کد خبر: 692961
|
۱۴۰۳/۱۰/۱۳ ۰۹:۲۳:۴۲
| |

سردار سلیمانی قبل از شهادتش چه اقداماتی برای رفع ممنوع‌‌التصویری سیدمحمد خاتمی کرده بود؟

اسحاق جهانگیری که سردار سلیمانی را همانطور صدا می زند که روزگار حیاتش او را خطاب قرار می داده، از رابطه بین خود و حاج قاسم روایت کرد، از آخرین جلساتی که با هم داشتند و ماجرای تلاش ها برای رفع ممنوع التصویری سیدمحمد خاتمی.

سردار سلیمانی قبل از شهادتش چه اقداماتی برای رفع ممنوع‌‌التصویری سیدمحمد خاتمی کرده بود؟
کد خبر: 692961
|
۱۴۰۳/۱۰/۱۳ ۰۹:۲۳:۴۲

اسحاق جهانگیری که سردار سلیمانی را همانطور صدا می زند که روزگار حیاتش او را خطاب قرار می داده، از رابطه بین خود و حاج قاسم روایت کرد، از آخرین جلساتی که با هم داشتند و ماجرای تلاش ها برای رفع ممنوع التصویری سیدمحمد خاتمی.

به گزارش خبرآنلاین، جهانگیری گفت: من و قاسم ، (همانطور که صدایش می زدم اینجا هم می گویم) از جوانی با هم همشهری و رفیق بودیم. من در جهاد بودم و ایشان در سپاه بود. خیلی با هم صمیمی بودیم.

وی گفت: در این فراز و فرودها و بالا و پایین‌ها رابطه‌مان هم‌چنان صمیمت داشت. گاهی اوقات خیلی زیاد و گاهی اوقات خیلی کم هم‌دیگر را می ‎دیدیم. وقتی یک دیگر را می‌دیدیم، حالت برادرانه‌ای داشتیم. در دوره وزارت، ارتباطات مان محدود بود، اما هم‌چنان پابرجا بود.

جهانگیری گفت: کرمان که می‌رفتیم هم روابط خیلی صمیمانه بود. در دوره معاون اولی علاوه بر روابط صمیمانه و عاطفی که داشتیم، رابطه کاری هم به علت کارهای ایشان بین مان برقرار شده ‌بود. ایشان هم با دولت کار داشت و هر زمان می‌خواست با دولت کار کند، به من منتقل می‌کرد و من هم برایش جلساتی برگزار می کردم، کمک می کردم که دغدغه‌های ایشان برطرف شود، که ایشان در این بخش نگرانی نداشته باشد.

عضو شاخص حزب کارگزاران سازندگی گفت: بالاخره دولت باید در برخی جاها به ایشان کمک می‌کرد. ایشان برای من پشتوانه بزرگی بود. اگر بخواهم بگویم، حرف برای گفتن از آقای هاشمی و سردار سلیمانی زیاد دارم. دو ضربه کاری در سال ۹۵ و ۹۸ به ما خورد.

اسحاق جهانگیری درباره لحظه شنیدن خبر شهادت سردار سلیمانی می گوید: آن روز صبح من بیدار شدم و نماز خواندم. موبایلم را نگاه کردم دیدم که وزیر اطلاعات اس‌ام‌اس داده که سردار سلیمانی در بغداد شهید شد. باور هم نمی‎کردم. گفتم شاید این خبر هم از آن اخبار بی‌حساب باشد. رفتم به پذیرایی خانه، تلویزیون را روشن کردم دیدم که خبر شهادت ایشان را اعلام کرد. شرایط خیلی سختی برمن گذشت، تا به دفتر آمدم و با آقای روحانی صحبت کردیم و بیانیه دولت را دادیم.

معاون اول دولت روحانی، ادامه داد: بعد از آن به خانه سردار سلیمانی رفتم. آن‌جا هم حالم مثل همان بیمارستان (لحظه فوت آیت الله هاشمی ) شد. خانم ها و آقایان زیادی آن‌جا نشسته‌ بودند، خیلی منقلب شدم. هر دو اتفاق خیلی سخت و تلخ بود.

جهانگیری گفت: سردار سلیمانی انسانی جامع‌نگر بود و به مسائل مختلفی توجه داشت. یکی از بدی‌هایی که وجود دارد این است که برخی، افراد را آن‌طور که خودشان می‌خواهند معرفی می‌کنند. سردار سلیمانی واقعا فرد جامع‌نگری بود. انسانی بود که روی پای خودش بالا آمد. بچه‌ای روستایی از خانواده سطح پایین جامعه بود که وارد سپاه شد و نشان داد دارای شایستگی است که گردان داشته باشد، لشکر داشته ‌باشد. با عملکرد خودش را نشان داد، آیت‌الله زاده نبود که مثل برخی آسانسوری رشد‎ کند، بلکه پله پله بالا آمد.

وی افزود: سردار سلیمانی دغدغه‌های جدی داشت. هر جا، هم در کشور خودمان یا عراق و سوریه در زمینه مسائل اقتصادی یا اجتماعی مشکلاتی وجود داشت، مانند یک مدیر پای کار می‌آمد و می‌ایستاد که حلش کند.

وزیر پیشین صنعت گفت: آخرین جلسه‌ای که با سردار سلیمانی داشتم در زمان معاون اولیم بود. من فقط یک بار به دفتر ایشان رفتم. فکر می کنم روز یکم، آذر ۹۸ بود که به آن‌جا رفتم. یکی دیگر از مقامات امنیتی هم آمد. درباره آقای خاتمی صحبت کردیم. گفتم که چنین محدودیت‌هایی به مصلحت کشور نیست و درست نیست که یکی از سرمایه‌های مملکت را محدود کنیم. اجازه دهید که زمینه باز شود و به صحنه بازگردد؛ زیرا برای کشور و رهبری مفید است. بالاخره به تفاهم رسیدیم و قرار شد اقداماتی انجام شود. بعد از آن جلسه کاغذهایی میان ما مبادله شد، با من تماس گرفت و گفت تمام است و به ایران که بیایم این موضوع را حل می‌کنم. که این خبر شهادت را به ما دادند.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها