بهزاد نبوی، فعال سیاسی اصلاحطلب:
چهل سالگی عمر خیلی زیادی برای انقلاب نیست؛ نباید غره شویم/ مردم کمکم دارند به بلوغ کافی میرسند/ مردم متوجه شدهاند که با نابودی همه چیز، مشکلات حل نمیشود/ مردم از آینده نامعلوم نگران هستند
بهزاد نبوی، فعال سیاسی اصلاحطلب با اشاره به چهل سالگی نظام گفت: برای استمرار انقلاب اسلامی عملکردها باید به گونهای باشد که بتواند مردم را قانع کند که نظام قابل اتکا و قابل اعتماد است و مردم میتوانند با هدف بهبود شرایط از نظام حمایت کنند.
اعتمادآنلاین| بهزاد نبوی، فعال سیاسی اصلاحطلب با اشاره به اینکه عملکردهای نظام جمهوری اسلامی هم میتواند انقلاب را انشاءالله 400 ساله یا عمرش را خیلی کوتاه کند، بیان کرد: چهل سالگی عمر خیلی زیادی برای انقلاب نیست. انقلاب شوروی پس از حدود 70 سال فروپاشید پس خیلی به چهل سالگی انقلاب نباید غرّه شویم.
وی همچنین تاکید کرد: اتکا به مردم برای جمهوری اسلامی بسیار اهمیت دارد. مردم نسبت به برخی عملکردها بیاعتماد شدهاند و در هر اقدامی که توسط نظام انجام میشود شک و تردید در میان مردم وجود دارد؛ بنابراین با سازوکارهایی باید بیاعتمادی را به اعتماد تبدیل کرد. مردم اگر احساس کنند نظام حاکم، نظام سالمی است، عاقلانه تصمیمگیری میکند و صادقانه مسائل خود را با آنها در میان میگذارد، اعتمادشان افزایش مییابد. بخشی از مهمترین صحبتهای نبوی را در زیر بخوایند:
*مردم به منافع، امنیت و استقلال کشور توجه داشته و از طرف دیگر از آینده نامعلوم نگران هستند و حاضر نیستند در حرکتی شرکت کنند که آینده نامعلومی داشته باشد
*مردم کم کم دارند به بلوغ کافی میرسند و متوجه میشوند که با نابودی همه چیز، مشکلات حل نمیشود
*کسی در راس سلطنت طلبان است که از آمریکا و اروپا میخواهد تمام داراییهای ایران را ضبط کرده و در اختیار اپوزیسیون قرار دهند! برای مردم این پرسش مطرح میشود که این فرد چه نوع میهندوستی است که از همه کشورها میخواهد داراییهای ایران را ضبط و در اختیار اپوزیسیون قرار دهند؟!
*تصور مخالفان جمهوری اسلامی این است اگر بتوانند حمایت مردم از اصلاحطلبان را کاهش دهند، نظام را به پایان خط نزدیک میکنند
*اگر منظور اپوزیسیون خارج از کشور از استمرارطلبی این است که ما اصلاحطلبان به مشی اصلاحطلبی وفادار بوده و این مسیر را ادامه میدهیم و حاضر نیستیم از مشی اصلاحات عدول کنیم، میگویم بله ما استمرارطلبیم
*مردم از شرایط نامعلوم آینده ترس دارند. هنر جمهوری اسلامی باید این باشد که این ترس مردم را به امیدواری نسبت به بهبود شرایط تبدیل کند مثل اوایل انقلاب که مردم احساس میکردند اداره کشور دست کسانی است که میتوانند کشور را اداره کنند
*در جریان انقلاب و در سالهای ابتدایی بعد از پیروزی انقلاب، برای انقلاب و نظام هیچ قدرتی جز قدرت مردم وجود نداشت. یکی دو روز پیش از پیروی انقلاب که نظام حاکم اعلام حکومت نظامی کرد، امام خمینی(ره) برای خنثی کردن کودتا و حکومت نظامی، از مردم خواستند به خیابانها بریزند و این چنین کودتا خنثی و انقلاب پیروز شد.
*چهل سالگی عمر خیلی زیادی برای انقلاب نیست. انقلاب شوروی پس از حدود 70 سال فروپاشید پس خیلی به چهل سالگی انقلاب نباید غرّه شویم و بدانیم عملکردهای نظام جمهوری اسلامی هم میتواند انقلاب را انشالله 400 ساله یا عمرش را خیلی کوتاه کند. برای استمرار انقلاب اسلامی عملکردها باید به گونهای باشد که بتواند مردم را قانع کند که نظام قابل اتکا و قابل اعتماد است و مردم میتوانند با هدف بهبود شرایط از نظام حمایت کنند.
*چهل سالگی نظام محصول این بوده است که مردم نظام را از خود میدانستند ولی هر چه بیاعتمادی نسبت به عملکردها و ناامیدیها بیشتر شود، این خطر وجود دارد که مردم پشت نظام را خالی کنند. یک نظام یا باید متکی به نیروی خارجی باشد یا متکی به طبقات قدرتمند داخلی مثل نظامهای سرمایهداری یا متکی باشد به مردم.
