کد خبر: 687445
|
۱۴۰۳/۰۹/۱۳ ۰۸:۲۱:۰۰
| |

«اعتمادآنلاین» بررسی می‌کند:

چرا اسرائیل ناگهان با آتش‌بس در لبنان موافقت کرد؟

در حالی که خانواده اسرای اسرائیلی موجود در نوار غزه، اولین سالگرد آزادی شماری از زنان و کودکان که در چارچوب انسان دوستانه توسط حماس را گرامی می‌داشتند و برخی از آزادشدگان به انتقاد از عملکرد نتانیاهو در کارشکنی در امر آزادی بقیه اسرا می‌پرداختند، ناگهان شاهد اجرایی شدن آتش‌بس بین اسرائیل و لبنان شدیم.

چرا اسرائیل ناگهان با آتش‌بس در لبنان موافقت کرد؟
کد خبر: 687445
|
۱۴۰۳/۰۹/۱۳ ۰۸:۲۱:۰۰

سید عماد حسینی- در حالی که خانواده اسرای اسرائیلی موجود در نوار غزه، اولین سالگرد آزادی شماری از زنان و کودکان که در چارچوب انسان دوستانه توسط حماس را گرامی می‌داشتند و برخی از آزادشدگان به انتقاد از عملکرد نتانیاهو در کارشکنی در امر آزادی بقیه اسرا می‌پرداختند، ناگهان شاهد اجرایی شدن آتش‌بس بین اسرائیل و لبنان شدیم.

این روند در یک پروسه زمانی بسیار کوتاه (حداقل در بخش علنی آن) انجام و طی مدت کوتاهی عملی شد، و شتاب آن حداقل از سرعت ورود اسرائیل به جنگ زمینی بسیار سریع‌تر بود.

به اعتقاد برخی از کارشناسان عرب، در کنار نشانه‌‌هایی که حزب‌الله از بازسازی مجدد خود و افزایش تدریجی حملات به اسرائیل از خود نشان داد، نتانیاهو یک نگرانی بسیار بزرگ دیگر هم داشت که شاید اصلی‌‌ترین دلیل گام نهادن به سوی این توافق محسوب می‌شود.

عاموس هوکشتاین، مذاکره‌کننده آمریکایی بین اسرائیل و لبنان، چندی پیش در نشستی به رهبران جامعه یهودیان آمریکا فاش کرده بود، بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل اواخر اکتبر در تماسی با کاخ سفید خواهان آتش‌بس شده بود.

شاید تصادفی نباشد که تاریخ اعلام‌شده توسط هوکشتاین همزمانی خاصی با مشخص شدن پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا داشت. همچنین این مساله را هم نباید فراموش کرد که اسرائیلی‌ها و به ویژه شخص نتانیاهو بارها از عبارت ۶۰ روز استفاده کرده و از موقت بودن توافق در چارچوب زمانی ۶۰ روزه تا مدت زمان ۶۰ روزه برای عقب‌نشینی نظامیان اسرائیلی از مناطق اشغال‌شده در جنوب لبنان سخن به میان آورده است.

این ۶۰ روز نیز دقیقاً با ورود مجدد دونالد ترامپ به کاخ سفید همزمانی خواهد داشت که شاید این مساله هم تصادفی نباشد.

به گفته تحلیل‌گران، اسرائیل مدتی بود که تحرکاتی غربی غیرهمسو با اهداف خود در لبنان مشاهده می‌کرد. خبرهای جسته و گریخته منتشرشده در رسانه‌ها که به طور حتم در محافل امنیتی و اطلاعاتی داده‌های کامل‌تری از آنها وجود دارد، نشان می‌دادند که توافقی ضمنی بین دولت مستقر در آمریکا و دولت آتی در رابطه با پایان جنگ شکل گرفته و این در حالی است که تل‌آویو همچنان اطمینان کامل و قاطعی در رابطه با موضع رئیس‌جمهور بایدن در قبال جنگی که در لبنان علیه حزب‌الله انجام می‌دهد، ندارد.

