زندگی با فرد معتاد چه تاثیری بر اعتیاد زنان دارد؟
نتایج یک پژوهش نشان میدهد که «زنانهتر شدن اعتیاد» از دو مقوله اصلی «فقدان امنیت زن در خانواده و همخانگی زوج مصرفکننده» تأثیر پذیرفته است.
اعتمادآنلاین| زنانهتر شدن اعتیاد معضلی چند وجهی دانسته میشود که علل و عوامل متعددی نظیر علل فردی، خانوادگی، جغرافیایی سیاسی و اجتماعی در بروز و اشاعه آن مؤثر است.
در پژوهشی که طاهره محسنزاده، دانشجوی دکتری جامعهشناسی فرهنگی دانشگاه آزاد، نوروز هاشمزهی، استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شرق و سعید معدنی، استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی انجام دادهاند، آمده است: «اعتیاد زنان برای فرد وابسته، فرزند و خانوادهشان وجهی مخرب تراز اعتیاد مردان دارد.
شرمندگی بیشتر و عزتنفس پایینتر زنان معتاد نسبت به مردان، آنان را مجبور میسازد تا بیشتر از اجتماع دوری کنند و کمتر به دنبال کمک در زمینه اطلاعات، آموزش و مراقبت بهداشتی اصولی و تخصصی از جمله خدمات کاهش آسیب باشند. افزون بر این فقدان مراکز درمانی ویژه بانوان به ویژه در شهرهای کوچک موجب پنهان ماندن و طولانی شدن مدت زمان اعتیاد در زنان میشود.
این پژوهش با روش کیفی پدیدارشناسانه و با تکیه بر تجربههای زیسته زنان دارای سوءمصرف اجرا شده است. جامعه پژوهش را زنان مستقر در مراکز اقامتی بهبودی و کمپهای استان تهران تشکیل دادهاند و با استفاده از شیوه هدفمند 32 نفر انتخاب و با استفاده از تکنیک مصاحبه نیمهساختار یافته، مورد پرسش قرار گرفتند و دادههای حاصل با شیوه تحلیل تم تفسیر و تحلیل شدند.
در این پژوهش آمده است: «بر اساس اطلاعات به دست آمده از 32 نفر فرد مصاحبهشونده در این پژوهش، تمامی افراد مورد مطالعه عنوان کردهاند که خانواده از اعتیاد آنها اطلاع داشتهاند. بیشتر آنها خانهدار بودند و افراد شاغل نیز به دلیل اعتیاد، شغل خود را رها کرده بودند.»
محققان در این پژوهش میگویند: «منبع کسب درآمد بیشتر افراد جوان، فرد مذکری ذکر شده که از طریق همخانگی با آنها در ارتباط بودهاند. اغلب این افراد مطلقه و مجرد بودند. محل سکونت بیشتر آنان استان تهران است. پیشنهاد دهنده مصرف مواد و همینطور شریک مصرفی در نیمی از افراد، همسر و دیگر اعضای خانواده به خصوص جنس مذکر بوده است و الگوی مصرفی مواد وابستگی به مواد جدید به ویژه شیشه عنوان شده است.»
در بخش دیگری از این پژوهش آمده است: «بیشتر افراد مطالعه گفتهاند در خانهای زندگی میکردهاند که سرپرست مذکر خانواده دارای سوءمصرف مواد بوده است و اولین فرد وابسته در خانه، پدر خانواده بوده است. برخی سوژههای مواد مطالعه گفتهاند به خاطر بقای زندگی مشترک و تداوم روابط عاطفی با همسر مصرفکننده خود، به منجلاب اعتیاد روی آوردهاند. نکته حائز اهمیت در رابطه با این مضمون این است که برخلاف زنان، مردان به ندرت به خاطر ادامه زندگی مشترک و رابطه عاطفی با همسر خود وابسته به مصرف مواد میشوند.»
محسن زاده و همکارانش میگویند: «در جامعه ما، نابسامانی و فروپاشی خانواده به دلایلی نظیر: فقدان مادر، پدر یا طلاق و جدایی اعضای خانواده از یکدیگر رخ میدهد. نابسامانی این نهاد، بر کارکرد و روابط حاکم بر آن اثرات نامطلوبی برجای میگذارد. در این مطالعه، اغلب سوژهها در خانواده نابسامان کودکی و نوجوانی خود را طی کردهاند، با توجه به روایتهای آنان اثربخشی این مقوله در اعتیاد آنان به طور مستقیم یا غیرمستقیم غیرقابل انکار است.»
در این پژوهش آمده است: «نتایج پژوهش، همسو با پژوهشهای پیشین نشان داد که زنانهتر شدن اعتیاد از هفت مضمون فرعی و دو مقوله اصلی فقدان امنیت زن در خانواده و نتایج یک پژوهش نشان میدهد که «زنانهتر شدن اعتیاد» از دو مقوله اصلی «فقدان امنیت زن در خانواده و همخانگی زوج مصرفکننده» تأثیر پذیرفته است. زوج مصرفکننده تأثیر پذیرفته است. بیشتر افراد مصاحبهشونده، تجربه خشونتهای خانگی از جانب افراد مذکر خانواده که غالباً دارای سوءمصرف بودهاند را داشتهاند و اعمال این خشونتها در قالب حملات فیزیکی و جسمانی، محرومیت اجتماعی و اقتصادی و طرد شدن از خانواده در گرایش آنان به اعتیاد بی تأثیر نبوده است.»
محققان میگویند: «فقر فرهنگی خانواده در پیدایش فقر زنانه و ناامنی روحی و جسمی برای زن و به تبع آن زنانهتر شدن اعتیاد افراد مورد مطالعه مؤثر بوده است. فقر اقتصادی در کنار فقر فرهنگی مقوله دیگری است که در زنانهتر شدن اعتیاد مبتنی بر یافتههای این پژوهش به صورت مستقیم و غیرمستقیم تأثیرگذار بوده است.»
این پژوهش در یازدهمین شماره ششمین دوره نشریه پژوهشهای انتظامی - اجتماعی زنان و خانواده منتشر شده است.
منبع: ایسنا
دیدگاه تان را بنویسید