*هیچ راهی برای تبدیل وضع موجود به وضع مطلوب جز اصلاحطلبی نمیشناسیم. ممکن است اصلاحطلبان فعلی کارآیی نداشته و دنبال پست و مقام باشند ولی ما برای اصلاح طلبی جایگزینی نمیشناسیم. اگر منظور از استمرارطلبی این است که کماکان به مشی اصلاحطلبی معتقدیم، بله ما استمرارطلبیم.
*دیدهام گروهی مشی و برنامه دیگری برای تبدیل وضع موجود به وضع مطلوب بدهد. ما می گوییم اصلاحات می خواهد با روش های قانونی، تدریجی، مسالمت آمیز و در چارچوب نظام، وضع موجود را به وضع مطلوب تغییر دهد. البته این روش، سختیها وشکستهای زیادی دارد اما تنها راه تبدیل وضع موجود به وضع مطلوب است.
*رئیسجمهور و دولت مورد تایید اصلاح طلبان است و آنها سهمهایی هم در این دولت دارند بنابراین طبیعی است همانطور که از دولت نارضایتی تشدید میشود، اصلاحطلبان هم سهم خود را از این تشدید نارضایتی خواهند داشت.
*واقعیت این است که با شکلگیری هر مشکل و بحران در جامعه، مردم دچار ناامیدی میشوند و این ناامیدی به نارضایتی تبدیل میشود و متناسب با سهم جناحها و گروههای حاکم در ایحاد مشکلات، نارضایتی میان این گروههای سیاسی تقسیم میشود. مثلا در دور دوم ریاستجمهوری آقای خاتمی، تقریبا شبیه امروز، با فشار مراکز قدرت، تصور ناکآرامدی دولت در جامعه ایجاد و نارضایتیها از اصلاحطلبان بیشتر شد و نتیجه این نارضایتی این شد که مردم در انتخابات مجلس هفتم شرکت نکردند و تعداد آرای نفر اول انتخابات در تهران، حدود180 هزار رای بود.
*تردیدی نیست که نارضایتی مردم به دلیل مشکلات بیشتر شده است و اصلاحطلب و اصولگرایان هر دو در ایجاد این شرایط سهیم هستند.طبیعی است که اگر دلایل بحرانهای اقتصادی موجود برای مردم ناشناخته یا مشکلات به دلیل سوءمدیریت یا اقدامات ماجراجویانه بخشهایی از حاکمیت باشد، اعتماد مردم کاهش می یابد و متناسب با سهم اصولگرایان و اصلاحطلبان در ایجاد مشکلات و نابسامانیها، موضع مردم نسبت به آنها تغییر میکند.
*در حال حاضرعمدهترین بیاعتمادی نسبت به اصولگرایان تندرو است زیرا بالاخره مردم آنها را بیشتر در قدرت سهیم میدانند و احساس میکنند قدرت آنها بیشتر بوده و بنابراین سهم بیشتری در ایجاد مشکلات دارند.
*اگر کسانی دنبال نظام سلطنت مشروطه در ایران هستند باشند، باید بدانند با استقرار نظام سلطنتی ولو به شکل مشروطه، شرایط به لحاظ سیاسی به مراتب نامطلوب تر می شود، چون سابقه نشان داده است در کشور ما کسی حاضر نیست مقام تشریفاتی داشته باشد و همه دنبال حکومت کردن بودهاند. یکی از مشکلات ما( حتی در نظام جمهوری اسلامی) همواره این بوده است که افراد حاضر نبودند در چارچوب وظایف و اختیارات محدود و مشروط عمل کنند.
*سلطنتطلبان کمی بیش از مجاهدین خلق مورد توجه هستند اما کسی در راس سلطنت طلبان است که از آمریکا و اروپا میخواهد که تمام داراییهای ایران را ضبط کرده و در اختیار اپوزیسیون قرار دهند! برای مردم این پرسش مطرح میشود که این فرد چه نوع میهندوستی است که از همه کشورها میخواهد داراییهای ایران را ضبط و در اختیار اپوزیسیون قرار دهند؟! به این ترتیب این اپوزیسیون هم زمینهای در میان افکار عمومی ندارد.
*اگر دولت در انجام مسئولیتهای خود کوتاهی میکند، مردم به دولت اعتراض کنند. اگر قوه قضاییه یا مجلس شورای اسلامی اقدام نادرستی انجام می دهند، به قوه قضاییه یا مجلس اعتراض کنند. اما اگر به سیاست خارجی نقد دارند، نمیتوانند به دولت انتقاد کنند چون دولت به تنهایی در قبال سیاست خارجی مسئول نیست و سیاست خارجی، تصمیم نظام است.
*مردم به منافع، امنیت و استقلال کشور توجه داشته و از طرف دیگر از آینده نامعلوم نگران هستند و حاضر نیستند در حرکتی شرکت کنند که آینده نامعلومی داشته باشد. اگر مردم به بیکاری، گرانی و نگرفتن دستمزد اعتراض دارند، سعی میکنند که اعتراضات خود را مسالمت آمیز و در چارچوب قانون برگزار کنند تا بهانه هم برای براندازان و هم سرکوب حداقل آزادیهای موجود ندهند.
منبع: ایسنا
دیدگاه تان را بنویسید