فضلالله یاری، روزنامهنگار در یادداشتی مطرح کرد
لزوم حفاظت از «امید» مردم تهران
فضلالله یاری، روزنامهنگار در یادداشتی نوشت: «سیدمحمدعلی افشانی» با نوزده رای شهردار تهران شد. در سه ماه گذشته که وی در ساختمان بهشت جانشین یک مدیر دوازده ساله اصولگرا و یک مدیر هفت ماهه اصلاحطلب شده است، هیچ روزی را بدون القای بیثباتی جایگاه خود از سوی رسانهها - که سهم اصلاحطلبان کمتر از رقیب نبوده- آغاز نکرده و به پایان نبرده است.
اعتمادآنلاین| فضلالله یاری*- این حجم از مانور رسانهای در ماجرای مصوبه اخیر مجلس مبنی بر منع به کارگیری بازنشستگان و تمرکز رسانهای بر یک نفر از میان هزاران مشمول احتمالی این مصوبه، عجیب و البته مشکوک است.
این روزها «شهردار تهران» در کانون توجه و اظهار نظر بسیاری از رسانهها، چهرههای سیاسی و البته نمایندگان مجلس قرار گرفته است. این در حالی است که این مصوبه شامل حال صدها نفر از مدیران ارشد کشور، اعم از معاونان وزرا و استانداران و مدیران ردههای پایینتر نیز میشود.
اما این سئوال خود را نشان میدهد که چرا فقط شهردار تهران؟ این سوال بیش از آن که استفهامی برای رسیدن به پاسخ باشد، حامل مقدار متنابهی تعجب و تردید است. تعجب از این که چگونه یک مدیر تازه بر سرکار آمده و وارث مشکلات بیشمار از مدیریت قبل و مهمتر از همه، متولی یک شهر بحرانزده به تنهایی در کانون این همه اظهار نظر قرار میگیرد. وضعیتی که بیثباتی حاصل از آن، بحران موجود را دوچندان میکند. در این میان مردمی که چشم به تدابیر و تصمیمات مدیران مورد نظر دارند، در کانون زیانهای حاصل از این وضعیت قرار میگیرند.
نگاهی به عقب شاید وضعیت را بهتر نشان دهد. این شورای وعده داده شده در قانون اساسی اگرچه در زمان دولت اصلاحات اولین دوره خود را آغاز کرد، اما سه دوره بعدی آن در اختیار اصولگرایانی بود که گویی مامور بودند که محمود احمدینژاد نامی را برآورند و بر مسند شهرداری تهران بنشانند تا پایش بهتر به پلههای ساختمان ریاست جمهوری برسد. و از آن پس همین خیال را درباره محمدباقر قالیباف نیز در سر بپرورانند که البته دومی با مانع مردمی روبرو شد.
در این میان برخی از تحلیلگران، مشاجرات عجیب و غریب شورای اول با شهردار منتخب خود را یکی از علل خارج شدن شورا از دست اصلاحطلبان و نهایتا برآمدن چهره گمنامی به نام محمود احمدینژاد در سپهر سیاسی ایران از دل شورای اصولگرای بعدی میدانند.
با مقداری اغماض وضعیت کنونی این روزها در نهادهای مدیریتی شهر تهران را میتوان با ماههای پایانی شورای اول مقایسه کرد. شورای کنونی حاصل حرکت شگفت مردم تهران در انتخابات سال 96 است. همان مردمی که شکستخوردگان آن انتخابات، آنها را اهل کوفه توصیف کرده بودند تا اندکی از شدت ضربه وارده به خود بکاهند. از این نظر «امید» مردم برای اداره کلانشهر تهران به شمار میروند، درحالی که امیدهای دیگر مردم در حال رنگ باختن است.
این شورا در گام نخست خود، محمدعلی نجفی را برگزید. نجفی اما به هر دلیل هفت ماه بیشتر دوام نیاورد و دو ماه بعد از آن «سیدمحمدعلی افشانی» با نوزده رای شهردار تهران شد. در سه ماه گذشته که وی در ساختمان بهشت جانشین یک مدیر دوازده ساله اصولگرا و یک مدیر هفت ماهه اصلاحطلب شده است، هیچ روزی را بدون القای بیثباتی جایگاه خود از سوی رسانهها - که سهم اصلاحطلبان کمتر از رقیب نبوده- آغاز نکرده و به پایان نبرده است. در این میان مصوبه اخیر مجلس درباره همه بازنشستگان گویی از آسمان به کمک مخالفان نازل شده و در حالی که هنوز نهایی نشده، هر ساعت به شهردار تهران یادآوری میشود تا پازل بیثبات کردن مدیریت شهر تهران تکمیل شود.
از این نظر وضعیت کنونی مدیریت شهر تهران، شباهتی به وضعیت شهرداری تهران در ماههای پیش از انتخاب محمود احمدی نژاد دارد. اگرچه به طور قطع از درون شورای اصلاحطلب کسی چون احمدینژاد بیرون نخواهد امد، اما بدون تردید القای بیثباتی در تصمیمگیری و آشفتگی مدیریت شهر تهران اولین برداشتی است که از سوی مخالفان رای مردم تبلیغ خواهد شد و از این منظر سرخوردگی بیشتر مردم حامی اصلاحات را سبب خواهد شد.
در این میان نیروهای اصلاحطلب، منتخبان مردم در شورای شهر و همچنین مجلس و به خصوص کسانی که مردم به اشاره آنان به انتخابات وارد شدند و به «امید» رای دادند وظیفه مشخصی بر عهده دارند و آن این است که بیثباتی روانی ایجاد شده در میان کارکنان سازمانهای متولی شهر تهران و به دنبال آن سردرگمی مردم پایتخت را از میان بردارند.
*روزنامهنگار
دیدگاه تان را بنویسید