سیدحسن الحسینی، مشاور وزیر آموزش و پرورش و مسئول برنامه شاد، در گفتوگوی ویدئویی با «اعتمادآنلاین»:
دیدگاه محافظهکارانه در آموزش ضرورتی در تغییر نمیبیند/ نباید آینده را به خاطر اینکه به روشهای سنتی آموزش عادت کردهایم تباه کنیم/ نظام آموزشی ما به شدت گذشتهگرا، متصلب و غیرپویاست/ دشمنی ما با فضای مجازی بر اساس ناآگاهی است
سیدحسن الحسینی، مشاور وزیر آموزش و پرورش و مسئول برنامه شاد، در گفتوگوی ویدئویی با اعتمادآنلاین گفت: انسانها در شرایط عادی در جهانهای متفاوتی زندگی میکنند و هر یک از افراد در دنیای خاص خود حضور دارد و زندگی میکند. یکی از این جهانهای جدید که در عصر ما پدید آمده دنیای مجازی است. این جهان تازه فضایی فناورانه است که بسیاری از کارهای روزانه ما در آنجا صورت میگیرد. نباید از این پدیده فرار کرد. اتفاقاً باید به استقبال آن رفت.
اعتمادآنلاین| سیدحسن الحسینی، مشاور وزیر آموزش و پرورش و مسئول برنامه شاد، در گفتوگوی ویدئویی با اعتمادآنلاین گفت: انسانها در شرایط عادی در جهانهای متفاوتی زندگی میکنند و هر یک از افراد در دنیای خاص خود حضور دارد و زندگی میکند. یکی از این جهانهای جدید که در عصر ما پدید آمده دنیای مجازی است. این جهان تازه فضایی فناورانه است که بسیاری از کارهای روزانه ما در آنجا صورت میگیرد. نباید از این پدیده فرار کرد. اتفاقاً باید به استقبال آن رفت. اطلاعات و دادهها در فضای اینترنت پردازش و ذخیره میشود و اساساً تولید دانش صورت میگیرد. اگر چنین تصوری داشته باشیم اصلاً از دنیای مجازی نمیترسیم، دنیایی با امکانات ارتباطی بسیار خوب و مناسب که ما را در جهت بهتر زندگی کردن راهنمایی میکند.
مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید و ببینید:
*جناب دکتر الحسینی شما در دور سوم مجلس شورای اسلامی عضو کمیسیون فرهنگ و آموزش عالی آن زمان و پایهگذار آموزش از راه دور بودید و در خرداد سال 99 مشاور وزیر آموزش و پرورش و مسئول سامانه شاد شدید. توضیحی در این زمینه هست بفرمایید.
با سلام و تشکر از شما و مخاطبانتان. بله، دقیقاً همینطور است که فرمودید. بنده از خردادماه سال جاری مسئول برنامه شاد شده و مشغول خدمتگزاری هستم.
*بیتردید این روزها بحث امکانات و نقصهای برنامه شاد بسیار مطرح است و خانوادهها، دانشآموزان، فرهنگیان و رسانهها در این باره مباحث زیادی را مورد بحث قرار میدهند. به هر حال این موضوع مهمی است که سعی میکنیم در جلسه دیگری به آن بپردازیم. اما اکنون بحث مهم و اساسی دیگری را مطرح میکنیم؛ آقای دکتر به نظر شما نظامهای آموزشی در هزاره سوم در جهان امروز با چه چالشها و مشکلاتی مواجه هستند؟
بسمالله الرحمن الرحیم. واقعیت این است که تعلیم و تربیت همزاد بشر وجود داشته و در هر دورهای به شکلی بوده. طبیعی است آموزش هم مانند هر پدیده دیگری مشمول تحول و تکامل بوده و عملاً نظام تعلیم و تربیت از حالت بسیط اولیه خود به حالت پیچیدهای تبدیل شده و این امر متناسب با جمعیت هر جامعه پیشرفت کرده است. در حال حاضر هم با توجه به ظهور ویروس کرونا در جهان و فراگیری آن، شکل جدیدتری نیز به خود گرفته است؛ به شکلی که بر اساس اعلام یونسکو حدود 90 درصد نحوه آموزش یکونیم میلیارد دانشجو و دانشآموز در جهان تغییر کرده و دولتها شیوههای جدیدی را برای تعلیم و تربیت در پیش گرفتهاند. اگر نگوییم این موضوع یک انقلاب است، اما یک تحول بزرگ در روش آموزش و پرورش و تعلیم قطعاً هست. این تحول اکنون برای تمامی نظامات تعلیم و تربیت جهان حائز اهمیت است.
*بین نهاد تعلیم و تربیت و دستگاه آموزش و پرورش همواره تفکیک صورت میگیرد. معمولاً با توجه به فلسفه تعلیم و تربیت نظامهای آموزشی، این مواجهه با شرایط جدید و دنیای مدرن چالشی را بین نظام سنتی و مدرن ایجاد کرده و در ارزیابیها، شاخصهای یک نظام آموزشی موفق و کارآمد مورد تاکید قرار میگیرد. به نظر شما در این تغییر و تحولات، نظامهای آموزشی با چه چالشهایی مواجه بوده و یا هستند؟
بزرگترین چالش نظام سنتی این بود که از عهده بحرانهای جاری برنمیآمد و ناتوانی خود را در بحران نشان داد. اصولاً هم برای بحران طراحی نشده بودند .این نظام سنتی برای اوضاع ثابت و معمولی طراحی شده بود، بعضاً هم از مدلهای پیشرفتهتر و روزآمدتر بهره میجستند. اما به نظرم چند ویژگی در این بحث مهم است. اول بحث کمیت مطرح است که خود به خود باید در این تغییر روش همه پوشش تحصیلی قبل در عرصه و روش جدید هم وجود داشته باشد.
*قبلاً این حساسیت وجود نداشت؛ یعنی اگر اکنون یک نفر که به سن تحصیل میرسد جذب نشود برای سیستم آموزش چالش ایجاد میکند، اما در گذشته تعداد زیادی جذب آموزش نمیشدند و چالشی هم نبود. آیا منظور شما از کمیت شامل این بخش میشود؟
بله، این بحث ایجاد چالش از خصوصیات شفافسازی تکنولوژی و دوران جدید است که با ظهور شبکههای اجتماعی و گسترش رسانههای عمومی این شفافیت روزافزون شده است. پس از کمیت، عنصر دوم کیفیت است. ببینید بالاخره یک کیفیت تثبیتشدهای ما در نظام آموزشی قبلی داریم و کیفیتی هم در شیوه آموزش جدید وجود دارد که باید لحاظ شود و کمتر از کیفیت شیوه قبلی نباید باشد. حالا اینکه عوامل قوامبخش کیفیت سیستم قبلی چه بوده و اکنون چیست بحث جداگانهای است. نکته بعدی سرعت تغییرات است. این بحث که سیستمها چگونه میتوانند با شتاب تغییرات خود را جلو ببرند و هماهنگ شوند و سیستم تعلیم و تربیت خود را روزآمد کنند خیلی مهم است؛ یعنی اگر کارآمدی سیستم مهم باشد ،سرعت این تغییرات هم حائز اهمیت خواهد بود؛ یعنی باید این سرعت به شکلی باشد که کارآمدی را در کمترین زمان به سیستم بازگرداند.
*در همین زمینه یقیناً وقتی ما چالش نظامهای آموزشی را مورد بحث قرار میدهیم، بین آموزش و پرورش رسمی و غیررسمی یک شکافی میزنیم. به نظر خانوادهها و دانشآموزان به سمت آموزش و پرورش غیررسمی میروند و دولتها و حاکمیتها هم بر آموزش و پرورش رسمی تاکید دارند. آیا این شکاف نتیجه مقاومت دولتها برای حفظ نظام سنتی و از سویی استقبال خانوادهها و دانشآموزان از نظام مدرن آموزشی است؟
در یک مطالعه نیمهسطحی، نه حتی عمیق، مشخص میشود که نقش آموزش و پرورشها (نهادهای رسمی و دولتی) به شدت در حال تغییر و کمرنگ شدن است. دلیلش هم این است که راهها و ابزار جدید آموزشی تعدد زیادی پیدا کرده [و] فضای مجازی در حال ایفای نقش است.
*شما این نکته را مثبت ارزیابی میکنید یا منفی؟ از اینکه نقش آموزش و پرورش رسمی و دولتی کمرنگ شده یک عده راضی و خوشحال هستند و عدهای هم نگرانند. شما به عنوان یک کارشناس آموزشی خوشحالید یا نگران؟
من کاملاً خوشحالم و فکر میکنم تحول بزرگی در حال رخ دادن است. به این دلیل خوشحالم که به هر صورت آموزشهای رسمی و سنتی محدود به زمان تحصیل دانشآموزان هستند [و] بنابراین خود یادگیری و یادگیری مادامالعمر را به همراه میآورند. اما روشهای دیگر به صورت همیشگی و دائم وجود دارند. دانشآموزان باید یاد بگیرند از زندگی، از فضای مجازی، از شغل خود [و] از افراد دیگر بیاموزند.
*پس شما این پدیده را یک تهدید نمیبینید و آن را فرصت قلمداد میکنید؟
پدیده مثبتی است. حتی اگر نظامهای آموزشی با یک دید وسیع و آیندهنگر به فضای مجازی و رسانههای جدید نگاه کنند یک فرصت برای نظامهای آموزشی نیز محسوب میشود.
*یک نگاه فلسفی و حقوقی هم در اینجا مطرح است. کسانی هستند [که] آموزش را حق کودکان و نوجوانان میدانند از این تنوع روشها و منابع و امکانات و محتوای فراوان استقبال میکنند، اما عدهای هم نگرانند. شما برای آن عده نگران چه سخن یا تحلیلی دارید که نگرانی آنها رفع یا کمتر شود.
ورود افراد به بحث آموزش و پرورش و نگاه آنها به این موضوع مهم است. اگر با دیدگاه محافظهکارانه ورود کنیم حتماً باید نگران باشیم؛ یعنی این نگاه ضرورتی در تغییر نمیبیند.
*یعنی اگر آموزش را حق خود بدانیم و تکلیف والدین و دانشآموزان باید نگران بود، اما اگر حق دانشآموز و والدین بدانیم پس باید ابزار جدید آموزشی را در اختیار داشته و تحول را برای خود ایجاد نمایند؛ یعنی بحث «حق و تکلیف» در نگاه حقوقی...
من با این سطحبندی «حق و تکلیف» خیلی موافق نیستم. ببینید در عصر جدید انسانها ذیحق متولد شدهاند. ما در این عصر زندگی میکنیم و آموزش هم حق همگانی است، حق هر دانشآموز است، آموزش هم فردی و شخصی؛ یعنی دقیقاً آموزش امری کاملاً شخصی است و نه دولتی و جمعی. اصولاً بنده محوریت را با فرد میدانم و نه جمع. با این نگرش طبیعتاً باید این موضوع را مبارک دانست و به فال نیک گرفت. از اینکه ارتباط مردم با یکدیگر زیاد میشود و گسترش مییابد باید استقبال کرد. در واقع، این تنوع و تکثر به نفع آموزش و یادگیری کودکان و دانشآموزان و سایر افراد است. در واقع، این تکثر نهایتاً به نفع آموزش و پرورش و سیستم تعلیم و تربیت تمام میشود.
*باز گردیم به نظام آموزشی کشور خودمان. معمولاً منتقدین، اساتید دانشگاه، کنشگران حوزه رسانه و کارشناسان نظام آموزشی در سالهای اخیر دست به قلم شدهاند و گفتهاند و نظام آموزشی ما را با سایر کشورها مقایسه کردهاند. آیا اساساً این قیاسها درست است و باید چنین مقایسهای انجام پذیرد؟
بله، حتماً نیاز به مقایسه داریم. ما حدود یک میلیارد و 300 میلیون دانشآموز در جهان داریم (به غیر از دانشجویان و دانشگاهیان) که با احتساب دانشجویان این تعداد بیش از یک میلیارد و پانصد میلیون میشود که همه اینها در رقابت با هم هستند و در یک جهان واحد در حال زیستند و در آینده رقبای هم خواهند بود و دنیا با دستان این جمع کثیر ساخته خواهد شد، بنابراین اگر این رقابت را نادیده بگیریم و از آن غافل باشیم حتماً نفعی برای نظام آموزشی ما نخواهد داشت. به موازات آن نیز به نفع فرزندان و دانشآموزان ما هم قطعاً نخواهد بود.
*برخی میگویند این مقایسهها نباید انجام شود؛ مثلاً چرا باید با نظام آموزشی سوئد که یک کشور توسعهیافته است خود را مقایسه کنیم؟ ما یک کشوری هستیم با فرهنگ خاص و باید با گذشته خود قیاس کنیم و ببینیم نسبت به گذشته چه تحولاتی داشتهایم. نظرتان در این ارتباط چیست؟
مقایسه با گذشته آموزشی خود کار درستی است و حتماً باید نسبت به آن عملکرد قابل قبولی داشته باشیم، اما من مقایسه دوگانه را قبول دارم؛ یعنی هم با گذشته و هم سایر کشورها. باید هم تغییراتی نسبت به وضع آموزشی گذشته خود ایجاد کنیم و هم به نسبت سایرین تحول ایجاد نماییم. برای مثال، سرانه سالانه تحصیل دانشآموزان را نگاه کنید. اگر در کشوری این سرانه معادل 3 درصد GDP باشد و در کشوری معادل 6 درصد باشد، حتماً نظام آموزشی متفاوتی این دو کشور خواهند داشت و نوع تربیت یا اصطلاحاً «مربای تربیت» این 2 نظام متفاوت خواهد بود. آنگاه نابرابریها بیشتر و بیشتر خواهد شد، شکاف بین شمال و جنوب (توسعهیافته و توسعهنیافته) بیشتر خواهد شد و این چیزی نیست که نظام آموزشی در خدمت این فاصله و تفاوت باشد. بنابراین ما باید فاصلهها را هر روز کمتر کنیم.
*حالا وقتی میآییم نظام آموزشی خود را با نظام آموزشی کشورهای توسعهیافته یا در حال توسعه یا عقب نگهداشتهشده قیاس میکنیم یا حتی با گذشته خود، آیا فکر میکنید جایی که اکنون نظام آموزشی ما ایستاده جای طبیعی و واقعی آن است یا اینکه میتوانست جایگاه بهتری داشته باشد؟
حتماً نظام آموزشی ما در جای مطلوب خود نیست و با جایگاه مطلوب فاصله بسیار زیادی دارد.
*به نظر شما مهمترین شاخصهایی که اجازه نداده این نظام آموزشی در جای خود قرار نداشته باشد و فاصله آن با نقطه مطلوب زیاد باشد (با توجه به پیشینه فرهنگی و علمی و تحولات کشور و انتظاراتی که از ایرانیان در جهان وجود دارد) چیست و ما در کدام شاخصها کمتوجهی داشتهایم تا نظام آموزشی ما مظلوم واقع شود؟
نخستین وجه و شاخص در حوزه اقتصادی است و میزان سرانه سالانه تحصیلی. بحث دوم را محتوای کارآمد میدانم. ما در محتوای کارآمد بسیار فقیر هستیم و این شایسته نظام آموزشی ما نیست. حتماً در بحث محتوا نیازمند یک انقلاب و دگرگونی جدی هستیم. آموزش و پرورش ما ناکارآمد است و حتماً باید محصول آموزش و پرورش و دانشگاه ما محصولاتی باشد که هماهنگ با اطلس شغلی جامعه و هر منطقه از کشور باشد.
*وقتی که از اقتصاد صحبت میکنیم؛ یعنی به زبان ساده دولت و حاکمیت چقدر پول و بودجه صرف نظام آموزش و پرورش ما میکند یا از محتوا که حرف میزنیم؛ یعنی چه چیزی میخواهیم به کودکان خود به عنوان محتوای آموزشی و کارآمد منتقل کنیم، همواره در بحث اقتصادی دولتها مدعی افزایش بودجه بخش آموزش و پرورش بودهاند.
ببینید این همان مقایسه با خود و گذشته است. یکی از شاخصهای ما میتواند مقایسه با گذشته باشد، اما شاخص اصلی باید متناسب با نُرم جهانی باشد، متناسب با میانگین هزینه سرانه و سالانه تحصیل دانشآموزان جهان و سایر دولتها باشد.
*در بحث محتوا که شما هم به آن نقد دارید، دیدگاهتان این است که محتوا باید متنوع و متکثر باشد و دانشآموزان و معلمان باید حق انتخاب انواع محتوا را داشته باشند و نظام آموزشی فقط باید یک کلیتی را ابلاغ کند؟
بله، حتماً. نظامهای آموزشی معمولاً سبکهای محافظهکارانه را در پیش میگیرند. به این ترتیب که یا میخواهند حافظ وضع موجود باشند و یا ایدئولوژی و فکر خاص را ارائه دهند و نگاهشان به دانشآموز به عنوان یک مقلد، پیرو و شنونده صرف است! در صورتی که خیر، باید به دانش آموزان به این شکل نگاه کرد که او متفکر است و صاحب نگاه شخصی و اختیار شایستهای است و یک انسان به تمام معنا و صاحب اندیشه است و به احترام کرامت و اندیشه این انسان باید در نظام آموزشی اختیار به او داد و اجازه «خودیادگیری» و یا خودتنظیمگری به دانشآموز داده شود.
*یعنی شما تاکید بر محوریت دانشآموز دارید که برای این استقلال و محوریت باید محتوای آموزشی کارآمد و متنوع در اختیارش باشد تا بیشتر اجازه رشد و کارآمدی به عنوان یک شهروند داشته باشد.
البته تاکید بر محوریت دانشآموز دارم و نه استقلال آن. دقیقاً ما باید یک شهروند ذیحق مسئول تربیت کنیم و اجازه رشد و بالندگی به او بدهیم.
*همین تصویری که از آموزش و پرورش و نظامهای آموزشی در جهان داریم و نظام آموزشی کشور که ابعاد قابل بحثی دارد. در شرایط کنونی نظامهای آموزشی از سال گذشته با چالشی تازه مواجه شدهاند و آن هم آموزش غیرحضوری و مجازی یا برخط (آنلاین) است که این چالش را برای نظام آموزشی جهان به طور کل و نظام آموزشی کشورمان به طور اخص فرصت قلمداد میکنید یا خیر؟
این بحث نسبی است. برای برخی نظامها واپسگرایی و تهدید محسوب شده و برای برخی از نظامهای آموزشی حتماً فرصت تلقی میشود. به طور خاص برای نظام آموزشی ما هم بنده فرصت قلمداد میکنم، به این دلیل که نظام آموزشی ما به شدت گذشتهگرا، متصلب و غیرپویاست.
*یعنی همچنان درگیر رویکردهای سنتی، حاکمیتی و دولتی است.
بله، به شدت درگیر این رویکردهای سنتی است. بنابراین آموزش غیرحضوری و مجازی باعث شده از آن رویکرد به شدت سنتی خود فاصله بگیرد. البته این رویکردهای سنتی که میگوییم الزاماً ایدئولوژیک هم نیستند، اما ممکن است به پای ایدئولوژی نوشته شود ولی الزاماً ایدئولوژیک نیست. خود این موضوع گذشتهگرایی و تصلب و عادت نسبت به روشهای موجود و مقدس دانستن این روشها مانند آموزش چهره به چهره که ما آن را بیجهت بزرگ میکنیم، در صورتی که میتوان این آموزش را شناور کرد و از انواع دیگر آموزشها و روشهای یاددهی و یادگیری استفاده مطلوبتری کرد.
*این چالش آموزش مجازی و غیرحضوری از دیدگاه والدین، دانشآموزان، فرهنگیان و مسئولین با هم فرق دارد و متفاوت است. شما فکر میکنید کدام گروه این روش آموزش مجازی را بیشتر تهدید و یا فرصت تلقی میکنند و چرا؟
فکر میکنم که همه یعنی اکثریت قریب به اتفاق این موضوع را یک فرصت میدانند.
*آقای دکتر آن اقلیتی که آموزش مجازی را تهدید میدانند چرا بر این نظر هستند و چه چیز این پدیده را تهدید میشمارند؟ یا چه کسانی را تهدید قلمداد میکنند؟
به نظرم این افراد یک ذهن خطی به قضیه دارند و فکر میکنند تربیت فقط در فضای حضوری و رودررو اتفاق میافتد، در صورتیکه در فضای مجازی هم میتوان به بحث تربیت افراد تکیه داشت. اساساً به نحوه ورود ما به فضای مجازی بستگی دارد.
*گروههایی که احساس تهدید میکنند بخش خانوادهها هستند. شما برای خانوادههایی که فکر میکنند آموزش آنلاین و مجازی تهدیدی برای خانواده آنها محسوب میشود- برای اینکه خیالشان راحت باشد و این احساس را نداشته باشند- چه سخنی دارید؟
دیدگاهم این است که خانوادهها این موضوع را از چند جهت تهدید میدانند، نخست میتوان به عدم آشنایی کافی یا آشنایی کم آنها با فضای مجازی اشاره کرد.
*یعنی پدرمادرها درگیر فضای سنتی و ضعف سواد رسانهای و دیجیتالی هستند و یک ذهنیت منفی به این پدیده دارند؟
این موضوع بخشی از این امر است. هزینههایی که فضای مجازی به آنها تحمیل کرده هم جزو این موارد است؛ مثل داشتن تبلت [و] هزینه اینترنت که در این شرایط کرونایی هزینه سنگینی محسوب میشود و در توان دولت نیز نیست که بتواند در این زمینه کمک کند [که] طبیعتاً باعث ناراحتی خانوادهها شده و همچنین برخی از فرزندان ورود به فضاهای غیرمجاز در اینترنت دارند که این امر نیز میتواند به نارضایتی والدین بینجامد. همچنین دور شدن از عادات متصلب و به هم خوردن سبک زندگی [است که] اینها همه موجب ناراحتی شده، اینکه نمیتوانند تسلط کامل روی فرزندانشان داشته باشند همانطور که در گذشته این تسلط را داشته اند موجب نارضایتی شده است.
*پس به نظر شما احساس نارضایتی والدین بیش از آنچه که واقعیت دارد انعکاس پیدا میکند؟ شما توصیهتان این است که لازم نیست خیلی نگران باشند؟
بله، درست است. اما اگر والدین بتوانند شرایط را مدیریت کنند حتماً در درازمدت به نفعشان خواهد بود. این نوع آموزش و تجربه سخت کنونی حتماً برای آینده فرزندان و دانشآموزان ما بهتر و مفیدتر خواهد بود.
*برخی از مسئولان فضای آموزش غیرحضوری را نوعی تهدید به حساب میآورند. شما چه سخنی با این دسته از افراد دارید؟
به نظر بنده اگر ما منافع ملی را در نظر میگیریم، اگر واقعاً عزت و سربلندی دانشآموزان را در آینده میخواهیم شاهد باشیم، و به تبع آن شاهد ایرانی سربلند باشیم، حتماً باید بر این شکاف دیجیتالی فائق بیاییم.
البته این امور مشکلات خاص خود را دارد که باید تحمل کنیم. پس ما اگر بتوانیم این شکاف دیجیتالی را پر کنیم توانستهایم فاصله بین ثروت و فقر کشورها را کاهش دهیم. استعمار و مستعمره در آینده اساسش بر فضای دیجیتال تعریف خواهد شد.
ما نباید به این موضوع توجه داشته باشیم که صرفاً با روشهای سنتی پیش برویم و این روشها را مقدس جلوه دهیم. ما میتوانیم با حفظ تمام ارزشهای خود در فضای مجازی حضور داشته باشیم و به دنیای مدرن وارد شویم و آینده خود را نیز تضمین کرده و بسازیم.
*شما یک مدتی معاون حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش و موسس آموزشهای از راه دور و اولین رئیس سازمان آموزش از راه دور بودید و تجربه معلمی هم قبل از اینکه نماینده مجلس بشوید داشتید. به عنوان فردی در حوزه آموزش تجربه دارید و از خردادماه سال جاری به عنوان مسئول شبکه شاد انتخاب شدید، چالش زیادی بین مدیران مدارس، معلمین، خانوادهها و دانشآموزان ایجاد شده که عدهای توصیه میکنند حتماً عضو شبکه شاد بشوید و عدهای عنوان میکنند که این شبکه ضعفهایی دارد. ما به بحث کلان قضیه میپردازیم. لطفاً بفرمایید سامانه شاد برای چه کاری وارد نظام آموزش شده و در کجای سیستم آموزش ما قرار دارد؟ سرفصلهای مباحثی که میخواهید در بخش بعدی عنوان کنید را بفرمایید؟
بنده آمادگی دارم از صفر تا صد مباحث مربوط به شبکه شاد را به تفصیل ارائه دهم. واقعیت این است که ما قبل از ورود به دنیای آموزش مجازی باید ابتدا فضای مجازی را به طور کامل بشناسیم. اگر شناختی از این دنیای جدید نداشته باشیم میتوان گفت شناختی از نحوه تعلیم و تربیت نیز نداریم.
*شما گویا کتابی در دست تهیه دارید با همین موضوع آموزش و فضای مجازی و انواع نگرشها به این مبحث...
بله. کتاب «اندیشههای پشتیبان و آموزش فضای مجازی در ایران» را در دست تدوین دارم که امیدوارم به زودی در اختیار دوستان قرار بگیرد.
*چه خلئی وجود داشته که شما تصمیم گرفتید این کتاب را تدوین کنید؟
به دلیل وجود فقر فلسفی که وجود داشته تصمیم به تدوین این کتاب گرفتم. بحثم درباره تغییر نگرشهاست. نگرشها باید ارتقا پیدا کند. اگر نگرشها ارتقا یابد در عملکرد نیز میتوانیم پیشرفت کنیم. اگر این ارتقا صورت نگیرد به بیراهه خواهیم رفت و در فضای مجازی یا مقلد میشویم و یا بیهوده زمان را سپری می کنیم و تحرکاتمان بیجهت خواهد بود.
*یعنی سواد رسانهای افراد از مخاطب منفعل تبدیل شود به مخاطب و کنشگر فعال و از مخاطب فعال به مخاطب هوشمند تبدیل شوند و تولید نیز بکنند؟
انسانها در شرایط عادی در جهانهای متفاوتی زندگی میکنند و هر یک از افراد در دنیای خاص خود حضور دارد و زندگی میکند. یکی از این جهانهای جدید که در عصر ما پدید آمده دنیای مجازی است. این جهان تازه فضایی فناورانه است که بسیاری از کارهای روزانه ما در آنجا صورت میگیرد. نباید از این پدیده فرار کرد. اتفاقاً باید به استقبال آن رفت. اطلاعات و دادهها در فضای اینترنت پردازش و ذخیره میشود و اساساً تولید دانش صورت میگیرد.
اگر چنین تصوری داشته باشیم اصلاً از دنیای مجازی نمیترسیم، دنیایی با امکانات ارتباطی بسیار خوب و مناسب که ما را در جهت بهتر زندگی کردن راهنمایی میکند.
*این مقاومت نگرشی در آشتی با فضای مجازی در کدام بخشها؛ خانوادهها، مسئولین، فرهنگیان و... پررنگتر است؟ اصولاً فرصت دانستن فضای مجازی به جای مقابله با آن از کجا باید آغاز شود؟
باز باید برگردیم به همان بحث فقر فلسفی که پیشتر اشاره شد. در همه حوزههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی این فقر وجود دارد، زیرا کار نکردیم و تجربهاندوزی نداشتیم واهمه داریم. دشمنی ما بر اساس ناآگاهی است. در تمام حوزههایی که کار نکردهایم اثر نادانی و نادانستگی و جهل به چشم میخورد.
اگر با این فضا زودتر آشتی نکنیم حتماً عقبماندگی تاریخی را تجربه خواهیم کرد و حتماً خواهیم باخت.
*این همان رسوبات سنتی و تاریخیای نیست که با هر پدیده جدیدی مخالفت میکند و در بافت فرهنگی ما رسوب کرده است؟
به عارضه مهمی اشاره کردید. اساساً با نوآوری و هر چیز نویی مخالفت کردهایم؛ این معنا ندارد. ما باید در گام نخست با تکنولوژی و دنیای جدید آشتی کنیم و سپس خودمان خالق نویی از این دنیای نو باشیم.
*اتفاقاً نسل جدید مشکلی با این نو شدن ندارد، اما نسل قدیم است که مقاومت میکند؛ هم پدر و مادرها و هم مسئولین...
بله، همینطور است. ما حتماً باید با نگرشی نو و با انسانهایی نو وارد دنیای مدرن شویم. اگر به این صورت پیش نرویم یک عدم تقارن و ناسازگاری به وجود میآید، به نوعی که در برخی جاها پیشرفت و در برخی جاها نیز پسرفت خواهیم کرد.
*به نوعی که در برخی جاها که ارتباطات و زندگیها بیشتر میشود ممکن است فرد منزوی شود و زندگی سازگارانهای نخواهیم داشت؟
بله، حتماً همینگونه خواهد بود.
*شما به مخاطبهایی که کتابتان را میخوانند میگویید که فضای مجازی یک بستر و امکان است که میتواند در آن پیشرفت صورت بگیرد و تنها یک فضایی حاوی تهدید به حساب نمیآید؟ چطور میگویید این فضای آیندهساز مدرنتر، انسانیتر و زیستپذیرتر خواهد بود؟
فضای نخبگانی و روشنفکری کشور باید به سمتی برود که کمی از فضای سیاسی فاصله بگیرد و عملاً فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی را مدنظر قرار بدهد و به نوعی اولویت باشد. در این صورت میتوان مردم را با فضای مجازی آشتی داد که در آینده خواسته یا ناخواسته مجبور به زیست در این دنیای نو خواهند بود.
*پس شما اساتید، دانشگاهیان و نخبگان را دعوت میکنید تا با فضای مجازی و این دنیای نو آشتی کنند؟
بله، منظورم همین است و باید هر چه زودتر به این سمت حرکت کرد.
*شما که اکنون مسئولیتی دارید و بخشی از آموزش مجازی کشور را بر عهده دارید و با توجه به دیدگاههایتان چه رویکردی در بحث استفاده از شبکه شاد یا هر سامانه ای که به فضای مجازی بسط میدهد، دارید... خبر بسیار خوبی است چرا که یکی از انتقادهایی که کارشناسان به این شبکه شاد داشتند انحصاری بودن آن بود که البته در عمل اتفاق نیفتاد چرا که مدارس از برنامههای دیگر نیز استفاده می کردند.
به زودی این فراخوانها اعلام میشوند و تمام فعالان در این عرصه که از بخش خصوصی هستند میتوانند رقابت کنند و آموزش مجازی در کشور از این طریق تقویت خواهد شد. به عنوان گفتوگوی جاری جامعه شبکه شاد و آموزش مطرح است.
*در بعد نگرشی و گفتمانی اگر نکتهای برای مخاطبان دارید بفرمایید؟
ورود به دنیای مجازی جای نگرانی نیست، ورود به آموزش مجازی نگرانکننده نخواهد بود. امیدواریم با تمام فراز و فرودهای پیش رو، سیستم آموزش مجازی به خوبی پیش برود و به یک نظام آموزشی شاد تبدیل شود.
چکیده گفتوگو با سیدحسن الحسینی
- نظام سنتی آموزش ناتوانی خود را در بحران نشان داد
- کیفیت در شیوه آموزش جدید باید لحاظ شود
- نقش نهادهای رسمی و دولتی در آموزش به شدت در حال تغییر و کمرنگ شدن است
- دانشآموزان باید یاد بگیرند از زندگی، فضای مجازی، شغل خود و افراد دیگر بیاموزند
- دیدگاه محافظهکارانه در آموزش ضرورتی در تغییر نمیبیند
- در عصر جدید انسانها ذیحق متولد شدهاند و آموزش هم حق همگانی است
- حتماً به مقایسه با نظام آموزشی دیگر کشورها نیاز داریم
- من مقایسه دوگانه در نظام آموزشی را قبول دارم؛ یعنی هم با گذشته و هم سایر کشورها
- نظام آموزشی ما در جای مطلوب نیست و با جایگاه مطلوب فاصله بسیار زیادی دارد
- ما باید یک شهروند ذیحق مسئول تربیت کنیم و اجازه رشد و بالندگی به او بدهیم
- نظام آموزشی ما به شدت گذشتهگرا، متصلب و غیرپویاست
- آموزش غیرحضوری و مجازی باعث شده نظام آموزشی ما از آن رویکرد به شدت سنتی خود فاصله بگیرد
- در فضای مجازی هم میتوان به بحث تربیت افراد تکیه داشت
- اگر منافع ملی را در نظر داریم و میخواهیم عزت و سربلندی دانشآموزان را در آینده شاهد باشیم حتماً باید بر شکاف دیجیتالی فائق آییم
- نباید صرفاً با روشهای سنتی آموزش پیش برویم و این روشها را مقدس جلوه دهیم
- اگر شناختی از دنیای جدید نداشته باشیم شناختی از نحوه تعلیم و تربیت هم نخواهیم داشت
- اگر با فضای مجازی زودتر آشتی نکنیم حتماً عقبماندگی تاریخی را تجربه خواهیم کرد
- فضای نخبگانی و روشنفکری کشور باید از فضای سیاسی فاصله بگیرد و فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی را مدنظر قرار بدهد
دیدگاه تان را بنویسید