محمد داوری، فعال مدنی در یادداشتی نوشت:
نباید فرمان دانشگاه فرهنگیان به دست کسانی بیفتد که خود دلیل ناکارآمدی هستند
یک فعال مدنی گفت: خبر انتصاب دو نفر از روحانیون تراز اول و شناختهشده در نگرش و منش که مردم اگر آنها را نشناسند قرار گرفتنشان در کنار یک شخصیت اصولگرا معنادار است شوکی خبری بود در این هیاهوی خبرهای انتخاباتی و سیاسی. کسانی که خود دلیل ناکارآمدی های وضعیت موجود هستند.
اعتمادآنلاین| یکم خرداد 1400 بود که سه تن از افراد شناخته شده با حکم حسن روحانی به انتصاب هیات امنای دانشگاه فرهنگیان در آمدند. غلامرضا حداد عادل، حمید پارسانیا، علیرضا اعرافی افرادی بودند که توسط روحانی به عضویت هیات امنای دانشگاه فرهنگیان در آمدند
به گزارش روزنامه اعتماد، محمد داوری، فعال مدنی در یادداشتی در واکنش به این خبر آن را شوکی بزرگ تلقی کرد.
مشروح این یادداشت را در ادامه میخوانید:
خبر غیرمنتظره نبود اما آش آنقدر شور بود که داد همه را درآورد و حتی آشپز هم انگشت به دهان ماند که این چه آشی است در این ماههای آخر پخته است؛ آنهم برای یک دانشگاه و آن هم برای دانشگاه فرهنگیان که قرار است معلمانی را تربیت کند برای تربیت کردن چند نسل، یعنی معلمی که حداقل باید سی سال کودکان و نوجوانان این مرز و بوم را تربیت کند.
خبر انتصاب دو نفر از روحانیون تراز اول و شناختهشده در نگرش و منش که مردم اگر آنها را نشناسند قرار گرفتنشان در کنار یک شخصیت اصولگرا معنادار است شوکی خبری بود در این هیاهوی خبرهای انتخاباتی و سیاسی؛ شوکی که آنقدر شدید بود که جامعه به ویژه جامعه فرهنگی هنوز توان واکنش نشان دادن را هم ندارند و مات و مبهوت ماندهاند که این چه انتخابی است که روحانی در این ماههای پایانی خود داشته است و شورای انقلاب فرهنگی مگر در آستانه یک انقلاب فرهنگی دیگر قرار داد که چنین انتخاب ناهمسو با نیاز و انتظار نظام آموزشی ما انجام داده است؟!!
این آقایان که 40 سال است در نهادهای بالادستی سیاستگذاری نمودند الان باید در صندلی داغ پاسخگویی بنشینند و بگویند چرا نظام آموزشی ما ناکارآمد است نه اینکه فرمان مهمترین نهاد تربیتی را به دستان کسانی بدهند که خود مقصر اصلی این ناکارآمدی هستند. مگر کارنامه و نقش این افراد روشن نیست؟
مگر این نقش و کارنامه مورد انتقاد نیست؟! پس با چه منطقی این انتصاب صورت گرفته است؟! آقای رییسجمهور یا از شرایط نظام آموزشی و دانشگاه فرهنگیان بیاطلاع است یا اینکه کلا آموزش و پرورش و تربیت معلم و دانشگاه فرهنگیان برایشان اهمیتی ندارد که در هر صورت باید گفت وای به روزی که بگندد نمک.
تردیدی ندارم که در روزها و هفتههای آینده نقدهایی را از سوی فعالان رسانهای حوزه آموزش و پرورش و کارشناسان این حوزه خواهیم شنید چرا که مطمئن هستم شوری این آشی که روحانی برای نظام آموزشی ما پخته نمیتواند واکنشی را ایجاد نکند.
چون پرسش اساسی اینگونه مطرح است که این آقایان از چه جهتی میتوانند امین مردم باشند در دانشگاهی که معلمان تربیت میشوند و مردم باید فرزندانشان را به دست تربیتشدگان این دانشگاه به امانت بسپارند آیا امانتداری این آقایان در مسوولیتها و نقشهایی که داشتهاند مورد ارزیابی قرار نگرفته است؟!
مگر این آقایان آزمون امانتداری را در سمتهای گذشته به خوبی پس دادهاند؟ از طرفی مگر قطعالرجال یا قطعالنسا است که دوباره باید همین نامهای تکراری برای تکرارهای بیحاصل تکرار شود؟!!!
دیدگاه تان را بنویسید