مصطفی اقلیما در یادداشتی نوشت:
نبود آمار دقیق دلیل بر نبودن «بزه» نیست
در مورد مسائل و بزههای اجتماعی هیچوقت نمیتوان به آمارهای رسمی استناد کرد، چرا که در بیشتر مواقع این اتفاقات در لایههای زیرین جامعه و به دور از چشم قانون و مجریان آن رخ میدهد به همین خاطر ممکن است
اعتمادآنلاین| در مورد مسائل و بزههای اجتماعی هیچوقت نمیتوان به آمارهای رسمی استناد کرد، چرا که در بیشتر مواقع این اتفاقات در لایههای زیرین جامعه و به دور از چشم قانون و مجریان آن رخ میدهد به همین خاطر ممکن است آنها هیچوقت در جریان این بزهها قرار نگیرد. اذیت و آزار بانوان در سطح جامعه شاید برای پلیس آمارش به یک درصد هم نرسد و مجریان قانون از آن بی خبر باشند، اما دلیل بر نبودن اینگونه جرایم در سطح شهرها نیست. اولین دلیلی که باعث میشود آمار اینگونه اتفاقات همیشه در سطح پایین باقی بماند این است که زنان اغلب بعد از مورد آزار و اذیت قرار گرفتن از ترس آبروی خود شکایت نمیکنند. خیلی از آنها این بار تلخ و سنگین را تا آخر عمر بر دوش میکشند و هیچ حرفی از آن به میان نمیآورند. از سوی دیگر اگر این آزار و اذیت کلامی و در کوچه و خیابان باشد کسی برای شکایت پیش پلیس نمیرود، پس اینها دلیل بر امنیت بالای زنان در جامعه نیست. البته این مشکل در تمام کشورهای دنیا وجود دارد...
در تمام کشورها زنان مورد انواع و اقسام خشونتهای کلامی در سطح شهر قرار میگیرند و البته که خیلی از آنها هم از خیر شکایت کردن میگذرند. در ایران هم مساله به همین منوال است و زنان ما به دلایل متعدد از جمله مساله آبرو و مسائل دیگر عرفی و شرعی از خیر شکایت کردن میگذرند و البته که همین امر باعث میشود تا افراد مزاحم در خیلی از مواقع بهسزای اعمال خود نرسند و چه بسا بارها و بارها دست به این اعمال ننگین بزنند و هر بار هم از دست قانون فرار کنند.
اما اینگونه بزههای اجتماعی ریشههای عمیقی در نوع زندگی و وضعیت اقتصادی و اجتماعی و حتی فرهنگی شهرها دارند. همین که در بسیاری از مواقع از زن به عنوان جنس دوم نام برده میشود این برتری را به مردان میدهد که هر طور میخواهند با آنها رفتار کنند و در این بین هستند افراد بیماری که در کوچه و خیابان سعی در آزار و اذیت زنان دارند. از نظر دیگر وقتی یک زن این جرات را پیدا میکند و علیه آزارگران خود شکایت میکند و در نهایت نگاه جامعه به او مانند یک مقصر است و همه فکر میکنند که حتما او کار خطایی انجام داده که باعث شده فردی به خودش اجازه بدهد تا او را مورد آزار و اذیت قرار دهد، این میدان دادن به همان بیمارانی است که زنان هیچوقت از گزندشان در امان نیستند.
در واقع زنان و دختران جامعه ما تا وقتی از نظر روحی و فکری به آرامش نرسند و ندانند که جامعه آنها را قضاوت نمیکند و البته قانون حمایتگر آنهاست، بسیار بعید به نظر میرسد که از آزارگر خود شکایت کنند. البته چند ماه گذشته ماجرا تا حدودی فرق کرده و بسیاری از زنان ودختران این جرات را پیدا کردند تا در مورد افرادی که آنها را مورد آزار و اذیت جسمی و ذهنی قرار داده بودند، حرف بزنند. اما قطعا در مورد آزارهای کلامی در خیابانها ما هیچوقت به آمار درستی دست پیدا نخواهیم کرد چرا که خیلی از دختران دیگر به این طرز رفتارها عادت کرده و از کنار آن میگذرند و ترجیح میدهند آن صداهایی که بر روح و روانشان تاثیر منفی میگذارد را نشنیده بگیرند. اما باز هم باید توجه داشته باشیم این مساله باعث نمیشود که فکر کنیم آمار آزار و اذیت آنقدر پایین است که حتی به یک درصد هم نمیرسد. باید به دلایل پایین بودن آمارها هم توجه کنیم و کاری کنیم که زنان بتوانند احساس امنیت و آرامش بیشتری در جامعه داشته باشند. آنها نیمی از جمعیت جامعه ما را تشکیل میدهند و باید از حقوق برابر برخوردار باشند.
منبع: تعادل
دیدگاه تان را بنویسید