وقتی آیتالله خامنهای خود مخالف رهبری خود بود / محرمانههای انتخاب رهبر انقلاب در سال 68 / بخش آخر
پس از رای اکثریت خبرگان به رهبری فردی، آقای هاشمی رفسنجانی، نایبرئیس مجلس خبرگان گفت اینک باید روی فرد رای گرفته شود. چند تن از اعضا با صدای بلند از میان جمع گفتند پیشنهاد ما آقای خامنهای است. آقای هاشمی گفت: «خیلی خب! ما هم پیشنهادمان آقای خامنهای است.»
اعتمادآنلاین| مجموعه کامل مطالب:
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم
ادامه مذاکرات
ناطق بعدی، آقای سیدمهدی روحانی بود که بهعنوان مخالف رهبری شورایی صحبت کرد. ایشان استدلال کرد که اگر منظور از شورا، مشورت ولیامر مسلمین با دیگران است، در اسلام این شورا را داریم، اما اینکه چند نفر رهبری را بهعهده بگیرند، سابقهای در روایات اسلامی و تاریخ اسلام ندارد. نظر آقای روحانی این بود که در قانون اساسی جاری شرط مرجعیت آمده و هرچند در آینده بناست این شرط حذف شود، اما انتخاب باید براساس قانون اساسی فعلی انجام شود. بر این اساس، ایشان پیشنهاد کرد که آقایان به آیتالله گلپایگانی رای دهند و ضعفهایی که ممکن است ایشان داشته باشند، بهنحوی برطرف کنند. در این میان، یکی از اعضا گفت که ما به آیتالله خوئی رای میدهیم و بحث بالا گرفت.
آقای هاشمی رفسنجانی در پاسخ به بحثی که دو تن از اعضا مجددا درباره شرط مرجعیت مطرح کرده بودند، گفت آنچه انجام میدهیم، برمبنای نظر امام کاملا قابل توجیه است و در گذشته نیز همواره نظر امام بر قانون اساسی ترجیح داده شده است.
آقای محمد عبایی خراسانی در موافقت با شورایی بودن رهبری صحبت کرد. نظر ایشان این بود که چون نمیتوان فردی شبیه امام(ره) پیدا کرد، رهبری شورایی باشد. بر این اساس، ایشان پیشنهاد داد سران سه قوه (آقایان خامنهای، موسوی اردبیلی و هاشمی رفسنجانی)، آقای مشکینی و همچنین حاج احمدآقا خمینی بهعنوان شورای رهبری انتخاب شوند.
آقای حسن همتی نیز موافق رهبری شورایی بود؛ با این استدلال که وقتی فرد جامعالشرایط برای تصدی رهبری وجود نداشت، باید یک مجموعهای انتخاب کرد که بتواند جایگزین فرد شود.
آقای جنتی بهعنوان آخرین فردی که در این موضوع صحبت کرد، با رهبری شورایی مخالف بود. نظر ایشان این بود که شورا را میتوان بهصورت یک ضرورت قهری پذیرفت، اما تا زمانی که ضرورت ایجاب نکرده، شورایی بودن رهبری درست نیست. ایشان چند استدلال برای مخالفت با شورا ارائه کرد. نخست اینکه امام(ره) نیز نظرشان روی فرد بوده و هم در نامهای که به آقای مشکینی پیرامون رهبری نوشتهاند و هم در مذاکرات خصوصی با افراد مختلف، به رهبری فردی اشاره کردهاند. آقای جنتی در دومین استدلال خود، ضمن رد کردن شباهت کار رهبری به نهادهایی مانند مجمع تشخیص گفت: «اگر فرض کنید مثلا در شورا یکی قاطعیت ندارد، اما علمیت دارد. یکی علمیت دارد، قاطعیت ندارد. ما بگوییم خیلی خب، آنجا که قاطعیت میخواهد، این قاطعیت دارد. قاطعیت دارد یعنی چی؟ یعنی آن تصمیم قاطع میگیرد. آن یکی هم حاضر نیست با او همکاری بکند. چهجور میخواهد علمیت این، قاطعیت آن را جبران بکند؟ اینها اصلا نشدنی است.» آقای جنتی نیز مانند آقای همتی وارد مصادیق نشد.
آقای دشتی بعدها در روایت خود از جلسه 14 خرداد خبرگان گفت که سخنان آقای جنتی تاثیر آشکاری بر اعضای خبرگان گذاشت و نظرشان را درباره شورایی بودن رهبری تغییر داد: «[شورا] در ذهن[ها] مقبولیتی داشت یعنی فضا پذیرشش را داشت، [اما] آقای جنتی که رفت صحبت کرد دیگر همه فضا عوض شد. آقای جنتی فضا را عوض کرد.»
آقای امامی کاشانی در این اثنا خواستار بیان مطلبی کوتاه شد و از همان جایگاه خود، به بیان استدلالی در حمایت از رهبری فردی پرداخت.
آقای امینی نیز فرصت کوتاهی گرفته و در مخالفت با رهبری شورایی گفت: «ما در کمیسیون [بازنگری] موضوع شورایی را رد کردهایم... [رهبری شورایی] برخلاف مصوبه ماست.»
اینک نوبت رایگیری درباره شورایی یا فردی بودن رهبری بود. آقای هاشمی مجددا یادآور شد که «قبلا معلوم باشد... این شورایی اگر رای میگیریم... هرچه باشد، این محدود است، تا زمانی که رفراندوم میشود و قانون اساسی [نهایی میشود].» یکی از اعضا گفت این موقت بودن در جامعه مطرح نشود. آقای هاشمی نیز پاسخ داد: «بله! در جامعه مطرح نمیشود ولی بدانیم ما، چه شورایی بشود، چه فردی بشود، محدود به آن زمان است.» سپس نایبرئیس مجلس از اعضا خواست «آقایانی که با فردی بودن رهبر در این مقطع، همین مقطع تا رفراندوم موافق هستند، قیام بفرمایند.»
چهار عضو از پنج عضو هیاترئیسه (آقایان مشکینی، هاشمی، امینی و طاهری خرمآبادی) و نیز آیتالله خامنهای قیام نکردند؛ یعنی با رهبری فردی مخالفت کردند. با وجود این، اکثریت خبرگان با قیام خود به رهبری فردی رای دادند.
رای به رهبری حضرت آیتالله خامنهای
پس از رای اکثریت خبرگان به رهبری فردی، آقای هاشمی رفسنجانی، نایبرئیس مجلس خبرگان گفت اینک باید روی فرد رای گرفته شود. چند تن از اعضا با صدای بلند از میان جمع گفتند پیشنهاد ما آقای خامنهای است. آقای هاشمی گفت: «خیلی خب! ما هم پیشنهادمان آقای خامنهای است.»
در این میان آقای محسن مجتهدشبستری با صدای بلند از آقای هاشمی خواست نظر امام درباره آیتالله خامنهای را بگوید. ایشان در روایت خود از جلسه میگویند در حین مذاکرات پیرامون رهبری شورایی یا فردی، یادداشتی به هیاترئیسه داده و خواستار بیان نظر امام شده بود، اما یکی از اعضای هیاترئیسه در پاسخ نوشته بود که اگر تصمیم بر شورایی نشد، مطرح میکنیم. بعدها ایشان یادآور آن زمان میشود و میگوید: «[پس از رای خبرگان به رهبری فردی] بلافاصله بلند شدم. با صدای بلند گفتم جناب آقای رفسنجانی من یادداشتی داده بودم. حالا وقتش است که شما شهادت بدهید. شنیدم که امام درباره جناب آقای خامنهای مطالبی فرمودهاند.»
آیتالله خامنهای در این میان نیمخیز شدند که پشت تریبون رفته و صحبت کنند، اما آقای هاشمی گفت: «اجازه بدهید... این حرف آقای شبستری را میخواهید آقایان.... آقای شبستری چیزی از آقای طاهری شنیدند که امام جملهای درباره آقای خامنهای گفتهاند. سندش منم. اگر آقایان مایلند، من نقل کنم. و الا نه.»
اعضا خواستار بیان جمله امام شدند. آقای هاشمی گفت: «البته امام در این صحبتشان، [در] این سندی که امروز خواندیم (وصیتنامه)، گفتند چیزهایی را قبول کنید از من که یا نوشته باشد یا در رادیو گفته باشم. این، آن نیست... در رادیو ایشان نگفتند.» اما اضافه کرد که برای آنچه میخواهد از امام نقل کند، چهار پنج شاهد در جمع هست. آقای موسوی اردبیلی گفت: «آقای هاشمی! من شاهدم.»
