سارا گودرزی، متخصص رواندرمانی کودک و نوجوان، در گفتوگو با «اعتمادآنلاین»:
خودکشی سومین عامل مرگومیر در نوجوانان است/ فقط نوجوانی که اختلال روانی دارد خودکشی نمیکند/ میزان خودکشی در دختران پنج برابر پسران است/ خودزنی نشانهای از احتمال اقدام به خودکشی است/ اقدام به خودکشی نوجوانان قبل و بعد از کنکور بسیار بالا میرود/ خودکشی
خودکشی سومین عامل مرگومیر نوجوانان در جهان است، آماری ترسناک که شاید آسیبشناسان اجتماعی کمتر به آن پرداخته باشند.
اعتمادآنلاین| نیلوفر حامدی - نوجوانی همواره دوره حساسی تلقی میشود. دورهای که به واسطه زندگی با والدین، تنها متمرکز بر رفتار و تصمیمات فردی نیست و والدین در رأس این هرم، نقش برجستهای در شکلگیری شخصیت و تصمیمات نوجوانان ایفا میکنند.
از سوی دیگر، این برهه همان دورهای است که بچهها به مرور به بدنه جامعه هم متصل میشوند و این اتصال در سالهای اخیر با قدرت گرفتن شبکههای اجتماعی قوت بیشتری هم گرفته است.
در همین دوره که به گفته بسیاری از جامعهشناسان، دوره «فرزندسالاری» در خانوادهها نامیده میشود، شاید به نظر برسد تمایلاتی همچون اقدام به خودکشی در نوجوانان کاهش یافته است، اما حقایق، آمار و اخبار چیز دیگری میگویند.
بر اساس آمارهای جهانی، بعد از 12 سالگی، خودکشی یکی از اصلیترین علل شایع مرگ نوجوانان قلمداد میشود. تصمیمی که اگرچه در بسیاری از موارد به خاطر وجود اختلالات روانی از سوی نوجوانان گرفته میشود، اما به همینجا ختم نمیشود؛ چراکه نوجوانان بسیاری هم بدون داشتن هیچ سابقه اختلال روحیروانیای اقدام به خودکشی کردهاند.
سارا گودرزی، متخصص رواندرمانی کودک و نوجوان، در گفتوگو با اعتمادآنلاین به این بحران مهم نوجوانان و خانوادههایشان پرداخته است.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
***
*بررسی معضل خودکشی عموماً در سنین بزرگسالی مورد بررسی قرار میگیرد. اساساً این آسیب اجتماعی در سنین کودکی و نوجوانی هم دارای فراوانی قابل توجهی است؟
تعریف خودکشی به ما نشان میدهد که هر کسی در هر سنی میتواند در مواجهه با این بحران قرار گیرد. خودکشی در هر سنی که اتفاق بیفتد شبیه این است که یک برنامه تلویزیونی غیرقابل تحمل در تلویزیون پخش میشود و فرد ناراضی میخواهد تلویزیون را از بین ببرد تا آن برنامه پخش نشود. یا مثلاً جایی یک موزیک پرسروصدا پخش میشود، برای اینکه موسیقی را قطع کنند، کل ادوات موسیقی و سازها را از بین میبرد. به همین شکل آدمی برای اینکه مواردی در زندگی اذیتش میکند، به زندگیاش خاتمه میدهد تا همان موارد آزاردهنده را به اتمام برساند.
خودکشی نوجوانان محدود به بیماران روانی نیست
معمولاً خودکشی در سن کودکان بسیار کم اتفاق میافتد، اما به صفر نزدیک نیست. طبق آماری که در کشور وجود دارد، طی سالهای 1381 تا 1383 و کمی بعد از آن، گزارشهایی از خودکشی کودکان در بیمارستان لقمان و در بیمارستانهایی که مربوط به خودکشی کودکان است، گزارش شد. بر اساس گزارشهای رسیده به بیمارستان، بیشتر آن خودکشیها هم در اثر مسمومیت بوده است. با وجود این، میزان آمار خودکشی در سنین زیر 12 سالگی بسیار پایین است و آمارهای جهانی هم همین موضوع را نشان میدهد.
*این آمار در بین نوجوانان چگونه است؟
شاید کمتر کسی بداند که متاسفانه در حال حاضر، خودکشی سومین عامل مرگ نوجوانان در همه دنیا به حساب میآید. نوجوانانی به سمت خودکشی میروند که در درجه اول دارای یک اختلال روانپزشکی هستند. بر اساس گزارشهای ثبتشده، اختلالات شایع روانپزشکی در نوجوانانی که بعداً خودکشی موفق داشتهاند شامل افسردگی، اختلال بایپولار یا دوقطبی، مصرف مواد و اختلال سلوک (اختلالی که سبب خشم و عصبانیت غیرعادی در نوجوانان میشود) بوده است. اما علاوه بر همه نوجوانانی که دارای این اختلالات بودهاند و خودکشی کردهاند، نوجوانان دیگری هم بودهاند که بدون هیچ اختلالی دست به این کار زدهاند.
*انواع مختلف خودکشی در مورد کودکان هم صدق میکند؟
بله! مثلاً خودزنیهایی که رخ میدهد یک شبهخودکشی است. مثل روی دستشان با تیغ یا با هر شیء تیز و برنده خط میاندازند که این شکل شبهخودکشی تقریباً در بین بسیاری از نوجوانان امروزی دیده میشود و متاسفانه در بعضی از اختلالات پررنگتر است؛ مانند اختلال بایپولار یا اختلال دوقطبی و اختلال افسردگی.
اما مسالهای که در بین نوجوانان دیگری هم که اختلالی ندارند بسیار زیاد دیده میشود این است که نوجوانان همدیگر را به این کار تشویق میکنند. مثلاً میگویند اگر جرات داری، یا اگر میخواهی دوست من بمانی، باید مثل گروه ما این کار را انجام دهی. نوجوان هم برای اینکه با آن آدم دوست بماند، چنین کاری را در حمام انجام میدهد. عموماً هم روی نقاطی از بدنشان این کار را میکنند که والدین نمیبینند. وقتی در جلسات مشاوره ما به والدین میگوییم که فرزند شما قبلاً مرتکب چنین کاری شده، تازه میفهمند. این مساله واقعاً ناراحتکننده و خطرناک است. اینکه والدین آنقدر از فرزندشان دورند که متوجه چنین چیزی نشدهاند. مراجعی داشتم که پدر و مادر بعد از چندین جلسه مشاوره تازه فهمیدند دخترشان یک سال روی دستش خط میانداخته و آنها نمیدانستهاند.
حواستان به آثار خودزنی روی بدن فرزندتان باشد
*البته والدین فکر میکنند چنین چیزهایی مربوط به بقیه و مختص نوجوانان نابهنجار است.
دقیقاً. در حالی که آن نوجوان میتواند هیچ ناهنجاری نداشته باشد، فقط عزت نفس پایینی داشته باشد و به خاطر اینکه به دوستان دیگرش نشان دهد «من هم بلدم این کار را انجام دهم» یا «مرا طرد نکنید و در گروهتان راه دهید»، چنین کاری را انجام میدهد. به تدریج هم به این کار عادت میکند و هر وقت با خانواده دچار چالش و تنش میشود تنها کاری که او را آرام میکند متاسفانه میتواند همین کار باشد.
یک مدل دیگر خودکشی داریم که متاسفانه در تمام دنیا مرسوم است به نام خودکشی خوشهای. آن هم این است که وقتی یک نفر در دنیا به یک مدل خاص خودش را میکشد، بقیه هم همان را تکرار میکنند. کمااینکه پس از ماجرای خودسوزی سحر خدایاری، گزارشهای زیادی از خودکشی به روش خودسوزی در نقاط مختلف کشور شنیده شد.
*آیا تفاوتی هم بین آمار خودکشی دختران و پسران وجود دارد؟
اگر بخواهیم خودکشی را به لحاظ جنسیت مطرح کنیم، آمارهای جهانی نشان داده تقریباً 20 درصد دختران نوجوان فکر خودکشی داشتهاند و 10 درصد از این افراد اقدام به خودکشی کردهاند. در مقابل، 10 درصد پسران فکر خودکشی داشتهاند که پنج درصد از آنها فکرشان را اجرا کردهاند؛ یعنی تا به اینجا فکر خودکشی و اقدام به خودکشی در دختران حداقل 2 برابر پسران است. اما در مقایسهای کلیتر مشخص شده که به طور مجموع، تعداد دخترانی که خودکشی میکنند پنج برابر پسران است، اما خودکشی موفق در پسران سه برابر دختران است.
به نوجوانتان احترام، عشق و استقلال دهید
*میتوان به قطعیت گفت که چه مواردی سبب میشود یک نوجوان به فکر خودکشی بیفتد؟
غیر از اختلالات روانی که به آنها اشاره شده، در حال حاضر یکی از عوامل مهم خودکشی نوجوانان، بدون شک، خانواده است. در واقع دومین عامل خودکشی نوجوانان خانواده است. مواردی مثل اعتیاد والدین، طلاق، خشونتهای خانگی که ممکن است در خانواده اتفاق افتاده باشد، آزارهای جسمی و جنسی و روانی از سوی اعضای خانواده مثل تجاوز پدر به دختر یا حتی تنشهای مدتداری که مثلاً به خاطر مرگ یکی از افراد در خانواده رخ میدهد، همه و همه میتوانند عامل خودکشی نوجوانان باشند.
اما خودکشیای که در مقابل بروز تنشهای خانوادگی رخ میدهد، در بسیاری از موارد تصمیمی نمایشی است؛ یعنی نوجوان فقط برای اینکه انتقام بگیرد یا برای اینکه جلب توجه کند خودکشی میکند. اما اگر یک نوجوانی اقدام به خودکشی کند و آن خودکشی حتی ناموفق باشد، به این معنی نیست که احتمال خودکشیهای دیگر پایین میآید. اتفاقاً بررسیها نشان داده پس از یک بار تجربه خودکشی ناموفق، احتمال اینکه آن نوجوان از آن به بعد دوباره خودکشی کند، نه تنها کمتر نمیشود بلکه افزایش هم مییابد.
نظریه ادوین اشنایدمن درباره خودکشی نوجوانان میگوید: «خودکشی به خاطر چند نیاز برآوردهنشده سن نوجوانی است.» لازم است که خانوادها با این نیازها آشنا شوند. اولین نیاز احترام است. نیاز بعدی، نیاز به عشق و محبت است. این نیاز هم در بسیاری از خانوادهها تامین نمیشود. به دنبال همین مساله دیده میشود که نوجوانان وقتی از سمت جنس مخالف هم در روابطشان طرد میشوند، به فکر خودکشی میافتند. آمارهای زیادی درباره اقدام به خودکشی بعد از چنین تجربیاتی وجود دارد. نیاز مهم بعدی که در صورت تامین نشدن منجر به خودکشی میشود، نیاز به استقلال و خودمختاری است. بارها دیده شده که خانوادهها فرزندانشان را به رسم دوران قدیم بزرگ میکنند و هیچ عقلانیتی برایش متصور نیستند. پدرها و مادرها باید بدانند که الان در سال 2019 زندگی میکنند و نباید از فرزندانشان عقب بمانند. متاسفانه بسیاری از خانوادههای ایرانی دقیقاً شبیه آنچه در نوجوانی با خودشان برخورد شده، یعنی متناسب با 40 سال پیش، نوجوانان امروزی را پرورش میدهند. همین اختلاف بین سطح رشد فرهنگی و اجتماعی و با آن سطح مورد انتظار نوجوان یعنی سحطی که خانواده نوجوان را رشد میدهد، باعث میشود اختلاف سلیقه و تنش بسیار زیاد بین یک نوجوان و مادر یا پدرش شکل بگیرد و منجر به این شود که نوجوان به فکر خودکشی بیفتد.
گاهی علت خودکشی، انتقام گرفتن از والدین است
*همه این موارد نشاندهنده میزان اهمیت بالای نحوه رفتار با نوجوانان است.
دقیقاً. یکی از اصلیترین دلایل اقدام به خودکشی در نوجوانان، مقابله به مثل یا انتقام است. تصمیمی که عموماً در ارتباط با فرد است؛ مثلاً در ارتباط با والدین، چون میخواهد با پدرومادر مقابله به مثل کند و انتقام بگیرد، خودکشی میکند. من دقیقاً عین این جملات را از نوجوانی شنیدم: «خودم را میکشم تا مادرم روی جنازهام ضجه بزند و من گریههای او را سر جنازهام ببینم و راحت شوم.»
گاهی این رفتار به خاطر مقابله با پرسنل مدرسه از نوجوان سر میزند؛ یعنی نوجوانی که توسط مدرسه در روزهای کنکور یا سالهای آماده شدن برای چیزی مثل کنکور بسیار اذیت شده، در مدرسه اقدام به خودکشی میکند، حالا یا قبل از کنکور یا بعد از کنکور، وقتی نتیجه دلخواهش را نمیگیرد.
*با این حساب، کنکور به تنهایی میتواند عامل خودکشی باشد؟
قبل و بعد از کنکور، زمانی است که مراجعان ما برای اقدام به خودکشی نوجوانان بسیار بالا میرود. بلافاصله بعد از اینکه نتایج کنکور اعلام میشود، اخبار مرتبط با خودکشیها هم به گوش ما میرسد. به خصوص در مورد افرادی که میخواستند رشتههای پزشکی قبول شوند و الان با رتبههایی که میآید ناامید شدهاند.
آمار خودکشی نوجوانان در خانوادههای فرزندسالار بیشتر است
*چرا با وجود اینکه، به گفته بسیاری از جامعهشناسان این دوره، دوره فرزندسالاری در خانوادهها نامیده میشود، باز هم شاهد برآورده نشدن نیاز نوجوانان و در مقابل اخبار و آمار مرتبط با خودکشی هستیم؟
ابتدا در مورد این صحبت میکنم که فرزندسالاری در کدام خانوادهها دیده میشود. فرزندسالاری بیشتر در خانوادههای سهلگیر دیده میشود. اگر بخواهم فرزندپروری را بر اساس سبک والدگری تقسیمبندی کنم، سه سبک است: یکی واحد کنترلگر و کمالگرا و سختگیر، یکی والد سهلگیر یا آسانگیر، یکی هم والد مقتدر.
سبک فرزندپروری سهلگیر یا اینکه کودک رئیس باشد، معمولاً سبک فرزندپروری سهلگیر است. اینطور نیست که الان در تمام خانوادههای ایران کودک رئیس خانواده باشد. اما همان خانوادههایی که کودک سهلگیر یا کودکِ رئیس بزرگ میکنند، معمولاً با آن کودک تا سن هشت 9 سالگی شبیه به رئیس رفتار میشود و تربیت درست برای اینکه فرزند تا این سن رئیس است و والدین بعد از آن انتظاراتی از او دارند، برای کودک اصلاً در نظر گرفته نمیشود.
همان کودکی که تا سن هشت 9 سالگی رئیس بوده، از سن 9، 10 سالگی وارد سن نوجوانی میشود، آنگاه 2 اتفاق برای کودک میافتد: یکی اینکه والدین با او از سن 10 سالگی به بعد شبیه نوجوانی رفتار میکنند که میخواهند از او انتظاراتی داشته باشند، چون تا حالا رئیس بود، الان میخواهد مرئوس شود و میخواهد به حرف والدین گوش دهد، آنها پدرومادر و رئیس هستند.
از آن طرف هم چون کودک تا سن 10 سالگی هیچ چیزی یاد نگرفته که بتواند قانونپذیر بزرگ شود و قانونها را رعایت کند، فشار مضاعف به او وارد میشود و اتفاقاً در بین خانوادههای سهلگیر که تا سن 10 سالگی کودک را مطابق خواستههایش بزرگ میکنند، ناهنجاریهای اینچنینی بیشتر دیده میشود.
*نقش فضای مجازی را در این بحران مهم اجتماعی چقدر موثر میدانید؟
هر چقدر که ما بتوانیم دلبخواه یک کودک، یک کودک را بزرگ کنیم، بعد از اینکه موبایل به دست میگیرد، به این میماند که 80 درصد تربیت آن کودک از دست ما خارج میشود. معضل بزرگی که در حوزه فضای مجازی داریم این است که در سن بسیار کم موبایل و تبلت شخصی در اختیار کودک قرار داده میشود. تقریباً هیچکدام از والدین سن صحیح موبایل دادن و قوانین در اختیار قرار دادن موبایل برای نوجوان را نمیدانند. این ابزارها قبل از سن 11 سالگی نباید در اختیار فرزندان قرار گیرد؛ یعنی اگر یک کودک کلاس دوم ابتدایی موبایل شخصی دارد، دقیقاً اشتباه است.
پس از آن باید برای استفاده از موبایل و تبلت برای فرزندان قانون بگذاریم. متاسفانه 90 درصد از خانوادههای ایرانی بعد از خرید موبایل هیچ قانونی برای استفاده از موبایل ندارند؛ قوانینی مثل اینکه موبایل اصلاً نباید به مدرسه برده شود، در طول روز فقط میتوانی با موبایل چند کار انجام دهی، نباید تلفن هیچ غریبهای را جواب بدهی. از طرف دیگر، نصب برنامههای مرتبط با فضای مجازی هم سن خودش را دارد و حداقل آن 12 سالگی است.
نکته بعدی که باید رعایت کنیم این است که به هیچ عنوان موبایل کودک رمز نداشته باشد. کودک از اولین روزی که موبایل خریده میشود باید بداند پدر و مادر حق دارند رمز دستگاه او را داشته باشند.
از جمله «خودم را میکشم» یک نوجوان راحت نگذرید
*آیا این موضوع با آموزش احترام به حریم خصوصی به کودکان و نوجوانان در تعارض نیست؟
از آنجا که خطراتی که کودک و نوجوان را تهدید میکند صد درصد بیش از آن چیزی است که شما مطرح میکنید، بدون شک خیر. یک نوجوان به محض اینکه اینستاگرام یا تلگرام نصب میکند، میتواند وارد هر گروهی شود. البته این موضوع سن خودش را دارد. اگر نوجوان تا 13، 14 سالگی با روشهای درستی تربیت شود و ورودش به فضای مجازی هم سالم و همراه با آگاهی باشد، میتواند از 14 سالگی رمز موبایل خود را داشته باشد. اما نظارت از سوی والدین کماکان باید ادامه یابد.
*توصیه شما به والدین چیست؟
والدینی که نوجوان بدخلق یا دچار اختلال بایپولار یا افسرده دارند، اگر از فرزندشان شنیدند «خودم را میکشم»، لطفاً بدون شک در اولین فرصت به مراکز خدمات مشاوره مراجعه کنند و فرزند خود را تحت نظر یک روانشناس که در حوزه خودکشی حرفهای است قرار دهند. اگر یادداشت خودکشی مبنی بر اینکه «من به زودی خودم را میکشم» یا «من بالاخره خودم را میکشم» دیدند، اصلاً نوجوان را دعوا نکنند و در اولین فرصت به یک مرکز خدمات روانشناسی مراجعه کنند. این نوجوان باید تحت نظر قرار بگیرد.
نکته بعدی این است که اگر نوجوان میگوید «خودم را میکشم»، هیچوقت از این دیالوگ استفاده نکنید که «خودت را بکش، هم خودت راحت میشوی هم ما»؛ بدون شک نوجوان در اولین فرصت خودش را میکشد. همچنین اگر کسی در خانواده سابقه خودکشی دارد، نسبت به نوجوان آن خانواده باید حساستر باشند.
دیدگاه تان را بنویسید