنند.
پنجاه و هفت سال قبل در روز یکشنبه هفدهم دی ماه ۱۳۴۶ خبری تلخ از اتاق شماره ۲۳ هتل آتلانتیک (اطلس کنونی) انعکاس داده شد؛ خبر کوتاه و جانگداز بود: تختی رفت. در چیستی این اتفاق همگان مات و مبهوت ماندند، عقربهها با صدها پرسش و ابهام پوچ با صد نیش زهرآلود در ذهن چرخیدند و جوشش قطرههای اشک بر گونههای عاشقانش فرو غلتید. از نگاههایی که انگار باورشان نبود که او دیگر در میان ما نیست. مردمانی که در غم فراق او با کمری شکسته برای لحظههایی آرزوی مرگ داشتند، چرا که در آسمان ملت، او خورشید آنها بود که برای همیشه غروب کرد.
چند دهه میگذرد، آنچه باید درباره پهلوان تختی بیان میشد، به شکلهای مختلفی گفته و نوشته شده است؛ اما چگونه زیستن او اهمیت دارد که بدون نیاز به پشتیبانی و بدون هیچ فراخوانی یک جایگاه جاودانه در بطن ذهن و فرهنگ مردم در طول تاریخ به وجود آورده است و چرایی مرگ غمانگیز او که دردی دوا نمیکند. با این اوصاف نام بلندآوازهاش هرگز نمیمیرد و راه جوانمردیاش بیعابر نخواهد ماند.
دیدگاه تان را بنویسید