ماجرای غرق شدن یک کودک کار در کانال فاضلاب شهرری چه بود؟
ماجرای مرگ یک کودک در کانال بدون حفاظ آب شوکهکننده است، متاثرکنندهتر آنکه با وجود آنکه مسئولان از ماجرای این کانال و خطراتی که تاکنون ایجاد کرده است آگاه بودند اما برای رفع این مشکل اقدام نکردند به همین دلیل هم مرگ این کودک کمتر از قتل نیست.
اعتمادآنلاین| امروز در سردخانه بیمارستان فیروزآبادی شهرری جسد بیجان کودکی 12 ساله به خواب ابدی فرو رفته در حالیکه خانوادهاش حتی توان بازپسگیری پیکر او را از بیمارستان ندارند.
به گزارش رویداد24، شاید وقتی دهها سال پیش خانواده رحمت از بلوچستان پاکستان با سپری کردن مخفیانه شرایط سخت مرزی، راهی ایران شدند و رویای زندگی بهتر ولو در حاشیههای پایتخت را در سر میپروراندند هرگز گمان نمیکردند روزی فرزندشان در گوشه و کنار غیرایمن همین کلانشهر و در مناطق محافظت نشده جان خود را از دست بدهد.
جزئیات مرگ یک کودک در کانال فاضلاب
ماجرا از این قرار است که روز جمعه گذشته ساعت 7 صبح رحمت سوار بر موتور راهی جاده کنار روستا میشود. گویی همه چیز برای مرگ زودهنگام او مهیاست.
راندن زودتر از موعد و خطرناک موتور توسط یک کودک زیرسایه ناآگاهی و کمتوجهی والدین جادهای ناایمنی و خاکی و در نهایت کانال فاضلابی عمیق و با جریان شدید، بدون حفاظ درکنار همین جاده ناایمن در سایه بیتوجهی و ناکارآمدی مسئولان مربوطه. رحمت در یک لحظه تعادل خود را از دست میدهد موتور پرت میشود گوشهای و او به درون جریان آب تند کانال کشیده میشود.
همسر یکی از برادرهای رحمت متوجه این اتفاق میشود و به سایرین اطلاع میدهد جوانان برای کمک به کنار کانال میروند مهدی برادر 16 ساله رحمت طاقت نمیآورد و به داخل کانال فاضلاب میپرد به دنبال او چند نفر دیگر هم به داخل کانال میروند اما اثری از کودک نیست.
یک ربع بعد آتشنشانی از راه میرسد. دقایقی بعد هم اورژانس به محل حادثه میرسد. نیم ساعت بعد پیکر او را در حالیکه در قسمت دیگری از کانال به شبه سد ساخته شده برخورد کرده و روی آب آمده پیدا میکنند.
آنطور که میگویند سر این کودک در اثر برخورد با کف کانال آسیب دیده و بعد جریان آب بدن بیرمق او را به زیر آب کشیده است. رحمت ساعت 3 بامداد روز شنبه بعد از یک روز کما جانش را از دست میدهد. حالا این خانواده هم داغدار مرگ فرزند است و هم در اضطراب مراحل سخت ترخیص پیکر کودکی فاقد اوراق هویت که نه شناسنامه پاکستانی دارد و نه سجل ایرانی.
صغری دخترعموی 17 ساله رحمت در حالیکه صدایش از شدت گریه گرفته است به رویداد24 میگوید: رحمت حدود 30 دقیقه زیر آب بود وقتی از آب بیرونش کشیدند گفتند قلبش ایستاده است و نبضش نمیزند.
او ادامه میدهد: کانالی که رحمت داخلش افتاد خیلی بزرگ است، حصار ندارد و از تصفیه خانه آب و فاضلاب جنوب تهران به داخل کانال سرازیر میشود.
آب داخل کانال فاضلاب و کثیف است. بارها اتفاق افتاده که کسی در این کانال افتاده است. مدتی پیش یک بچه 7 ساله به داخل کانال افتاد حدود 20 دقیقه در آب بود، اما خدا رو شکر اتفاقی برایش نیفتاد. 6 ماه پیش هم یک ماشین داخل کانال آب افتاد که داخل آن علاوه بر راننده 3 خانم و 2 بچه هم بودند. شدت آب به حدی بود که ماشین را تا ته جاده نظامی برد.
آنطور که صغری میگوید، بارها این اتفاق رخ داده است که موتور و سرنشینش یا یک کودک به داخل آب کانال سقوط کنند و با توجه به رفت و آمد زیاد ماشینها در این جاده خطرناک همواره ساکنان و خصوصا بچههای ساکن در روستا در خطر آن قرار دارند که در اثر برخورد با خودرو به داخل کانال بیفتند.
سختیهای افراد فاقد اوراق هویت برای ترخیص جسد فرزند
صغری درباره ترخیص جسد رحمت از بیمارستان تاکید میکند: ما اوراق هویتی نداریم و به همین دلیل هم برایمان سخت است که جسد رحمت را بگیریم. متاسفانه بچههایی که در ایران متولد شدهاند اوراق هویتی ندارند و برای انجام هر کاری نیاز به این اوراق هست. حالا هم اگر اوراق هویتی ندهیم رحمت را به ما نمیدهند.
وی میافزاید: پرداخت هزینه بیمارستان هم برای خانواده او سخت است و همه اقوام باید پول روی هم بگذارند که بتوانند این هزینه را پرداخت کنند. پدر رحمت معتاد و بیکار است. مادر و برادر بزرگتر او سبزیکاری میکنند تا خرج زندگی را درآورند، به تازگی خود او هم شروع به کار کرده بود.
این نوجوان در پاسخ به این سوال که آیا سازمانی برای حفاظ کشی اطراف کانال اقدام کرده است، میگوید: اینجا منطقه بیابانی است و کسی به آن اهمیت نمیدهد اصلا شاید از مشکل هم خبر نداشته باشند.
صغری در پایان سخنانش درخواست میکند که دلنوشته و شعری از او در این گزارش منتشر شود. دلنوشتهای که سرچشمه جوشیدن آن سوگ پسرعموی کوچکش بوده و مشکلاتی که هر روز با آن دست و پنجه نرم میکنند.
بیتفاوتی مسئولان به خطرات کانال بیحفاظ
اما یکی از افرادی که پیگیر امور کودک جانباخته است، رویا منوچهری مدیر خانه ایرانی جمعیت امام علی در شهرری است، او که به خوبی با رحمت آشنا بوده است میگوید: رحمت در اثر حادثه ضربه مغزی شده بود.
او یک روز هم در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان بستری بود، اما متاسفانه جانش را از دست داد. این کودک و خانواده او کارگر فصلی بودند زمانی روی زمینهای زراعی کار میکنند و زمان هم دستفروشی میکنند. این خانوادهها در خانههای کپری زندگی میکنند و قاعدتا شرایط مالی خوبی هم ندارند.
وی ادامه میدهد: محل زندگی این کودک در ناحیه 6 شهرداری شهرری و در ابتدای جاده ورامین واقع شده و کانال آب ناایمن هم به کانال سیمانی آب عباسآباد مشهور است که دقیقا رو به روی سازمان آب و فاضلاب منطقه واقع شده است. بارها خواسته شده که اطراف کانال حفاظ کشیده شده یا روی آن را بپوشانند، اما هرگز به این خواسته پاسخی داده نشده است. حتی بزرگسالانی بودهاند که در این کانال غرق شدهاند.
منوچهری خاطرنشان میکند: حتی خودروهایی که در این جاده تردد میکنند گاهی در کانال آب میافتند این حوادث در طول زمستان که جاده خاکی، گلی میشود بیشتر رخ داده و شرایط خطرناکتر میشود، کما اینکه یک بار هم خودروی همکاران من در جمعیت امام علی نزدیک بود به داخل این کانال عمیق سقوط کند.
وی درباره مشکلات بستری و ترخیص رحمت از بیمارستان میگوید: در شهرری مهاجرین زیادی زندگی میکنند. بیمارستانهای شهرری معمولا آنها را میشناسند. اما با اینحال بیمارستان جسد رحمت را تحویل نمیدهد و برای اینکه اجازه کفن و دفن کودک را بدهند به اوراق هویتی نیاز است یعنی ابتدا باید هویت بچه تایید شده و بعد اجازه کفن و دفن بدهند این پروسه گاهی چند روز طول میکشد. در حال حاضر به خانواده رحمت گفتهاند که باید 3 میلیون تومان بابت هزینه بستری او بپردازند که ما در پی ارتباط با مددکاری بیمارستان برای گرفتن تخفیف هستیم. این کودکان و خانوادههای آنها زیرخط فقر زندگی میکنند و معمولا کودکان دچار سوءتغذیه هستند.
منوچهری میگوید: رحمت و دو برادر دیگرش در خانه ایرانی شهرری آموزش میدیدند، رحمت از 6 سالگی در کنار ما درس میخواند و در حال حاضر کلاس چهارم بود. او از مربیان داوطلب ما در حال یادگیری ورزشهای رزمی بود. بچهای بسیار فعال، سالم و پرانگیزه بود.
رئیس خانه ایرانی شهرری عنوان میکند: این کانال از دوطرف جاده ورامین میگذرد، اما یک سمت جاده که بیشتر محل تردد کارمندان اداره آب و فاضلاب است حفاظ دارد، اما این سوی جاده که زمین کشاورزی است و خانوادههای زیادی در آن منطقه زندگی میکنند حفاظ کشی انجام نشده است.
وی خاطرنشان میکند: فرمانداری شهرری به خوبی در جریان وجود این سکونتگاه غیررسمی قرار داشته و حتی بارها با تخریب خانهها سعی در اخراج آنها از کشور داشتهاند. اما هر بار که این افراد از مرز شدهاند دوباره از نقاط مرزی به همین منطقه بازگشتهاند. در واقع یک راهکار طولانی مدت برای حمایت از این افراد وجود نداشته و برخوردهای هیجانی بوده است.
ساکنان سکونتگاههای غیررسمی دیده نمیشوند
منوچهری اظهار میکند: بارها به عنوان سمنهای فعال در منطقه درباره این کانال بدون حفاظ و خطرات ناشی از آن به سازمانهای مربوطه تذکر دادهایم. اما پاسخی دریافت نکردهایم. تنها خطرجانی که کودکان منطقه را تهدید میکند مشکلات این کانال فاضلاب نیست. اسفند 97 بود که در اثر بارش باران سقف خانه یکی از همین کپرها فروریخت و یک خواهر و برادر 6 و 9 ساله جان خود را از دست دادند. آن زمان هم هشدار دادیم که این سکونتگاهها ناایمن هستند و باید مورد رسیدگی قرار بگیرند به این دلیل که تعداد زیادی کودک در این مناطق زندگی میکنند.
وی میافزاید: بارها به شهرداری مراجعه کردیم تا مجوز بگیریم که به کمک خیرین سقف خانهها را درست کنیم و سقف ایمن بگذاریم. گرچه این سکونتگاهها از سرناچاری بدون مجوز ساخته شده، اما این خانوادهها چندین دهه است که در آنجا زندگی میکنند. شاید این تفکر وجود دارد که اگر امکانات به این خانوادهها داده نشود آنها از آن منطقه میروند در حالیکه این راهکار درستی نیست. سیاست اصلی در مرز باید اعمال شود.
این فعال داوطلب جمعیت امام علی با بیان اینکه حداقل برای کودکان باید امکاناتی فراهم شود، عنوان میکند: در تمام جهان برای پناهندگان کمپ میگذارند و روی این افراد نظارت میکنند. برای جلوگیری از بروز مشکل در برخی خیابانها نمیتوانند تردد کنند و درواقع تا تعیین تکلیف اقامتشان در کشور مقصد حق عبور و مرور آزاد را ندارند. اما در کشور ما چنین نظارتهایی نیست، از طرف دیگر امکاناتی هم وجود ندارد و هیچکس با خبر نمیشود که این گروه از مهاجران چه آسیبهایی میبینند و چه آسیبهایی میزنند.
مرگ رحمت کمتر از قتل است؟
آنطور که گفته میشود حدود 200 تا 300 هزار خانوار پاکستانی در حوالی کورههای آجرپزی جاده نظامی در حاشیه شهر ری زندگی میکنند که با اندکی فاصله 2 روستا را کنار هم تشکیل دادهاند.
برخی از این خانوارها 80 سال است که ساکن این منطقه بوده و اکثر بچههایی که در این منطقه زندگی میکنند متولد ایران هستند. اما هیچگونه اوراق هویتی ندارند. هویت پاکستانی آنها به دلیل تولد و رشد در ایران محو شده اما هویت ایرانی هم ندارند.
از سوی دیگر با وجود کثرت خانوادهها بهویژه کودکان در آن منطقه هیچگونه اقدامی در جهت ارتقا کیفیت زندگی کودکان و رفع خطرات جانی در کمین آنها انجام نشده است. از نبود حفاظکشی برای کانال فاضلاب که بگذریم به گفته منوچهری در آن منطقه حتی آب سالم هم نیست و بچهها اکثرا مشکلات کلیوی دارند. سرویس بهداشتی در آن منطقه نیست و بسیاری از ساکنان منطقه ناچارند به صورت صحرایی قضای حاجت کنند.
این سختگیریها و بیتوجهی به حقوق کودکان ساکن در منطقه در حالی انجام میشود که بر اساس پیمان نامه بینالمللی حقوق کودک که ایران نیز سالهاست به آن ملحق شده، حفظ سلامت و ارتقا کیفیت زندگی کودکان از طریق حمایت دول عضو پیماننامه از مسائل، بهداشتی، آموزشی و ... کودکان بیتوجه به ملیت، نژاد، زبان، مذهب باید تضمین شده و کودکان هر کجا که باشند از بهترین حمایتهای لازم برای رشد و پرورش خود برخوردار شوند.
اما شاید در کشوری که حقوق کودکان خود آن سرزمین نادیده گرفته شده و ابتداییترین حق یعنی حق بر داشتن هویت برای تعداد زیادی از کودکان این سرزمین رویایی دستنیافتنی است، در شرایطی که درس خواندن و به مدارج بالای علمی رسیدن برای بسیاری از کودکان ایران زمین در مناطق محروم و روستایی آرزویی ناممکن بوده یا در بهترین شرایط بسیار سخت است و مسئولان هم از اینهمه تبعیض و بیعدالتی و تضییع حقوق کودکان شرمی به خود راه نمیدهند، تلاش برای احقاق حقوق کودک به صورت کلی و حق کودکان مهاجر به صورت ویژه مطالبهای عجیب باشد.
نکته قابل توجه آنکه مسئولان شهری و آب و فاضلاب این منطقه از وضعیت خطرناک آن خبر داشتهاند، اما طی این سالها برای رفع مشکل اقدامی نکردهاند همین یک مساله کافی است که این بیتوجهی را عامل اصلی مرگ یک کودک بدانیم مسالهای که باید از سوی دستگاه قضایی مورد بررسی قرار بگیرد و عاملان این بیتوجهی و غفلت شناسایی و مجازات شوند.
دیدگاه تان را بنویسید