جوانان برای ازدواج عاقلانه تصمیم میگیرند یا عاشقانه؟
پژوهشی که پیرامون چیستی و چگونگی عشق در دوران آشنایی در بین جوانان شهر اصفهان انجام شده نشان میدهد، عقلانیت بیش از احساسات صِرف مدنظر جوانان قرار میگیرد و عشق در این برهه زمانی برای جوانان ماهیتی عاقلانه پیدا میکند.
اعتمادآنلاین| به منظور جستوجو پیرامون چیستی و چگونگی عشق در دوران آشنایی و عوامل جامعه شناختی موثر بر آن در بین جوانان شهراصفهان، تیم پژوهشگران متشکل از زهرا مختاری (دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه اصفهان) ، مسعود کیانپور (استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان) ، احسان آقابابایی (استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان) پژوهشی را در بین 24 نفر از جوانان 20 تا 35 ساله شهر اصفهان انجام دادهاند.
این پژوهش با اتخاذ رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی به توصیف چیستی و چگونگی تجربه زیسته عشق ازدواجی در دوران آشنایی تالحظه عقد از منظر کنشگران تازه ازدواج کرده میپردازد. جامعه مطالعه شده شامل شهروندان متأهل شهر اصفهان است که در سالهای ابتدایی زندگی مشترکاند. دراین پژوهش که از طریق نمونهگیری هدفمند و با مصاحبه عمیق با 24 نفر انجام شده است، دادهها جمعآوری و با استفاده از روش تحلیل پدیدارشناسی 8 مرحلهای و مبتنی بر روش باتلر- کیسبر تحلیل شد.
در مقدمه این پژوهش آمده است: «عشق به منزله پدیدهای مهم در طول تاریخ و در جوامع گوناگون مطرح بوده که در دنیای مدرن در رابطه با ازدواج قرار گرفته است؛ به این معنا که عشق پایه و اساس ازدواج و تشکیل نهاد خانواده شده و بنابراین از منظر جامعهشناسان اهمیت فراوانی یافتهاست. ازدواجها در گذشته بیشتر مبنای اقتصادی داشت و تحت نفوذ خانواده بود، اما با صنعتی شدن عشق رمانتیک به عنوان مبنای اصلی ازدواج تلقی شد. این موضوع در جامعه غرب «عقده عشق رمانتیک» نامیده شده است که عشق را شرط لازم و پیشنیاز ازدواج قرار میدهد و مولفههای اصلی آن از طریق رسانهها به جامعه القا میشود. در این صورت عشق قبل از ازدواج و در فرایند انتخاب همسر مهم میشود. ازدواج کردن به دلیلی جز عشق پذیرفته شده نیست و مردم نسبت به آن بدبین خواهند بود.»
در عین حال ،« به دلیل قرارگرفتن جامعه ایران در دوران گذار از سنت به مدرنیته و همچنان حاکم بودن ارزشهای سنتی بر بخش وسیعی از جامعه، دو نوع الگوی ازدواج سنتی و مدرن وجود دارد. در ازدواج سنتی حیطه انتخاب فرد در انتخاب همسر محدود است و تشکیل زندگی بر اساس نیاز طبیعی، ارزشهای جمعگرایانه و نه عشق و علاقه پیش از ازدواج صورت میگیرد. انتخاب همسر همچنان با تصمیم بزرگترها و در صورت لزوم با تأیید ضمنی دختر و پسر صورت میگیرد. در حالی که در الگوی ازدواج مدرن دختر و پسر نقش اصلی را در تصمیمگیری دارند. قبل از ازدواج مدتی باهم دوستی و آشنایی دارند و علت ازدواج نیز برپایه عشق و علاقه شکلگرفته میان آنهاست.»
در این پژوهش تحلیل دادهها نشان میدهد: «تجربه زیستشده عشق ازدواجی در دوران آشنایی تا لحظه عقد از طریق نوعی تقابل عقل و احساس در سه مرحله زمانی برساخته میشود؛ تقابل میان«رمانتیکگرایی پیشین» و«واقعیتگرایی پیشین» قبل از مواجهه و میان«به دل نشستن»،«واقعیتگرایی پسین»و«رخدادهای جرقهای» بعد از مواجهه با طرف مقابل، که بهطور کلی با مضمون«سرگردانی میان بیم و امید» مشخص شد.»
در این تحقیق به این نکته اشاره شدهاست که «این سرگردانی ماهیت عشق ازدواجی در دوران آشنایی را مشخص میکند و تا قبل از لحظه عقد ادامه مییابد. لحظه عقد نیز در عین داشتن چنین تقابلی، به عنوان لحظهای محوری در آگاهی کنشگران، با در بر داشتن مضمون اصلی«دوگانگی لحظه عقد»، از یک سو «اوج سرگردانی» را در خود دارد از سوی دیگر به این سرگردانی خاتمه میدهد. به این معنا که پس از لحظه عقد تردید کنشگران به صفر میرسد و آنها نوعی «تحول احساسی» را تجربه میکنند. بنابر این مضامین«سرگردانی میان بیم و امید» و«دوگانگی لحظه عقد» مضامین اصلی حاصل از تحلیل دادهها در سه تا چهار سطح است و ذات پدیده عشق ازدواجی قبل از آغاز آن را مشخص میکند.»
در این تحقیق ««رخداد جرقهای» نقطه عطف تجربه عشق است که کنشگران قبل از رسیدن به آن تردید بسیاری را در مورد احساس دوست داشتن تجربه میکنند و این جرقه ثانویه با ورود احساسات، کنشگر را نسبت به احساس دوست داشتن یا دوست داشته شدن مطمئن میکند. بنابراین، ورود احساسات، کاهش ناگهانی تردیدها، آرامش خاطر و فراموشنشدنی بودن، مفاهیمی هستند که کنشگران از طریق آنها این رخداد را بازمینمایانند.»
بهطور کلی، یافتههای این پژوهش تأییدکننده نظریه «ساختمندی اجتماعی» در حوزه جامعهشناسی احساسات است، زیرا تجربه عشق از سوی کنشگران اصفهانی و در عرصه دوران آشنایی و انتخاب برای ازدواج به آن کیفیتهای جدیدی میبخشد که آن را از تجربه عشق در عرصههای دیگر متمایز میکند.
یافتهها نشان میدهد: «در تجربه عشق ازدواجی در دوران آشنایی، عقلانیت بیش از احساسات صرف مدنظر کنشگران قرار میگیرد، و عشق در این برهه زمانی برای کنشگران اصفهانی ماهیتی عاقلانه پیدا میکند. کنشگران در توجیه این موضوع به سرنوشتسازبودن ازدواج و اعتقاد به یکبار رخ دادن آن در زندگی اشاره میکنند. درواقع، نابهنجار بودن طلاق در آگاهی کنشگران،حساسیت تصمیمگیری و انتخاب را در تجربه عشق ازدواجی افزایش میدهد و آن را به واقعیتگرایی بیشتر سوق میدهد.»
نتایج این پژوهش در شماره چهار دوره هشت نشریه "زن در فرهنگ و هنر" منتشر شده است.
منبع: ایسنا
دیدگاه تان را بنویسید