سپس آقای هاشمی به روایت جلسهای نزد امام(ره) با حضور سران قوا، نخستوزیر و حاجاحمد خمینی پرداخت: «ما یک جلسه با روسای قوا و نخستوزیر و احمدآقا خدمت امام بودیم. همان موقعی که مساله آقای منتظری داغ شده بود و ما با امام مباحثه داشتیم. ما یکی از احتجاجاتمان با امام این بود که شما اگر آقای منتظری را کنار بگذارید، ما در رهبری دچار مشکل میشویم... امام هم شورایی را خیلی تمایل نداشتند هیچ وقت. فردی هم ما میگفتیم ما فردی را نداریم الآن مطرح بکنیم در جامعه. چون ما فرضمان بر مرجعیت بود و با همان مسائل بود. امام فرمودند چرا ندارید؟ آقای خامنهای... یک بار دیگر من خصوصی خدمت امام رفتم. باز روی همین مساله [صحبت شد]. من چون در جلسه عمومی شرمم میآمد خیلی در بحث مثلاً یکدندگی با امام بکنم... باز ایشان به من در همان جلسه فرمودند که شما وقتی مثل آقای خامنهای را دارید، چرا تردید دارید؟ چرا مشکل دارید؟ بار سوم این را احمدآقا دیروز به ما گفت. گفت وقتی که آقای خامنهای کره بودند و فیلمشان با آقای کیم ایل سونگ داشت نمایش داده میشد، منظره خوبی بود آنجا... احمدآقا گفتند که، من گفتم آقای خامنهای خوب جا افتادهاند... واقعاً خوب آبرویی هستند برای نظام. ایشان فرمودند که واقعاً ایشان شایسته رهبری هستند. این هم حرف سومی است که البته این را من از احمدآقا نقل میکنم با واسطه. این را که عرض میکنم، آقای اردبیلی و من و احمدآقا و آقای نخستوزیر در جلسه بودیم، با هم شنیدیم. این مسموعات ماست.»
پس از آنکه خبرگان از نظر حضرت امام درباره حضرت آیتالله خامنهای مطلع شدند، ایشان وقت گرفته و پشت تریبون قرار گرفتند: «بسمالله الرّحمن الرّحیم. اولا واقعا باید خون گریست بر جامعه اسلامی که حتی احتمال کسی مثل بنده در آن مطرح بشود... من نمیخواهم درباره این صحبت کنم. مساله اشکال فنی دارد، اشکال اساسی دارد. من قبلاً خدمت آقای هاشمی هم گفتم. در یکی دو هفته قبل از این که همین قضیه مطرح بوده، ایشان فرمودند. من جدا به ایشان گفتم من قاطعا چنین چیزی را قبول نخواهم کرد. حالا غیر از اینکه خود من حقیقتاً لایق این مقام نیستم و این را بنده میدانم. شاید آقایان هم میدانید. اصلا از لحاظ فنی اشکال پیدا میکند این قضیه. رهبری، رهبری صوری خواهد بود، نه رهبری واقعی. خب، من نه از لحاظ قانون اساسی و نه از لحاظ شرعی برای بسیاری از آقایان حرفم حجیت حرف رهبر را ندارد. این چه رهبری خواهد بود؟... قانون اساسی که خب میگوید مرجع. حالا یا مرجع شأنی یا مرجع فعلی. اینکه حالا هیچ. از لحاظ شرعی هم حجیت قول رهبر در صورتی است که آن کسی که میخواهد به حرف او عمل کند، او را فقیه و صاحب نظر در امور دین بداند. خب الآن در همین جلسه چند نفر از آقایان آمدند صحبت کردند، تصریح کردند که بنده صاحبنظر نیستم... همین آقای آذری که اسم بنده را اول بار آوردند در این جلسه، بنده اگر حکم بکنم، ایشان قبول خواهند کرد؟»
آقای آذریقمی در پاسخ به این پرسش آیتالله خامنهای گفت «بله!» ایشان اما ادامه داد: «قطعاً قبول نمیکنند.» آقای خلخالی گفت: «بعد از رهبر شدن بله...» آیتالله خامنهای اما این سخن را نپذیرفتند. چند تن دیگر از اعضا از جایگاه خود بلند شده و همزمان به احتجاج با آیتالله خامنهای پرداختند.
آقای فاضل لنکرانی به سخن آیتالله خامنهای درباره صاحبنظر ندانستن ایشان توسط تعدادی از اعضای خبرگان اشاره کرد و گفت: «امام شما را صاحبنظر میدانستند»؛ آیتالله خامنهای تا خواست پاسخ دهد، گفت: «آخر امام...»، آقای خلخالی با اشاره به مساله پذیرش حکم که ایشان مطرح کرده بودند، گفت: «آقا، مساله تمام است. ما نمیخواهیم از شما تقلید بکنیم.» آیتالله خامنهای پاسخ داد: «بحث تقلید نیست. بحث حکم است.» آقای آذریقمی در این میان برخاست و گفت که «من اعتقادم این است... همانطوری که امام در نامه خود تصریح کردند، هرکسی که خبرگان انتخاب کنند، حال به عنوان مجتهد باشد، به عنوان عدولالمومنین باشد، ولایت مطلقه دارد... اگر مجتهد هم نباشد، عدولالمومنین است.» آیتالله خامنهای در پاسخ گفت: «ولایت فقیه نیست. ولایت عدولالمومنین است پس.»
اشکالی که آیتالله خامنهای وارد میکنند!
با توجه به مبانی فقهی شیعه، سرپرست حکومت، در درجه نخست، شخص معصوم است و در زمان غیبت، به استناد ادله شرعی، فقیه این مسئولیت را به عهده میگیرد. برخی از فقها حکومت فقیه در عصر غیبت را از باب حسبه دانستهاند. بر اساس این اندیشه و با توجه به ضرورت حکومت و اینکه حکومت از امور حسبی است، فقیه از باب قدر متیقن، حکومت را برعهده میگیرد. اما در صورت عذر فقیه، بر مبنای این اندیشه نوبت به مومن عادل میرسد تا زمام حکومت را در اختیار بگیرد. منظور آقای آذریقمی از عبارت «عدولالمومنین» این بود که میتوان از درجه فقاهت تنزل کرد و مومن عادل را به عنوان ولی فقیه انتخاب کرد. حضرت آیتالله خامنهای البته این نظر را رد کردند. دغدغه جدی ایشان لازمالاتباع بودن حکم ولی فقیه از سوی دیگر مجتهدان بود و در یکی از جلسات شورای بازنگری قانون اساسی در دوران حیات حضرت امام، گفته بودند «ما فقیهی را لازم داریم که بتواند حکما و مورد قبول باشد، حتی برای مجتهدان دیگر.» لذا میبینیم که خطاب به آقای خلخالی که میگوید «ما نمیخواهیم از شما تقلید کنیم»، میگویند بحث تقلید نیست و بحث حکم ولی فقیه است؛ یعنی مجتهدانی که از مرجعی تقلید نمیکنند، باید حکم ولی فقیه را بپذیرند. اما این نگرانی در ایشان وجود داشت که ممکن است کسانی به فقاهت ایشان عقیده نداشته باشند و بنابراین، از حکم ولایی ایشان در صورت انتخاب به عنوان ولی فقیه تبعیت نکنند و آینده نظام اسلامی دچار مخاطره شود.
پاسخها به اشکال وارد شده چیست؟
آقای امامی کاشانی در این میان برخاسته و با اشاره به بحث استنابه که پیش از این مطرح کرده بود، خطاب به آیتالله خامنهای گفت: «شما میفرمایید افرادی اینجا عقیده ندارند که جنابعالی فقیه هستید... ولی در این خبرگان همه عقیده دارند که افرادی صاحبنظر هستند. آنهایی که صاحبنظر هستند، برای اینکه این احتیاط جنابعالی حل شود، استنابه میدهند، آنهایی هم که نظر دارند جنابعالی فقیه هستید، اصالتا [رای میدهند]. مجموعا مساله حل است.» آیتالله خامنهای گفتند: «من به هر حال مخالفم... بنده در بحث شورایی و فردی میخواستم بیایم اینجا صحبت کنم. فکر نمیکردم که فردی رأی بیاورد.» و سپس به جایگاه خود بازگشتند.
آقای اسدالله ایمانی درباره آن لحظات میگویند: «هیچ سابقه ذهنی در این قضیه در هیچکدام از آقایان نبود. یکدفعه دلها تغییر پیدا کرد. در واقع این مساله یک معجزه و اعجاز الهی بود. دلها رفت به این سمت و بعد شروع کردند نشانهها را بازگو کردند... حرف تمام آقایانی که آنجا بودند مستند شد به اجتهاد مسلّم ایشان که امام تأیید کرده بودند.»
آیتالله خامنهای هر استدلالی در مخالفت با رهبری خود آورده بود، خبرگان که همه از مجتهدان بودند، پاسخش را داده بودند. در اینجا هیچ کس به عنوان مخالف رهبری آیتالله خامنهای سخن نگفت. آقای ابراهیم منهاج دشتی، نماینده مردم بوشهر در مجلس خبرگان میگوید: «کسی مخالفت نکرد اصلا با رهبری ایشان یا به عنوان ولی امر یا به عنوان اولیالامر اصلا مخالفتی نشد، هیچ وقت نشد. من برداشت خودم این است که متعین بود. کسی نظر مخالف نداشت.»
آقای سیدعلیاصغر دستغیب از اعضای وقت خبرگان درباره این لحظات میگوید: «ایشان آخرین کلامشان این بود که ولی من مخالف هستم و آمدند پایین. خود این مطلب اثباتکننده این صلاحیت بود. ایشان طالب این مسأله نبود...»
نهایتا رهبری آیتالله خامنهای به رای گذاشته شد و آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان نائبرئیس مجلس با تاکید بر اینکه این انتخاب تا زمان رفراندم بازنگری قانون اساسی است، از اعضا خواست «آقایانی که با رهبری جناب آقای خامنهای... تا رفراندوم البته، این موقت است و دائمی نیست، تا آن موقع.... موافق هستند، قیام بفرمایند.»
قیام موافقان آغاز شد. آقای باریکبین از اعضای وقت خبرگان میگوید: «آن روز یک حالت اضطرابی در من بود... گفتم خدایا! اینجا جایی است که بنده نمیتوانم هیچجور قضاوت بکنم، اما تو راهنما هستی. بعد که راجع به آقای خامنهای بحث کردند و ایشان نیز صحبتهایش را کردند... من احساس کردم امروز وظیفهام است که به ایشان رأی بدهم. ایشان الآن آماده است و خب یک دوره ریاستجمهوری داشته است و در اداره کشور، مدیریتش خوب، وارد، آشنا و در این مدت هم توی سیاست بوده، توی جنگ بوده و نماینده حضرت امام در جنگ بودهاند... عالم هم هستند. از پیش هم درسهای تفسیر ایشان که در مشهد میگفتند، گاهی بعضی از دوستان ما از قزوین که میرفتند، صحبتهای ایشان را میآوردند، میدیدم خیلی وارد، قشنگ، هم مطابق روز و هم با قدرت و شجاعت ... است.»
74 نفر از اعضا در جلسه حاضر بودند و برای تعیین رهبر به دو سوم آرا نیاز بود. آرا شمارش شد. یکی از اعضای هیات رئیسه گفت اگر 50 نفر قیام کرده باشند، رای آوردهاند. با شمارش آرا مشخص شد 60 نفر یعنی 81 درصد حاضران، برای رهبری آیتالله خامنهای قیام کردهاند. خود ایشان اما از جا برنخاست.آقای خلخالی خطاب به ایشان گفت: «آقای خامنهای! تو را به خدا خودت هم رای بده!» آقای خزعلی میگوید: «تقریباً به اتفاق به ایشان رأی دادیم ولی خود ایشان به خودشان رأی ندادند و تواضع کردند.» حضار تکبیر گفتند و خبرگان وظیفه تاریخی خود را به انجام رساند. آقای مشکینی به عنوان رئیس مجلس در خاتمه اجلاس گفتند: «خدا را شکرگزاریم که ختم به خیر شد... امیدوارم انشاءالله رضایت حضرت بقیهالله الاعظم ارواحنا له الفداه را جلب کرده باشیم...»
آقای فاضل لنکرانی، دبیر وقت شورای مدیریت حوزه علمیه قم و از اعضای خبرگان، چند روز پس از انتخاب آیتالله خامنهای درباره علمیت ایشان گفتند: «در مورد مجتهد بودن آیتالله خامنهای... اول [اینکه] شخص امام درجه اجتهاد و صلاحیت آقای خامنهای را به انحای مختلف تایید کرده بودند و از طرفی گرچه مسائل انقلاب مجال بحث را به ایشان نداده است، ولی من خودم به یاد دارم که ایشان 20 سال پیش درس مکاسب و کفایه میگفتند و صاحبنظر و مجتهدی مسلم هستند و ثانیا در مجلس خبرگان دهها مجتهد مسلم اجتهاد ایشان را تایید کردهاند.»
آقای اسدالله ایمانی، درباره علت رایشان به رهبری آیتالله خامنهای به ویژگی صبر و استقامت ایشان اشاره میکنند که مساله برخورد با گروهکها و منافقین که نتیجه برخورد دائمی ایشان با گروهکها همان انفجاری بود که در مسجد اباذر، تهران روز ششم تیر اتفاق افتاد. تمام کارهایی که ایشان داشتند به این شکل بود. در مساله حضورشان در جبهه شاهد بودیم ایشان چه حرکتی داشتند. حتی یک بار در اواخر اعلام فرمودند «من عازم جبهه هستم و دیگر برنمیگردم تا موقعی که وضعیت جبههها تثبیت شود و روشن شود.»
در لحظات پایانی اجلاسیه 14 خرداد 68 خبرگان، صدای اذان مغرب در فضای مجلس پیچیده بود. آقای عبدالجواد غرویان درباره این دقایق میگوید: «وقتی بود که تقریبا اذان مغرب شروع شده بود. همه ما خوشحال شدیم و صلوات فرستادیم که جناب آقای خامنهای رای آورده بود. درها را که باز کردند دیدیم جمعیتی سالنها را پر کردهاند و همه دارند گریه میکنند. شب رحلت امام بود. یکی نشسته بود، یکی سر به دیوار گذاشته بود... تا درها باز شد، بعضیها آمدند جلو پرسیدند آخرش چه شد؟ بعد گفتیم که جناب آیتالله خامنهای مشخص شد بهعنوان رهبری. خیلی از افراد دیدیم همانجا به سجده افتادند، سجده شکر کردند...»
آقای حائری شیرازی نقل میکند که پس از انتخاب حضرت آیتالله خامنهای به همراه آقای جنتی برای سرسلامتی دادن به حاج احمد آقا خمینی فرزند امام راحل به جماران میروند و وقتی به حاج احمد میگویند که خبرگان به حضرت آیتالله خامنهای رای دادند، حاجاحمد میگوید: «قلب امام را شاد کردید.»
حاج احمد روز 15 خرداد نامهای رسمی و سرگشاده نیز خطاب به آیتالله خامنهای نگاشت:
«بسمه تعالی
رهبر عزیز جمهوری اسلامی ایران
حضرت آیتالله آقای حاج سیدعلی خامنهای دامت برکاته
با عرض سلام و اظهار ارادت، انتخاب شایسته و بسیار خداپسندانه حضرتعالی باعث شادی تمامی دوستداران اسلام و انقلاب اسلامی در جهان گردید. حضرتعالی از چهرههای درخشان انقلاب اسلامی ایران بوده و همیشه مورد تایید و تکریم امام عزیزمان بودهاید. حضرت امام بارها از جنابعالی بهعنوان مجتهد مسلم و نیز بهترین فرد برای رهبری نظام اسلامیمان نام میبردند. من و تمامی اعضای بیت حضرت امام از حضرات آیات خبرگان محترم صمیمانه تشکر مینماییم چراکه معتقدیم روح امام عزیزمان از این انتخاب شاد و آرام شده است. من بار دیگر چون برادری کوچک اوامر آن ولیفقیه را بر خود لازمالاجرا میدانم.
احمد خمینی- 68.3.15»
تشریح فرآیند انتخاب توسط اعضای خبرگان
در روزهای پس از تعیین حضرت آیتالله خامنهای به رهبری، چند تن از اعضای خبرگان با مردم و رسانهها سخن گفتند و فرآیند تعیین رهبری در اجلاسیه 14 خرداد را تشریح کردند. اعضای خبرگان هرچند در جلسه 14 خرداد مصلحت را در این دانستند که اعلام عمومی نکنند قرار است پس از بازنگری قانون اساسی، انطباق رهبر منتخب با شرایط جدید رهبری را بررسی و مجددا رایگیری کنند، اما خبر این تصمیم به بیرون درز کرده و حتی رسانههای خارجی مطلع شده بودند. به نحوی که در کنفرانس مطبوعاتی روز 18 خرداد 1368 آقای هاشمی رفسنجانی نایبرئیس مجلس خبرگان رهبری، خبرنگار روزنامه آمریکایی واشنگتنپست از وی سوال کرد: «آیا انتخاب آقای خامنهای موقت است یا دائمی» و هاشمی پاسخ داد: «مجلس خبرگان هنگامی که ایشان را انتخاب کرد، رهبریشان را بهطور موقت اعلام نکردند. قانون اساسی هم که اصلاح شد، اگر ایشان منطبق با شرایط جدید قانون اساسی باشند که هستند، کارشان را ادامه خواهند داد.»
در همین باره، آقای سید علیمحمد دستغیب به روزنامه کیهان گفت که قرار است پس از بازنگری قانون اساسی، خبرگان نظر خود را درباره رهبری اعلام کند که به احتمال قوی همان حضرت آیتالله خامنهای است.
آقای یوسف صانعی از اعضای مجلس خبرگان که بیستم خردادماه به مناسبت شب هفتم رحلت امام خمینی(ره) در حرم مطهر حضرت معصومه(ص) سخن میگفت، درباره حکم شرعی اطاعت از آیتالله خامنهای متذکر شد: «من بهعنوان یک مساله شرعی میگویم که تخلف از فرمان آیتالله خامنهای گناه و معصیتی است بزرگ.»
رفراندوم قانون اساسی و بررسی انطباق با شرایط جدید رهبری
فرآیند بازنگری قانون اساسی تا دو ماه پس از رحلت حضرت امام(ره) ادامه یافت و آخرین جلسه شورای بازنگری در تاریخ بیستم تیرماه 1368 برگزار شد. در این شورا مجموعا 46 اصل از قانون اساسی اصلاح و تغییر یافت و اصول 176 و 177 نیز به قانون اساسی اضافه شدند. بهطور کلی در جریان بازنگری پست نخستوزیری حذف شد و اختیارات رئیسجمهور افزایش یافت، مدیریت متمرکز در قوه قضائیه جایگزین مدیریت شورایی شد و جایگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام در ساختار سیاسی کشور بهعنوان حل و فصلکننده اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان تثبیت شد.
