کد خبر: 440527
|
۱۳۹۹/۰۸/۰۱ ۱۴:۳۶:۴۳
| |

امیرحسین بانکی‌پور مطرح کرد؛

قوانین ما ضد ازدواج است

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان با اشاره به اینکه قوانین ما ضد ازدواج است، تصریح کرد: استراتژی غلطی که در حاکمیت داشتیم این بود که سن ازدواج باید در جوانان بالا برود.

قوانین ما ضد ازدواج است
کد خبر: 440527
|
۱۳۹۹/۰۸/۰۱ ۱۴:۳۶:۴۳

اعتمادآنلاین| امیرحسین بانکی‌پور در برنامه «بدون توقف» در پاسخ به این سؤال که حاکمیت نسبت به روابط دختر و پسر چقدر مسؤلیت دارد، گفت: ما بیشتر در حد شعارها باقی ماندیم، ولی یک راهکار مشخصی باید داشته باشیم، نظام آموزشی ما در یک فضای علمی بدون مهارت جلو می‌رود، الان موج سوم دانشگاه‌ها، دانشگاه‌های مهارت‌محور است، اما ما فقط مدرک‌گرایی را در جوان‌ها بالا بردیم که همین باعث می‌شود ازدواج‌شان به تأخیر افتاده و نیازشان را با ارتباط جبران کنند.

ما اول باید یک استراتژی درستی نسبت به جوان‌هایمان داشته باشیم، چون استراتژی غلطی که در حاکمیت داشتیم این بود که سن ازدواج باید در جوانان بالا برود.

وی تأکید کرد: من این را محکم می‌گویم این در حاکمیت بود، تا 20 سال پیش کل برنامه‌ریزی‌ها در راستای بالا بردن سن ازدواج بود، لذا دوره‌های آموزشی طولانی‌تر را بیشتر دوست داشتند تا جوان دیرتر ازدواج کند، بنده زمان مرحوم رفسنجانی در کمیته آموزش و پرورش شورای انقلاب فرهنگی بودم معاون برنامه‌ریزی آقای رفسنجانی یک نامه با ایشان نوشت و اعلام کرد که آقا این نظام متوسطه آن زمان که تازه پیش‌دانشگاهی وارد آن شده بود، خلاف اهداف توسعه است، آقای رفسنجانی نامه را به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارجاع داد و آمد به کمیته ما، ما معاون برنامه و بودجه را خواستیم، به کارشناس‌شان گفتیم اینکه ما یک سال از آموزش و پرورش کم کردیم که خوب است، شما که همیشه از بودجه آموزش و پرورش می‌نالیدین اینکه یک سال زودتر دیپلم بگیرند که بهتر است گفت ضربه‌ای که به ما زدید بیشتر از این حرف‌هاست، وقتی یک‌سال زودتر دیپلم بگیرند، یک‌سال زودتر سربازی می‌روند و ازدواج می‌کنند و این مغایر با اهداف توسعه است.

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه آنها با این برنامه جلو رفتند، اظهار کرد: خوب وقتی سن ازدواج بالا برود جوان مجبور می‌شود وارد فضای ارتباط شود، همین آقایانی که این بلا را سر جوانان آوردند در دوره‌ای که دو میلیون و 100 هزار دختر بالای 30 سال ازدواج نکرده داریم شعار می‌دهند مواظب ازدواج کودکان باشیم، ما الان مشکل‌مان ازدواج کودکان است یا ازدواج این دو میلیون و 100 هزار نفر، چرا آدرس غلط می‌دهید این آقایان الان هم خجالت نمی‌کشند، وقتی ازدواج را سخت می‌کنند و سن ازدواج را بالا می‌برند خوب طبیعی است که این رابطه‌ها پیش بیاید.

حق طبیعی هر جوانی است که در سنی که نیاز دارد بتواند ازدواج کند، چرا می‌ترسیم این حرف‌ها را بزنیم، چطور رابطه با جنس مقابل را می‌پذیریم اما ازدواج خلاف روشنفکری است، مسیر ارتباط را باز می‌کنیم مسیر ازدواج را می‌بندیم، اگر می‌خواهیم جوان در وقت نیازش ازدواج کند باید به هنرستان‌ها بیشتر بپردازیم، باید مدرک‌گرایی را کم کنیم، مهارت‌آموزی را در دانشگاه‌ها تقویت کنیم، شرایط ازدواج یک دانشجوی متأهل را فراهم کنیم، محدودیت‌های قانونی یک دانشجوی متأهل نباید مثل یک دانشجوی مجرد باشد.

عضو کمیسیون فرهنگی مجلس یازدهم یادآور شد: اما برای ما این جور نیست، قوانین ما ضد ازدواج است، بروید جزء جزء قوانین را نگاه کنید، آن زمانی که داشتند روی کنترل جمعیت کار می‌کردند حساب شده مسیر جامعه را به سمتی بردند که ازدواج دیرتر صورت بگیرد، بعد هم فریاد می‌زنند که چرا دختر و پسرها رابطه دارند، چرا فساد جامعه را گرفته، خوب طبیعی است که وقتی راه حلال را ببندید راه حرام باز شود. باید شرایط ازدواج را آسان کنیم، از هیچ کسی نترسیم، ما باید ازدواج 20 ساله‌ها را الگو کنیم، شعار ازدواج 20 ساله‌ها یک شعار واقعی است که ما باید بدهیم، منتهی کسی که ازدواج می‌کند باید به بلوغ عقلی و اجتماعی هم برسد، بلوغ جنسی کافی نیست، باید نظام تربیتی مدارس ما در جهت آموزش مهارت‌های زندگی باشد.

بانکی‌پور در پاسخ به این مطلب که «نظام آموزشی با اولویت دادن به رشته‌های کار و دانش و فنی، حرفه‌ای می‌تواند متخصصانی پرورش دهد که آماده تشکیل خانواده‌اند» عنوان کرد: مسائل اجتماعی شبکه‌ای با هم مرتبطند، وقتی که جوان شغل داشته و سرش شلوغ باشد دیگر سراغ ارتباط نمی‌رود، در واقع یکی از راه‌های شکستن ارتباط همین است که سرش را شلوغ کند ولی جوان ما که صبح تا شب بیکار نشسته در این ارتباط سُر می‌خورد.

با کاهش سن ازدواج مشکل اشتغال را هم حل می‌کنیم، چون جوانان مسؤلیت‌پذیرتر می‌شوند. مشکل اشتغال این است که سن مناسب ورود به اشتغال‌مان بالا رفته وقتی شما در 25 سالگی می‌خواهی وارد بازار کار شوی توقعت بالاست، هر شغلی را در شأن خودت نمی‌دانی، کار هم بلد نیستی، کدام صاحبکاری جرأت دارد تو را به کار بگیرد، اما اگر نوجوان 16 ساله بخواهد کار کند، هم توقعی ندارد و هم حاضر است با حقوق کم کار کند تا کار یاد بگیرد، اگر سرش هم داد بکشند ناراحت نمی‌شود و بدنش هم به کار کردن عادت کرده و شکل می‌گیرد، جوانی که قرار باشد 20 ساله ازدواج کند از 17 سالگی خانواده به کار درگیرش می‌کنند.

وی با اشاره به اینکه نظام تربیتی ما باید به سمتی برود که بلوغ عقلی و اجتماعی جوانان را بالا ببرد، تصریح کرد: الان ذهن بچه‌های ما پر از فرمول ریاضی و فیزیک و شیمی است، اما مهارت حل مشکل ندارند، در این نظام آموزشی یک نیمکره مغزی بیشتر فعال نیست، جوان در 20 سالگی که هیچ در 28 سالگی هم بلد نیست زندگی کند، چون یادش ندادیم باید یکی از برنامه‌های آموزش و پرورش از اول ابتدایی آموزش مهارت‌های زندگی باشد، نه اینکه درس مدیریت خانواده را در سال دوازدهم بگذاریم که بچه‌ها کنکور دارند و اصلاً لای کتاب را باز نمی‌کنند.

این کارشناس مسائل خانواده در پایان در پاسخ به این سؤال که کسی که درگیری عاطفی پیدا کرده الان باید چکار کند، گفت: در درجه اول باید افراد امین خانواده را در جریان بگذارد، بعد یک مشاور با تجربه پیدا کند، اگر مشکلی هم پیش آمده در هر مرحله بیدار شود بهتر از فرداست، پس تا دیر نشده یک مشاور خبره پیدا کند تا او تشخیص دهد طرف مقابلش فرد شایسته‌ای هست یا نیست، این شایستگی را خود فرد نمی‌تواند تشخیص دهد چون عقل و احساسش درگیر است، قطعاً نمی‌شود یک شبه عشقی که مدتهاست در وجود شماست از بین برود، لذا شرایط سختی دارید، آن مشاور بررسی می‌کند که رسیدن شما هزینه کمتری دارد یا جدایی‌تان، گاهی مشاور به این نتیجه می‌رسد باید به هم برسید، او اول از نظر بینشی ذهن شما را قوی می‌کند، بعد نسبت به آثار و عواقب این مسئله شما را آگاه می‌کند، شما هم باید از نظر عاطفی خودتان را غنی کنید خیلی اوقات دلیل وابستگی ضعف‌های عاطفی است که باید جایگزین‌های عاطفی قوی پیدا کرد، از نظر رفتاری نیز باید هر رابطه دیداری و شنیداری را قطع کرده و سود و زیان‌های فرد و رابطه را برای خودتان بررسی کنید.

منبع: مهر

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها