وضعیت مشاغل کوچک وابسته به مجالس عروسی؛ از تعطیلی تالارها تا بیکاری آتلیهها
سفره عقد و خنچه و شمع و آیینه و همه چیزهایی که باعث شیک شدن مراسم عروسی میشود تخصص آنهاست. سامان از ضعیفتر شدن کار با شروع همهگیری کرونا میگوید: «الان تقریباً از جیب میخوریم و پول اجاره را هم سخت در میآوریم. راستش سخت است که بخواهیم صنف عوض کنیم چون کلی پول وسیله دادهایم که کسی هم آنها را نمیخرد. خیلی از همکاران ما تعطیل کردهاند.»
اعتمادآنلاین| 8 ماه است که در خیابانهای ایران خبری از صدای بوق شادی ماشینهای عروس نیست. آن چهرههای شاد و سرزنده که راهی خانههای بخت میشدند و اقوام و آشنایان به دنبالشان. با شروع کرونا این کارناوالهای کوچک شادی هم تعطیل شدهاند. زوجهای جوان آرام و بدون میهمان در سادهترین حالت ممکن لباس بخت به تن میکنند و با ماسکی روی صورت عکس عروسی میگیرند و تمام. نه از سفرههای بزرگ عقد خبری هست و نه کرایه میز و صندلی و نه تزئین ماشینهای عروس با گل و بادکنک.
مراسمی که تا همین چند ماه پیش با هزینه هنگفتی برگزار میشد حالا به اجبار کرونا در اقتصادیترین حالت برگزار میشود تا اینجای کار البته که خوب است. کرونا ما را به سمت سادگی پیش میبرد اما از آنجایی که در هر خیری، شری و در هر شری خیری هست، افراد بیشماری که از همین مراسم کسب درآمد میکردند در شرایط سخت اقتصادی قرار گرفتهاند.
یکی از محدودیتهایی که کرونا بهوجود آورد منع مراسم مألوف عروسی و عزاداری بود؛ مراسمی که بسادگی میتواند تعداد زیادی را درحالی که شاد و سرخوش هستند چند روز بعد راهی بیمارستان کند. اولین صنفهایی که از این محدودیتها صدایشان بلند شد تالاردارها بودند. آنها از ورشکستگی مالی تا جمع شدن کار و کاسبی گفتند و با توجه به سرمایه زیادی که در این راه خرج کرده بودند طبعاً صدای بلندتری هم داشتند. اما بسیاری از مشاغل کوچکتر هم تحت تأثیر این ممنوعیتها قرار گرفتند؛ کسبهای که سالها مشغول کار بودند و هر هفته با انبوه مشتریها، پول خوبی هم درمیآوردند. کسبهای که بعضی از آنها درآمدشان به صفر رسیده و بعضی دیگر با کوچکتر کردن دامنه کسب و کار چشم انتظار کشف واکسن کووید19 ماندهاند.
امیر 20 سال است در محله لویزان تهران میز و صندلی و بشقاب و پنکه و کولر و هر چه لازمه برگزاری مراسم است کرایه میدهد یا بهتر است بگوییم کرایه میداد چون آنطور که میگوید کاملاً کار تعطیل شده است: «نه برای شادی و نه برای ختم دیگر کسی صندلی کرایه نمیکند. در مغازه ما فعلاً باز است اما دلیلش را خودم هم نمیدانم. در واقع همین جوری و از روی عادت به مغازه میآیم.» او با حسرت از دفتر خالی سفارشات تعریف میکند و به مردم حق میدهد که نخواهند مراسم بگیرند: «من که در این 20 سال یکبار هم 5 ، 6 تا صندلی کرایه نداده بودم الان مجبورم این کار را بکنم. آنقدر کار ما ضعیف شده که مجبورم این مشتریها را هم جذب کنم. دیگر مثل سابق نیست، حالا بیشتر مردم در خانه و با اقوام درجه یک مراسم میگیرند و در خانه هم که اندازه همه مبل و صندلی پیدا میشود.»
او که مثل باقی همکارانش وسایل را برای فروش گذاشته با خنده میگوید: «لوازم را برای فروش گذاشتهام اما چه کسی خریدار است؟ خیلی از همکاران ما در این صنف که تقریباً میشود گفت صنف تالاردارهاست هم این کار را کردهاند اما خریداری نیست. خیلیها مغازه را بستهاند و در خانه نشستهاند. بخصوص آنهایی که اجاره مغازه میدادند.»
پدربزرگ و پدر و حالا خودش در کار گلفروشی هستند. اطراف تهرانپارس با 11پرسنل که این روزها بسختی خرجشان درمیآید. علیرضا 20 سالی هست که گلفروش است و چه کسی است که نداند بخش بزرگی از درآمد گلفروشها از تزئین ماشین عروس و ساخت دسته گلهای فانتزی عروس تأمین میشد یا فروش آن تاج گلهای بزرگ مراسم مختلف که برگزاری همه آنها ممنوع است: «از برج 11 تا الان هیچ عروسی و عقد و بله برونی نداشتیم و در واقع 8 ماه است متضرر شدهایم. فقط گلهای تولد میخرند یا چند شاخه برای داخل خانه.»
او با حسابی سرانگشتی میگوید که درآمدش به یک پنجم تقلیل پیدا کرده است: «اگر روزی 10 تا سفارش داشتیم الان هر 3 روز یکی هم نداریم آنهم تک و توک دسته گلی مثلاً برای عکاسی در آتلیه.»
علیرضا معتقد است گلفروشها و تالاردارها بیشترین ضرر را از این ممنوعیتها متقبل شدهاند: «خیلی از همکاران ما که ضعیفتر بودند تعطیل کردند و بیشتر آنهایی که پشتوانه داشتند و مطرح بودند فعلاً توانستهاند دوام بیاورند.» او که حسابی از وضعیت به تنگ آمده تصور میکند که روی صنف آنها سختگیری بیشتری وجود دارد که باعث شده نتوانند مانند دیگر مشاغل کسب درآمد کنند: «تا زمانی که فست فود و پاساژ باز است و فقط تمرکز روی صنف ما است با این گرفتاریها درگیر هستیم. از برج 11 میگویند یک ماه دیگر باز است و دائم کش میدهند و الان از زبان مشتریها شنیدم که میگویند بعد از محرم و صفر میخواهند با بعضی پروتکلها عروسیها را راه بیندازند. ما هم دلمان به همین شایعات خوش است.»
سفره عقد و خنچه و شمع و آیینه و همه چیزهایی که باعث شیک شدن مراسم عروسی میشود تخصص آنهاست. سفرههای رنگارنگی که با حوصله و خلاقیت آراسته میشوند و به قول سامان: «چشم و هم چشمی باعث میشود که حتی در عروسیهای خانگی هم این جور چیزها از قلم نیفتد.» او که یکی از دلایل ضعیف شدن کار را مثل هر سال، آغاز ماههای محرم و صفر میداند از ضعیفتر شدن کار با شروع همهگیری کرونا میگوید: «الان تقریباً از جیب میخوریم و پول اجاره را هم سخت در میآوریم. راستش سخت است که بخواهیم صنف عوض کنیم چون کلی پول وسیله دادهایم که کسی هم آنها را نمیخرد. خیلی از همکاران ما تعطیل کردهاند.»
او تعریف میکند که امسال مثل هر سال نبوده و پیش از این اگر هفتهای 4 یا 5 سفارش داشتند حالا به ماهی یک یا دوتا و آنهم در خانه و برای خانواده درجه اول عروس و داماد رسیده است: «این را هم در نظر بگیرید که ما چون 10 سال سابقه داریم و در سایتها شماره گذاشتهایم هنوز کمی زنگ خور داریم.» علیرضا که بههمراهی 5 نفر دیگر دفتری در بازار گل «محلاتی» دارند چشم انتظار سال جدید است و کشف واکسنی برای کرونا و به قول خودش تا آن روز مجبور است ادامه دهد.
کسبهای که با آنها صحبت کردم فکر میکردند عکاسان و آتلیهدارها اوضاع بهتری داشته باشند اما در گفتوگو با دو عکاس معلوم شد اوضاع آنها هم خیلی رو به راه نیست. حبیب که در پونک آتلیه دارد به خاطر افت کار مجبور شده یکی از دو دفترش را تعطیل کند آنهم با 50 میلیون بدهکاری: «ماههایی بود که هیچ برنامهای نداشتیم. الان برگزاری مراسم در فضاهای باز باعث شده چند تا کلیپ بسازیم. اما بیشتر مراسم فرمالیته است. تا همین الان اشک ما از این وضعیت درآمده و منتظر سال بعد هستیم.» او که امیدوار است با این وضعیت بتواند خودش را به سال بعد برساند از 8سال سابقه در این کار میگوید و پرسنلی که مرخصشان کرده تا از بار هزینهها کم کند: «پول اجاره همین یک آتلیه را هم بسختی در میآورم و همکارهای زیادی دارم که در خانه خوابیدهاند.»
افشین10 سال است عکاسی میکند. او از کم شدن 70 تا 80 درصدی سفارش ها میگوید و از تعطیلی مراسم تا سال آینده؛ چون معتقد است با شروع فصل سرد سال دیگر همان اندک مراسمی هم که در فضاهای باز انجام میشد دیگر امکان برگزاری ندارد: «الان تنها منبع درآمد ما عکس پرسنلی است و گاهی عکاسی از کودک که آن هم بیشتر پدر و مادرها جرأت نمیکنند بچهها را به آتلیه بیاورند.» افشین در «هفت حوض» با 3 پرسنل بسختی از پس اجاره بهای مغازه برمیآید اما سعی کرده کسی را تعدیل نکند و با هر ترفندی شده امسال را قسر در برود تا شاید سال آینده دوباره لبخند تازه عروس و دامادها را ثبت کند و رونقی به کسب و کارش بدهد.
اما آخرین صنفی که سراغشان رفتیم مزوندارها هستند. آنها هم از کسادی بازار ناشی از محدودیت مراسم، بینصیب نماندهاند. حتی یکی از آنها که 35 سال سابقه دوخت لباس عروس در خیابان انقلاب دارد. زنی که پشت تلفن سفارش نشسته از یک سوم شدن سفارشها میگوید و اینکه تلاش کردهاند کارگران را اخراج نکنند: «کار و کاسبی ما فعلاً برپایه همین عروسیهایی میچرخد که توی خانهها برگزار میشود. البته تعداد آنها هم خیلی کم شده است. تنها تلاش ما این بوده که کسی را اخراج نکنیم چون میدانیم سال سختی است و باید از همدیگر حمایت کنیم تا این وضعیت سخت و دشوار تغییر کند.»
حتماً مشاغل بسیار دیگری هم در چرخه اقتصادی مراسم عروسی هستند که حال و روز خوبی را تجربه نمیکنند. کاسبانی که عادت داشتند لبخند مشتریهای خود را ببینند و شریک حال خوب آنها باشند حالا روزهای تلخی را تجربه میکنند.
منبع: ایران
دیدگاه تان را بنویسید