در اصول مربوط به شرایط و صفات رهبری و چگونگی تعیین رهبر، قید مرجعیت از شرایط رهبری برداشته شد، ویژگیهای تدبیر و عدالت به شرایط و صفات رهبر اضافه گردید، و رهبری شورایی حذف شد. عبارت «ولایت فقیه» نیز با توجه به نظر حضرت امام، به «ولایت مطلقه فقیه» تغییر یافت. شورای بازنگری، «حق انحلال مجلس شورای اسلامی» را نیز بهعنوان یکی از اختیارات رهبری در دستور کار قرار داده بود اما آیتالله خامنهای طی نامهای به آیتالله مشکینی خواستار حذف این اختیار از دستور کار شورا شدند تا «موجبی برای اختلاف نظر میان برادران در این جو صفا و صمیمیت به وجود نیاید.»
نهایتا همهپرسی در یک فضای آرام و پرشور برگزار شد و قانون اساسی جدید با رای آری 97٫5 درصد شرکتکنندگان به تصویب رسید. به دنبال تغییر شرایط و صفات رهبری در قانون اساسی جدید، شورای نگهبان از هیاترئیسه مجلس خبرگان درخواست کرد که برای بررسی انطباق شرایط و صفات رهبری در قانون اساسی جدید تشکیل جلسه دهد. دبیرخانه خبرگان اعضا را برای این جلسه فراخواند و روز یکشنبه 15 مرداد روزنامهها از تشکیل جلسه مهم مجلس خبرگان رهبری در این باره خبر دادند. جلسه خبرگان صبح 15 مرداد 68 با قرائت آیاتی از قرآن حکیم آغاز شد. با ورود اجلاسیه به دستور اصلی، آقای هاشمی رفسنجانی نایبرئیس مجلس درباره دلیل فراخوان اعضا و تشکیل اجلاسیه توضیحاتی ارائه کرد. او گفت چون در جلسه قبلی رهبری بر اساس قانون اساسی قدیم انتخاب شده و در قانون اساسی جدید، شرایط، صفات و وظایف رهبر تغییر کرده، لازم است که برای انطباق شرایط جدید با منتخب رهبری بحث شود.
آقای سیدابوالفضل موسوی تبریزی بر این باور بود که اساسا نیازی به تشکیل این اجلاسیه نبوده و با اشاره به حذف شرط مرجعیت که از تغییرات قانون اساسی بود، گفتند در اجلاسیههای پیشین پیرامون شرط مرجعیت بحث شده بود و اکثر خبرگان قبول نداشتند که مرجعیت بالفعل لازم است: «آنهایی که رأی دادند و حتی آنهایی که رأی ندادند، اصل اجتهاد آقای خامنهای را قبول دارند پس بنابراین انتخاب ایشان به رهبری جامعه و به رهبری نظام امت اسلامی طبق قانون بوده[است].»
آقای جنتی از این نظر که دبیر شورای نگهبان نیز بود و اجلاسیه به درخواست شورا تشکیل شده بود، در پاسخ به نکات آقای موسوی تبریزی پیرامون ضرورت نداشتن برگزاری اجلاس، یادآور شد که در اجلاسیه قبلی برای انتخاب رهبری تا زمان بازنگری تعبیر موقت به کار رفت و این اجلاسیه تشکیل شده است برای اینکه شبههای پیرامون مساله رهبری باقی نماند.
آقای خلخالی هم استدلال کرد که هرچند رهبری موقت نبوده، اما ظرف یعنی قانون اساسی موقت بوده و اکنون تغییر کرده است. نهایتا اما مجلس خبرگان در این اجلاسیه فوقالعاده با توجه به اصول جدید قانون اساسی، شرایط و صفات لازم در رهبری را منطبق بر حضرت آیتالله آقای حاج سیدعلی حسینیخامنهای دانست و بر این اساس رهبری معظمله را که در اجلاس مورخ 68.3.15 به تصویب خبرگان رسیده بود مورد تایید و تاکید قرار داد از 64 نفر حاضر در جلسه خبرگان، 60 نفر با قیام خود مجددا به رهبری آیتالله خامنهای رای دادند.
نخیر، ایشان رهبر بشود
در مهرماه سال 1367، یعنی نزدیک به 6 ماه پیش از برکناری آیتالله منتظری، جلسهای در محضر امام (قدسسره) با حضور سران قوا، نخستوزیر وقت و مرحوم حاج احمدآقا خمینی برگزار شد.
آقای هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی در اجلاسیه رسمی 14 خرداد 1368 خبرگان، با شاهد گرفتن آقای موسوی اردبیلی، رئیس وقت شورایعالی قضایی، جلسه را اینگونه روایت میکند: «ما یک جلسه با روسای قوا و نخستوزیر و احمدآقا خدمت امام بودیم، همان موقعی که مساله آقای منتظری داغ شده بود و ما با امام مباحثه داشتیم. ما یکی از احتجاجاتمان با امام این بود که شما اگر آقای منتظری را کنار بگذارید، ما در رهبری دچار مشکل میشویم... امام هم شورایی را خیلی تمایل نداشتند هیچ وقت. فرد هم ما میگفتیم ما فردی را نداریم الان که مطرح بکنیم در جامعه، چون ما فرضمان بر مرجعیت بود و با همان مسائل بود. امام فرمودند چرا ندارید؟ آقای خامنهای.»
حضرت آیتالله خامنهای درباره این جلسه میگویند: «معلوم بود که امام جدا بنا دارند که آقای منتظری را از رهبری آینده کنار بگذارند. چه جوری کنار گذاشتن را شاید حدس نمیزدیم. ممکن بود ایشان خطاب به خود آقای منتظری بگویند استعفا بده، اما این شکلی را که پیش آمد ما نمیدانستیم، ناراحتی ما از این بود که خلأ به وجود میآید و همین را هم در یکی از جلسات گفتیم و ایشان جوابی دادند. در یک جلسه باز ایشان عدم صلاحیت آیتالله منتظری برای رهبری آینده را مطرح کردند. من به ایشان گفتم: «آقا! ما در این مجموعه دوستان کس دیگری غیر از ایشان نداریم. ایشان گفتند: «نه، اینجور نیست! شما رهبر بشوید»؛ همین جور؛ «شما رهبر بشوید»؛ من اصلا این حرف را جدی نگرفتم؛ واقعا جدی نگرفتم، هیچ: سکوت کردم. جلسه هم سکوت شد، چند لحظهای گذشت. من روبهروی امام نشسته بودم، حاج احمدآقا این طرف من نشسته بود. ایشان خطاب به من گفت: «بله، چطور شما میگویید کسی نیست؟ شما هستید، آقای موسوی اردبیلی هست»؛ دوباره امام گفت: «نخیر، ایشان رهبر بشوند.» شاید هم اسم آوردند و مشخص کردند آقای خامنهای، در جلسه حالت خاصی هم تا حدودی پیش آمد، ولی من این را که ممکن است این در ذهن امام باشد واقعا جدی نگرفتم. با خود گفتم حالا بهعنوان مثال گفتند شما رهبر باشید. اصلا یادم نماند. بعد از چند روز بنا بود همه رفقا در دفتر من جمع بشوند. آقای هاشمی چند دقیقهای زودتر آمده بود. به من گفت: «فلانی! نظر شما راجع به آن مطلبی که امام گفتند چیست؟» من اصلا یادم نیامد که ایشان چه میگوید. گفتم: «کدام مطلب؟»؛ گفت: «اینکه گفتند شما رهبر باشید.» گفتم: «هیچی!» گفت: «نه، امام بیفکر قبلی این حرف را نمیزند. این حرف همینطوری از دهان امام نپرید، این را با فکر قبلی میگوید.» گفتم: «من نمیدانم. من نمیدانم.»
چند ماه بعد در اتاق آقای هاشمی جلسهای با ایشان داشتیم. باز همین صحبت پیش آمد. گفتم: «آقای هاشمی! بدان اگر چنین چیزی برای من پیش بیاید، قطعا و یقین آن را قبول نخواهم کرد. این را مطمئن باشید.» واقعا هم بنایم بر همین بود و اصلا احتمال هم نمیدادم که قضیه به این شکل مطرح بشود. البته اندکی قبل از فوت امام، همان روز و شب صحبت شورای رهبری جدی شد. افرادی هم که جمع شده بودند، اسم من را بهعنوان یک فرد میآوردند، اما به این شکلی که بعدا پیش آمد، اصلا به ذهن ما خطور نمیکرد. آقای هاشمی میگوید ما میتوانستیم فرمایش امام در رابطه با آیتالله خامنهای را حمل بر این کنیم که هدف ایشان این بوده که ما را قانع کنند و بگویند در بنبست نیستید. این بود که تصمیم میگیرد درباره همین مساله یک بار دیگر خصوصی خدمت امام (قدسسره) رفته و در اینباره با ایشان صحبت کند. در این دیدار حضرت امام (قدسسره) مجددا میفرمایند: «شما وقتی مثل آقای خامنهای را دارید، چرا تردید دارید؟ چرا مشکل دارید؟»
منبع: تاریخ ایرانی
دیدگاه تان را بنویسید