کد خبر: 344328
|
۱۳۹۸/۰۷/۰۱ ۰۹:۵۴:۰۰
| |

حامد دائمی در یادداشتی نوشت؛

در خوابگاه دختران

حامد دائمی در یادداشتی نوشت: خانواده همیشه و همه جا به عنوان اساسی‌ترین نهاد اجتماعی زیر بنای جوامع و منشا فرهنگ‌ها، تمدن‌ها و تاریخ بشر بوده است. بسیاری از انسان‌ها از داشتن خانواده محروم هستند و بنا به شرایط مختلف باید در مراکز ویژه این کار که تحت نظارت سازمان بهزیستی است رشد پیدا کنند و بعد از آمادگی لازم وارد اجتماع شوند.

در خوابگاه دختران
کد خبر: 344328
|
۱۳۹۸/۰۷/۰۱ ۰۹:۵۴:۰۰

اعتمادآنلاین| حامد دائمی در یادداشتی نوشت: «خانواده همیشه و همه جا به عنوان اساسی‌ترین نهاد اجتماعی زیر بنای جوامع و منشا فرهنگ‌ها، تمدن‌ها و تاریخ بشر بوده است. بسیاری از انسان‌ها از داشتن خانواده محروم هستند و بنا به شرایط مختلف باید در مراکز ویژه این کار که تحت نظارت سازمان بهزیستی است رشد پیدا کنند و بعد از آمادگی لازم وارد اجتماع شوند.

ظاهر زندگی این افراد هم مثل بقیه آدم‌هاست؛ آنان هم همان‌طور رشد می‌کنند، کودکی را پشت سر می‌گذارند و وارد مرحله بزرگسالی می‌شوند، اما ​غیر از ظاهر زندگی‌شان، خیلی چیزها هم هست که فقط برای آنها و در زندگی آنها وجود داشته و با بقیه فرق دارد. در حقیقت، زندگی‌ای که آنها تجربه کرده‌اند مانند زندگی بچه‌های دیگر نیست و اگر کسی حواسش به این بچه‌ها نباشد، چنین احساساتی می‌تواند زمینه‌ساز بروز مشکلات دیگری هم بشود.

اینکه این کودکان یا نوجوانان در چه شرایطی بزرگ می‌شوند؟ چه کسانی جای خالی پدر و مادر را برای آنان پر می‌کنند؟ چه عواملی باعث شده تا در این مرکز نگهداری شوند؟ چه آموزش‌هایی به آنان داده شده است؟ سرانجام آنان چه خواهد شد و سوالات دیگر مسائلی است که هیچ گاه به دنبال آن نبوده و نیستیم.

با پیگیری‌های مختلف به یک سوژه از میان صدها و شاید هزاران سوژه مربوط به این افراد برخوردیم. کسانی که چه در دوران نگهداری در مرکز و چه بعد از آن با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند.

دختران قصه ما از نوجوانی در یک مرکز نگهداری در شهرستان قوچان زندگی می‌کردند. خواستند تا هویتشان فاش نشود. به همین منظور از نام‌های مستعار برای آنان استفاده شده و آن طور که می‌گفتند تعداد دیگری هم مانند آنان هستند. در هر شماره قصد داریم با زندگی یکی از این دختران آشنا شویم.

رفتار خشونت بار سرپرست خوابگاه دختران

معصومه اولین نفر شروع به تعریف کردن قصه خود کرد. او هشت سالی است که ازدواج کرده و صاحب دو فرزند است. از زندگی خود راضی نیست و با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کند.

معصومه: من با تعدادی از بچه‌ها در این مرکز نگهداری زندگی می‌کردیم. هشت سالی است که از این مرکز ترخیص شده‌ایم، اما به دلایلی از ابتدا با مدیریت خوابگاه مشکل داشتیم. سرپرست خوابگاه متاسفانه میان بچه‌ها فرق می‌گذاشت و همه را با یک چشم نگاه نمی‌کرد و همین موضوع باعث شده بود تا به بعضی از افرادی که در این خوابگاه بودند رسیدگی مناسب‌تری شود و به برخی دیگر اصلا رسیدگی نمی‌شد.

در سال 1390 از این مرکز ترخیص شدم. بعد از خروج با ارتباطی که داشتم متوجه شدم رفتار خشونت باری از سوی سرپرست علیه دیگر دختران صورت می‌گیرد و بعضی از آنان حتی به صورت بدنی تنبیه می‌شوند. یکی دیگر از مشکلات مدیر مرکز که همیشه ما مخالف این موضوع بودیم و متاسفانه کسی به صحبت ما گوش نمی‌داد فساد اخلاقی وی بود.

مشکل اصلی ما در این بین حق ترخیصی است. حدود 10 نفر از ما که از این مرکز ترخیص شدیم تاکنون هیچ مبلغی را به عنوان حق ترخیصی دریافت نکردیم. یکی از نزدیکان من در حدود دو سال پیش از این مرکز ترخیص شد و توانست مبلغی در حدود 20 میلیون تومان به عنوان حق ترخیصی دریافت کند. در حالی که ما سال‌ 90 از این مرکز پس از ازدواج جدا شدیم تاکنون نتوانستیم حق ترخیصی خود را دریافت کنیم. به ما قول‌هایی داده شد که هیچ وقت به آن عمل نشد. البته مبلغ دو میلیون تومان را به عنوان کمک هزینه زندگی دادند و دیگر هیچ مبلغی به ما تعلق نگرفت.

سال 91 به خانه خودم رفتم و ازدواج من با واسطه خیرین بود. خیرینی که حضور فعال در این مرکز داشتند و به طرق مختلف به تمام بچه‌های حاضر کمک می‌کردند. اما این کمک‌ها گاهی به جای اینکه در جایی درست و هدفی که آن خیر در نظر گرفته شده باشد هزینه شود، در جایی دیگر و برای رسیدن به اهداف دیگری هزینه می‌شد و به طور معمول بخشی از این کمک‌ها که به نیت کمک به معاش و پیشرفت بچه‌ها در نظر گرفته شده بود به طور غیر معمول هزینه می‌شد. گاهی اوقات نیز خیری فقط صرف کمک به یکی از بچه‌ها هزینه می‌کرد اما این هزینه‌ها صرف تمام بچه‌ها یا برای برگزاری یک اردو و یک جریان خاص استفاده می‌شد.

ادامه دارد...

منبع: روزنامه اعتماد

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها