کد خبر: 443557
|
۱۳۹۹/۰۸/۱۷ ۱۲:۳۴:۴۸
| |

دبیر ستاد مقابله با گرد‌ و غبار:

تلاش‌ها برای مقابله با گرد و غبار باید به سمت سازگاری با اقلیم برود

با چنگ و دندان کار را جلو می‌بریم چرا که کسی دلش نمی‌خواهد پاسخگو باشد.ریگان در کرمان و جاسک در هرمزگان وضعیت‌شان از خوزستان و سیستان و بلوچستان بدتر است.

تلاش‌ها برای مقابله با گرد و غبار باید به سمت سازگاری با اقلیم برود
کد خبر: 443557
|
۱۳۹۹/۰۸/۱۷ ۱۲:۳۴:۴۸

اعتمادآنلاین| تصاویر مه‌گرفته و پرغبار خوزستان و سیستان‌ و بلوچستان‌ از یاد هیچکس نرفته است. این تصاویر تکراریِ هر ساله، خبر می‌دهند که عده بسیاری راهی بیمارستان شده‌اند و عده دیگری به مهاجرت به سایر شهرها تن داده‌اند. گرد و غبار البته فقط مختص این دو استان نیست و 23 استان دچار و درگیر آن هستند و نام‌های بسیاری این میان فراموش شده‌اند.

به گفته علی محمد طهماسبی بیرگانی، دبیر ستاد مقابله با گرد‌ و غبار، ریگان در کرمان و جاسک در هرمزگان حتی از خوزستان و سیستان وضعیت دشوارتری دارند. با خیزش غبار در سال‌های گذشته، توجه به ستاد ملی گردوغبار و عملکردش بیشتر شده و حالا استان‌های مختلف برنامه‌ها را با دقت بیشتری عملیاتی می‌کنند. طهماسبی در این گفت‌وگو از بی‌توجهی به برخی مسایل مانند کاشت درختچه‌های غیرهمسان با محیط و همراهی‌نکردن بعضی ارگان‌ها برای پیش‌بردن کارها گلایه بسیاری دارد و می‌گوید تلاش‌ها برای مقابله با گرد و غبار باید به سمت سازگاری با محیط و پذیرش اقلیم برود و باید برای مردمی که سال‌ها با سختی‌های گرد و غبار زندگی گذرانده‌اند، معیشتی جایگزین تهیه کرد و روش‌های بومی مواجهه با این پدیده را احیا کرد؛ مواردی که البته در اصلاحیه آیین‌نامه این ستاد هم آمده و حالا در انتظار تایید دولت است.

آقای طهماسبی وقتی درباره مناطق درگیر در گرد و غبار کشور صحبت می‌شود، بیش از همه نام استان‌های سیستان وبلوچستان و خوزستان می‌آید. وضعیت در حال حاضر در این مناطق به چه صورت است؟ ما اخباری هم از استان‌های دیگر می‌شنویم اما درباره وضعیت آنها و تلاش برای بهبود شرایط‌شان اطلاع‌رسانی کمتری صورت می‌گیرد. به طور دقیق خسارت در کدام مناطق بیشتر است؟

بله، دو منطقه مهم درگیر در گرد و غبار کشور، سیستان و خوزستان هستند. سیستان از منظر شدت وقوع و تکرار آن و خوزستان از منظر شدت و منابع زیاد تحت خسارت. سیستان خیلی از منابع تحت خسارت خوزستان را ندارد اما شدت زیادی دارد و خوزستان تکرارش کمتر است. اما نکته‌ای که در این استان‌ها باعث شده نامشان بیشتر از سایر مناطق درگیر شنیده شود، مطالبه‌گری مردمی است. منطقه‌ای در ریگان کرمان هست که خیلی وضعیت بدتری نسبت به خوزستان و سیستان و بلوچستان دارد. یا نقطه دیگری در جاسک که آنجا هم وضعیت سختی دارد. اما آن‌ها مطالبه‌گری نداشتند و کمتر هم در رسانه‌ها مطرح شده‌اند. در نتیجه باید گفت مشکل ما فقط این دو منطقه نیست. ما 23 استان درگیر در این موضوع داریم که شدت و ضعف دارد و از منظرهای گوناگون می‌توان به آن نگاه کرد.

برای مثال ممکن است بگویید استان تهران هم گرد و غبار دارد و می‌گویم این استان 20 تا 30 هزار هکتار کانون غبارخیز بیشتر ندارد اما کرمان 6 میلیون هکتار دارد. ولی اگر رخدادی در تهران صورت بگیرد معلوم نیست چند برابر کرمان خسارت بزند چرا که جمعیت تهران یک چهارم یا یک پنجم کشور است. بنابراین استان‌های متعددی درگیر غبار هستند که از میان آنها سیستان و بلوچستان، کرمان، خراسان جنوبی، خراسان رضوی، خوزستان، اصفهان و سمنان متفاوت از دیگر مناطق‌اند و هر کدام شدت و تکرار منحصر به خود دارند. یک سوم آنها در حد بالا درگیرند و دو سوم دیگر در حد متوسط.

ستاد ملی گردوغبار به عنوان اصلی‌ترین اقدامات چه کارهایی برای این مناطق انجام داده است؟

نخستین اقدام ستاد ملی که در کشور انجام شده شناخت پدیده بود. توجه به اینکه چه پدیده‌هایی عامل بروز گرد و غبار است. با چه شدتی تکرار می‌شود و گرد و غبارها به کجا می‌رود و روی چه تاثیر می‌گذارد. سال گذشته در قالب طرح منشأیابی گرد و غبار این کار در سطح ملی و برای همه استان‌ها انجام گرفت.

یعنی پیش از این به صورت مدون طرحی برای استان‌های درگیر نداشتیم؟

خیر. به این شکل نبوده که کل کشور بررسی شود و قابلیت مقایسه داشته باشد. اول قرار بود این تحقیقات روی 13 استان کشور انجام شود اما من گفتم یا کل کشور یا هیچکدام. چون این برنامه‌ریزی ملی است و باید آمار و ارقام کل کشور را داشته باشیم. در حال حاضر آمار هر استان را به تفکیک شهرستان داریم و همین کار برای گرد و غبار خارجی خاورمیانه هم در حال انجام است که تا یکی دو ماه دیگر منتشر می‌شود. کارهایی هم برای جمع‌آوری آمار خسارت انجام دادیم. پیش از این خسارت‌ در هر بخش هم مشخص نبود اما همه دستگاه‌ها جمع شدند و برای 6 استان خسارت‌ها تخمین زده شد و رقم دقیق باید نهایی شود.

یکی از اصلی‌ترین مواردی که مناطق درگیر در گرد و غبار با آن روبرو هستند، سلامت و بهداشت و زیست ساکنان است. در این برآورد مشخص است که میزان خسارت در این بخش چقدر است؟

نمی‌توانم الان رقم دقیق برای هر استان را اعلام کنم. اما در شرح وظایف تدوین‌شده کل خسارت به صنعت کشاورزی، دامداری، راه‌ها و…، سلامت و بهداشت و وضعیت زیست خانوار تفکیک شده است. اینکه اگر گرد و غبار نباشد چه چیزهایی به خانوار ما تحمیل نمی‌شود و اگر نباشد چه اتفاقی می افتد. عددهای خسارت وحشتناک است. وضعیت استان‌ها هم متفاوت بوده‌ و مثلا استان خوزستان برای یک سال سه هزار میلیارد تومان خسارت دیده که به ریز مشخص شده‌ که در کدام بخش و در کدام ناحیه این خسارت وارد شده است.

در موضوع گرد و غبار مسئله کمبود اعتبار چقدر جدی است؟ سال گذشته هم بحث کمک‌های صندوق توسعه ملی مطرح شد اما در نهایت اعلام شد حجم کمی از آن عملیاتی شده است.

در سال‌های گذشته به صورت روتین پول‌هایی به برخی دستگاه‌ها داده می‌شد اما هدفمند نبود. تا قبل دولت دوازدهم وضعیت به همین منوال بود. سال 96 صد میلیون یورو و سال 97، 150 میلیون یورو اعتبار داشتیم که امسال فروکش کرد چون وضعیت بهتر شد و همین بهبود وضعیت باعث شد پرداخت‌ها به حال خود رها شوند. مجموعا از سال 96 تا 99، 370 میلیون یورو پول داده شده که به حدود دو ونیم تا سه هزار میلیارد تومان می‌رسد؛ آن هم برای کاری که در هیچ دولتی مورد توجه نبود و حتی در دولت نخست آقای روحانی هم پیگیری‌ها از صندوق توسعه ملی برای این امر جدی نبود و نتوانستند برای گرفتن اعتبار موافقت بگیرند. برای گرفتن اعتبار همیشه به این نیاز است که چیزی روی میز بگذاریم و اقداماتی انجام داده باشیم اما در سال‌های قبل اینطور نبود و حالا می‌گوییم اقداماتی شده و می‌توانیم برای گرفتن اعتبار بهتر عمل کنیم و توجه‌ها هم بیشتر از سابق شده است.

در این میان بیشترین هزینه هم برای کاشت درختان اختصاص داده شده؟

بله. عملیات احیای بیولوژیک بیشترین هزینه را داشته اما مدیریت آب و رساندن آن هم الویت دوم را به دلیل ضرورت به خودش اختصاص داده. در هامون از نظر عملیات اجرایی و اثربخشی سال موفقی داشتیم. باران خوب بود اما ما هم خوب عمل کردیم تا با همراهی محیط زیست و وزارت نیرو به بدنه تالاب آب برسانیم. این اتفاق از چند بخش مهم بود. که یکی از آنها جلوگیری از خسارت سیلاب است. اگر این کار را نکرده بودیم، چندین روستا به شدت آسیب می‌دیدند.

درباره کاشت گونه‌های نامناسب مثل کهور هم از انتقادات جدی مطرح‌شده بود. علاوه بر این همراهی نکردن برای آبیاری این مناطق و خشک‌شدن نهال‌های کاشته شده باعث هدر رفت بسیاری از هزینه‌ها شد. چرا چنین اتفاقی افتاد؟

نسبت خسارت آنقدر زیاد نیست. بخشی از این اتفاق به دلیل سیلاب فروردین خوزستان بود که درختچه‌ها به زیر آب رفتند و بخش کمتر آن که شامل حدود 6 درصد بود، دچار خشکیدگی شد. یک مشکل انتخاب نادرست گونه بوده است. نوع گونه با منطقه مناسب نبود و ارگان اجرایی که اسمش را نمی‌آورم در این‌باره خطا کرده بود. این وظایف همه‌اش برون سپاری شده و پیمانکاران در کشت بیولوژیک مشغول کارند. اما درباره انتخاب نامناسب گونه من بسیار جنگیدم و مکاتبه کردم. در این میان تلاش‌ها برای آب‌رسانی هم بسیار زیاد بود. برای تکمیل کانال آبرسانی به جنوب اهواز پنج جلسه کمیته ملی گذاشتیم. قبل از این حتی در طول یک سال دو کمیته ملی هم برگزار نمی‌شد اما ما برای یک مورد کانال این کار را کردیم. همه این اتفاقات مربوط به سال‌ 97 و در ادامه‌اش سال 98 بود.

مشکل اصلی در حقیقت انتخاب پیمانکار نامناسب بود و بعد این مسئله مرتفع شد؟

یکی از آسیب‌های سال‌های اخیر که به ما در عملیات اجرایی وارد شد، این بود که ما خیلی موافق پرداخت کل 150 میلیون یورو در یک سال به استان خوزستان نبودیم اما قانون بودجه فقط به خوزستان پول داد و ما با مراجع بالادستی مکاتبه کردیم تا اصلاح کنند. اعلام کردیم که ظرفیت این همه پول برای یک استان وجود ندارد و اجازه دهید در استان‌های دیگر هم هزینه شود اما نگذاشتند و گفتند سالهای بعد. این تناسب‌نداشتنِ ظرفیت استان با پولی که تزریق شد، مشکلاتی به وجود آورد که مربوط به همان سال است و سال 98 این اتفاق را شاهد نبودیم. در سال 98 هزینه‌ها را به استان‌های دیگر تزریق کردیم.

یعنی بعد از آن ماجرای انتخاب گونه‌ها و آب‌رسانی با تمرکز بهتری اتفاق افتاد؟ چرا ما هنوز هم شاهد انتقاداتی هستیم؟

هر کاری اول فکر می‌خواهد. بعضی از همکاران در دستگاه‌های مختلف نمی‌توانند فکرشان را عوض کنند. می‌گوییم در مناطقی با شوری خاک بالا که محل برخاست گرد و غبار است و بوته‌زار است نباید درخت با گونه‌هایی که نام برده شده کاشت. باید بوته‌های بومی منطقه کاشت. تغییر نگاه کار ساده‌ای نیست. ما دستگاه اجرایی نیستیم. سازمان‌های دیگر باید همراهی کنند که نمی‌کنند. البته حالا وضع بهتر شده است.

برای اجرای برنامه‌های ستاد ملی بیشترین چالش با کدام سازمان است؟

بیشترین چالش با وزارت جهاد سازندگی است و طبیعی است چرا که آن‌ها مجری کارند. بعد هم با سازمان جنگل‌ها که البته در مدیریت قبلی چالش وجود داشت و الان این‌طور نیست.

یک مسئله برای اجرای کارها اقتدار است. در ستاد ملی مبارزه با گرد و غبار برای پای کار آوردن سازمان‌های مختلف و پاسخ خواستن از آنها چقدر این قدرت وجود دارد؟

یکی از ایرادات که جزو چالش‌ها محسوب می‌شود، همین مورد است. آیین‌نامه ما در سال 88 نوشته شده و در سال 95 هم یکبار اصلاح شده اما وقتی آن را به محک اجرا گذاشتیم دیدیم چقدر مشکلاتش زیاد است و نقص دارد و بر اساس تجربه این سال‌ها خواستیم با اصلاح مجدد این نقص‌ها مرتفع شود. تا قانون نباشد پاسخگویی وجود نخواهد داشت. ما در حال حاضر با چنگ و دندان کار را جلو می‌بریم چون کسی دلش نمی‌خواهد پاسخگو باشد.

یکی از مشکلات این حوزه هم همواره این بوده که بودجه گرد و غبار اختصاص داده شده به استان‌های مختلف، صرف کارهای دیگر می‌شد. در حال حاضر اوضاع چطور است؟

وضعیت در سال‌های قبل بسیار بد بود. برای مثال به یکی از مدیرکل‌ها زنگ زدم و گفتم چرا از برنامه عملیاتی عقب است و او با زبان بی‌زبانی گفت که پول را به ما دادید و ما صرف هرچه خواستیم کرده‌ایم و ربطی به شما ندارد. حالا نگاه در سازمان و سایر دستگاه‌ها خیلی فرق کرده و تا آنجا که پیگیری کردیم استفاده از بودجه این بخش در سایر بخش‌ها خیلی اندک اتفاق می‌افتد، مگر آنکه ما ندانیم و از دستمان خارج شود. برای مثال در سال 97 در خوزستان قرار بود چهار هزار هکتار مالچ‌پاشی انجام بگیرد اما به جای آن ده هزار هکتار انجام دادند. یا اینکه 18 هزار هکتار نهال‌کاری باید می‌کردند اما عملکرد ضعیف بود و انجام نشده و بودجه‌اش صرف مالچ‌پاشی شده. من از سال 97 تاکنون آنها را رها نکرده‌ام که چرا و به چه حقی بر اساس برنامه پیش نرفته‌اند و کار انجام نشده است. این نمونه‌ای است که بودجه گرد و غبار صرف همین کار گرد و غبار شده اما در بخش دیگر و خارج از برنامه با این وجود ما بازخواست‌شان کردیم و هنوز پیگیریم.

در نهایت وضعیت گرد و غبار با توجه به تغییرات اقلیمی که شاهدش هستیم چطور پیش خواهد رفت و آیا چشم‌انداز درستی برای آن می‌توان متصور بود؟

اوضاع فعلی گرد و غبار به دلیل اقدامات انجام گرفته و وضعیت خوب آب و هوایی در سال گذشته بهتر بوده اما گرد و غبار چیزی نیست که تمام شود. با نوسانات اقلیمی افزایش پیدا می‌کند و باید علاوه بر اقدامات عملیاتی در نهایت برویم سراغ سازگاری و مدیریت پدیده.

منظور از سازگاری چیست و چه کارهایی برایش باید انجام گیرد؟

باید شرایط محیطی را بپذیریم و با آن پیش برویم. در سیستان و بلوچستان همیشه ماسه می‌آمد تا حدی که روستاها را مدفون می‌کرد. دور روستا را در قدیم چیزی می‌گذاشتند که حرکت باد و ماسه‌های روان منحرف شود و روستا را دور بزند و سال‌ها به همین منوال زندگی کردند اما حالا فراموش شده. این به نوعی سازگاری است. باید روش‌هایی از این دست احیا شود. باید حد معمولی از وضعیت را بپذیریم و در مواجهه با غیرمعمولش هم بدانیم که فقط مقابله نتیجه بخش نیست بلکه باید مدیریت شود. وقتی بوته کنده می‌شود. چرای دام افزایش می‌یابد، برداشت آب زیرزمینی بالا می‌رود و نمی‌گذاریم سیلاب پایین بیاید و… شرایط گرد و غبار سخت می‌شود. سازگاری دولتی و مردمی باید در کنار هم باشد. نباید مقابل رودخانه کوپال سد بزنیم که داستان خوزستان پیش بیاید. دولت باید این کار را انجام دهد و برای مردم هم معیشت جایگزین تعریف شود. جنوب شرق اهواز با این همکاری احیا شد.

معیشت مردم نیاز به مدیریت دارد و این هم برنامه‌ای مدون و طولانی مدت نیاز دارد.

بله. ممکن است این معیشت اصلا در دامداری نباشد. خیلی از جاها اگر راه‌حلی جلوی مردم بگذاریم، سبد غذایی‌شان بهتر می‌شود و آیین‌نامه فعلی که اصلاح شده تاکید بر این موارد دارد. اصلا بحث نهال کاری و .. مطرح نیست. می‌خواهیم به سمت تغییر فکر برویم. الان از طرف ما این ‌آیین نامه 21 بار ویرایش و اصلاح شده و دو ماه قبل نامه زدیم روی آن و به اقای جهانگیری تحویل دادیم و ایشان هم به کمیسیون زیربنایی تحویل داده‌اند و حالا باید منتظر جواب این کمیسیون باشیم.

منبع: آفتاب یزد

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها