رضا شیرعلی، رواندرمانگر در گفتوگو با «اعتمادآنلاین» پاسخ میدهد؛
میل قانونگریزی ایرانیها از کجا نشأت میگیرد؟
رضا شیرعلی، روان درمانگر گفت: برخی افراد بر این باورند که قانون برای همه افراد جامعه به یک میزان اجرا نمیشود و وجود چنین بیعدالتی از نظر آنها در اجرای قانون برایشان الزام و تکلیف ایجاد نمیکند و با این استدلال به خودشان اجازه میدهند، به قانون عمل نکنند.
اعتمادآنلاین| میراندا مهدوی- از آنجا که جامعه انسانی و روابط اجتماعی بر اساس نظم اجتماعی و بهواسطه هنجارهای اجتماعی اداره و تنظیم میشود، سعادت جمعی نیز در گرو رعایت قوانین و نظم اجتماعی است. با گسترده شدن دایره شهرنشینی و پیچیدگی مناسبات و پیشرفتهای اجتماعی ضرورت وضع قانون و به تبع آن رعایت قانون آشکارتر می شود. با این حال این سوال با این حال مطرح میشود که چرا برخی افراد قانونگریز هستند؟
در همین رابطه رضا شیرعلی، رواندرمانگر در گفتوگو با «اعتمادآنلاین» در رابطه با دلایل عدم رعایت قانون از سوی برخی شهروندان گفت: «قانونگریزی در جوامع گوناگون علل مختلفی دارد. به عنوان نمونه رعایت نکردن قانون در بین نوجوانان عمدتا برگرفته از این امر است که عدم رعایت ارزشهای جامعه برای آنان ناشی از نوعی کنجکاوی و حس استقلالطلبی و خروج از فردیت است. شکستن چارچوبها از سوی نوجوانان به منزله تعیین یک مرحله از رشد است که تقریبا بیشتر افراد کم یا بیش تجربه آن را داشته اند.»
او ادامه داد: «در واقع این امر برای نوجوان به یک چالش تبدیل میشود تا بتوانند خود را پیدا کنند. در این زمینه واکنشهای مناسب والدین و متولیان تربیتی میتواند ساختار صحیحی به رفتارها دهد و راهنما باشد. در برخی موارد نیز نوجوانان مهارتهای نظمپذیری از والدین تربیتی خود کسب نمیکنند. در این صورت وقتی نقض آشکار قوانین را از سوی بزرگسالان میبیند، دیگر نمی توان از آنها انتظار قانونگرایی داشت.»
این رواندرمانگر با بیان اینکه «رعایت قانون» از سوی برخی از شهروندان امر مطلوبی تلقی نمیشود، گفت: «برخی افراد بر این باورند که قانون برای همه افراد جامعه به یک میزان اجرا نمیشود و وجود چنین بیعدالتی از نظر آنها در اجرای قانون برایشان الزام و تکلیف ایجاد نمیکند و با این استدلال به خودشان اجازه میدهند، به قانون عمل نکنند و قانونگریزی داشته باشند. به عنوان نمونه، در نظام مالیاتی کشور اخذ مالیات از حقوق یک کارمند قبل واریز حقوق او صورت میگیرد. این در حالی است که اخذ مالیات از افرادی با مشاغل آزاد و درآمدهایی چند برابر با تاخیر صورت میگیرد و یا ممکن است اصلا اتفاق نیفتد. در این حالت فردی که به تصور خودش مورد بیعدالتی واقع شده سعی میکند با انجام رفتارهایی، این بیعدالتی را نسبت به خود جبران نماید.»
شیرعلی در رابطه با سلبریتیها هم گفت: «آنها هم همانند سایر افراد گمان میکنند که اگر بتوانند قانون را با استفاده از شهرت خود دور بزنند به فردی تبدیل میشوند که بیعدالتیهای اجتماعی را جبران کردهاند که آن هم به سیستم اجرای قانون و وجود بیعدالتیها در جامعه برمیگردد.»
او با بیان اینکه ضمانت اجرای ناکافی نیز میتواند ازعوامل عدم رعایت قانون باشد، گفت: «قانون برای آنکه اجرایی شود، نیازمند ضمانت اجرای متناسب است، لذا اگر تخلفات رانندگی، جریمه اندکی به دنبال داشته باشد، بعد از مدت کوتاهی (در برابر افزایش نرخ تورم) بیارزش می شود و اجرای آن ممکن نخواهد بود.»
به گفته این روانشناس چنین نیست که تمامی مردم به صورت ژنتیکی قانونگریز باشند بلکه در حدوث این پدیده اجزای مختلف اجتماعی دخیل هستند و بنابراین اجرای درست قوانین و یکسان بودن افراد در برابر قانون نقش بسیار مهمی در ارزشمند بودن رعایت قوانین برای افراد دارد.
این رواندرمانگر اضافه کرد: «اگر فردی چنین تصور کند که قانون در برابر تخلفات افرادی که دارای مقام و منصب عالی اجتماعی هستند سر تعظیم فرود میآورد طبیعتا افراد دیگر نیز تمایلی به اجرای قانون نخواهند داشت.»
این روانشناس در رابطه با فرزندان برخی از افراد که خود دارای مناصب بالای اجتماعی هستند، گفت: «اگرچه چنین خانوادههایی سعی در فراهم کردن بستر رشد و تربیت مناسب فرزندان خود هستند، اما این نکته را نباید در نظر گرفت که تربیت یک فرد شامل چندین بخش خانواده، دوستان، مدرسه و رسانهها به ویژه رسانههای مجازی است. تمامی این عوامل سبب میشود که فرد برداشتی از مفاهیم اجتماعی پیدا کند. بنابراین چنانچه فردی صاحب منصب اجتماعی باشد لزوما دلیلی برای اینکه فرزند او نیز همانند او پایبند به قانون باشد، نیست.»
شیرعلی با بیان اینکه تاثیر عوامل اجتماعی بر هر فردی متفاوت است، گفت: «در این زمینه نمیتوان یک حکم کلی صادر کرد، چرا که تاثیر عوامل اجتماعی ممکن است بسیار قویتر از نقش خانواده و یا مدرسه باشد.»
این روان درمانگر اضافه کرد: «ممکن است فردی در پی تحولات اجتماعی نظراتش تغییر کند. به عنوان نمونه فردی که چندان به قانون احترام نمیگذارد تحت تاثیر عواملی قانونمدار شود و یا بر عکس آن اتفاق بیفتد که همین تحول آنی و اساسی که در رفتار فرد رخ میدهد میتواند رفتاری کاملا طبیعی باشد و در شرایط نرمال صورت بگیرد یا در موارد معدودی نشانه اختلال روانپزشکی باشد.»
دیدگاه تان را بنویسید