در بعد نظامی نیز، به اعتقاد اکثر قریب به اتفاق کارشناسان، حتی کارشناسان مخالف حزب‌الله، این گروه مبارز بعد از ضربات شدیدی که در روزهای آغاز بالفعل جنگ متحمل شد و هر یک از این ضربات می‌توانست یک سازمان را آن هم در شرایط جنگی دچار فروپاشی کند، توانست ساختار خود را باز یابد و علیرغم ضربه‌ای که حمله پیجرها و واکی تاکی‌ها به بدن این سازمان وارد کرد و بعد از آن ترور پی در پی دو دبیرکلش بر راس هرم رهبری‌اش به وجود آورد و در کنار آن ترورهای دامنه دار علیه تقریباً تمامی ساختار رهبری این حزب، توان جنگی و دفاعی خود را حفظ کرده و حداقل اجازه تحقق اهداف اعلام‌شده اسرائیل در لبنان را ندهد.

مراکز تصمیم‌گیری در اسرائیل سعی دارند همچنان دکترین اعمال زور را در تحقق برنامه و اهداف خود چارچوب اصلی طرح‌ها و برنامه‌های خود قرار دهند.

بر اساس این دکترین، اسرائیل تصور می‌کرد که می‌تواند همه چیز را با استفاده از قدرت نظامی محقق کند.

 اما گرچه اسرائیل بر اساس برنامه از پیش طراحی‌شده‌اش، خط اول روستاهای جنوب لبنان را به اشغال خود درآورد اما برای انجام این مهم تلفات زیادی را متحمل شد، تلفاتی که به اعتراف رسانه‌های اسرائیلی، ارتش اسرائیل اجازه افشای حجم واقعی آن را نداده است.

در حالی که ارتش اسرائیل خود را مجبور به آمادگی جهت ورود به عملیات اشغال حلقه دوم از روستاهای لبنان می‌دید، که شامل ۲۲۰ روستا می‌شد، ژنرال‌های اسرائیلی مساله میزان تلفات و هزینه‌ای که برای برای ورود، پاکسازی و اشغال ۲۲۰ روستایی را که به طور حتم مملو از غافلگیری‌های زیادی برای ارتش اسرائیل بودند، مطرح کردند.

اینجا بود که ژنرال‌های اسرائیلی مساله عدم آمادگی برای تقدیم تلفات بیشتر را در جلسات خود مطرح کردند و برخی از خبرهای جسته و گریخته منتشرشده در رسانه‌های اسرائیلی حکایت از آن دارند که یکی از علل برکناری یوآف گالانت، وزیر جنگ سابق، هم درگیری و اعتراض نسبت به این طرح بود.

سومین مساله‌ای که رهبران اسرائیل را به شدت نگران کرده، امکان بازگشت ساکنان مناطق شمال است که بیش از ۱۴ ماه بود از آن منطقه گریخته و به رغم پیشروی زمینی اسرائیل در خاک لبنان، همچنان این مناطق زیر آتش موشک‌های حزب‌الله قرار داشته و به تدریج عمق این موشک‌ها تا منطقه تل‌آویو بزرگ یا تا جنوب تل‌آویو هم کشیده شد.

برخی از تحلیل‌گران اسرائیلی ادعا می‌کنند، با وجود آنکه اسرائیل سال‌ها برای حربه‌های مختلف حزب‌الله، از محل اختفا تا نحوه ارتباط، نقشه و طرح داشت و برخی از آنها را هم به اجرا گذاشت، اما مساله‌ای که از آن غافل مانده بود، حفظ توان موشکی حزب‌الله بود که نشان داد قادر است نه فقط از مناطق جنوب لبنان، بلکه از مناطق دیگر لبنان از بقاع، طرابلس یا هر منطقه دیگری در شمال، شهرک‌های اسرائیلی را مورد هدف قرار بدهد و همین امر باعث شد تا اشغال سرزمینی جنوب لبنان عملاً برای بازگرداندن شهرک‌نشینان به شهرک‌های شمال بی‌فایده و صرفاً هزینه‌های مادی و جانی برای ارتش اسرائیل به همراه داشته باشد.

شاید یکی از مهم‌‌ترین دلایلی هم که اتفاقاً نتانیاهو در سخنرانی اعلام آتش‌بس هم به آن اشاره کرد، ایران است.

اسرائیل علاوه اهداف مختلف خود، پرونده تقابل با ایران را هم در دستور کار خود قرار داده است. اینکه نتانیاهو توافق آتش‌بس با لبنان را برای فارغ شدن جهت مقابله با ایران انجام داده یا نگران واکنش جدی‌تری از سوی ایران نسبت به خود بوده؛ هرچه باشد، پارامتر ایران هم در مجبور کردن تل‌آویو برای پذیرش این توافق سهم قابل توجهی دارد.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها