به بیمهری نسبت به آثار تاریخی کشور خو گرفتهایم
در میان تمام مشکلات و غم معیشت، یادمان رفته که هویتی هم باید داشته باشیم که بدانیم که ریشهیمان کجاست. سوداگران اما با این ریشهها میانه ندارند، آنها میخواهند شهر چیزی از تاریخ خود به یاد نیاورد، چراکه قرار تاریخ بر تکرار است.
اعتمادآنلاین| قد کشیدن و عرض اندام سازههای بتنی و شیشهای و سنگی در مقابل بنایی که روزگاری بخشی از هویت یک شهر بوده، اتفاق جدیدی نیست. ما به بیمهری نسبت به آثار تاریخی کشورمان خو گرفتهایم؛ به فراموشی، تخریب، تعرض، پشت پا زدن به تمام آنچه باید آن را محترم شماریم.
روزنامه اعتماد در ادامه یادداشت خود نوشت: ساخت و سازهای بیضابطه شهر سالهاست که با آثار تاریخی خسته و رنجور فراموش شده سر جنگ دارد؛ آثاری بیپناه و پشتوانه که حتی متولیان رسیدگی و حفاظتشان هم توجهی به آنها ندارند.
متولی اصلی حفاظت از آنها، وزیری است که حتی به قدر یک پیام یا یک اقدام کوچک - ولو نمادین- هم به تخریبهایی که در حوزه مسوولیتش اتفاق میافتد واکنش نشان نمیدهد.
روزی حریم چغازنبیل شوش میشود جولانگاه لودرها و یک روز حریم چهارباغ عباسی اصفهان با هتلی که نسبتی با این محوطه ارزشمند ندارد، مخدوش میشود.
روزگاری اطلس مال، مقابل صاحبقرانیه تهران با قلدری قد علم میکند. قصه ترکهایی که این قد علم کردن بر چهره کاخ صاحبقرانیه به یادگار میگذارد به تاریخ میپیوندد بیآنکه کسی بپذیرد گودبرداریها در حریم یک بنای چندصد ساله چه میکند با استواری بنایی که سالها به روایت تاریخ ایستاده است.
روزی مجتمع تفریحی پشت به خانه بروجردیها کرده و بیتفاوت زیرپای این خانه تاریخی را خالی میکند و قد و قامت بتنیاش نقابی میشود بر چهره بادگیرهای منحصربهفرد این خانه که سالها نماد شهر کاشان بودهاند.
حالا هم چه باک که اثر باقیمانده از دوران سلجوقی در شهر تاریخی ری برود زیر سایه مجموعهای که قرار است عنوان «تاریخی و گردشگری» را یدک بکشد. به راستی کدام تاریخ را قرار است در این مجموعه بشناسیم و مرور کنیم؟ همان تاریخی که حریمش را محترم نمیشماریم؟ همان تاریخی که چهرهاش با زمختی سنگ و بتن مجموعه تاریخی و گردشگری مخدوش شده است؟ کلمات در این شهر تا چه اندازه از معنا تهی شدهاند. این تهی شدن تا جایی پیش رفته که گویی از دست هیچ کس کاری بر نمیآید حتی قانون.
در ضوابط مربوط به عرصه و حریم بناهای ثبت شده در فهرست آثار ملی که اردیبهشت ماه سال گذشته ابلاغ شده، آمده است: «ساخت و ساز در حریم آثار ملی، چنانچه ساختار سازهای بنای تاریخی را دچار آسیب کند یا موجب تزلزل در استحکام و بنیان اثر یا سبب تغییر یا لطمه به صورت یا منظر اثر شود، ممنوع است».
در پی ابلاغ این بخشنامه از سوی وزارت میراث فرهنگی، دادستان کل کشور در نامهای به دادستانهای عمومی و انقلاب سراسر کشور اعلام کرد: «هرگونه تصرف و تجاوز به آثار ملی با تغییر حریمهای مربوط به آن و تغییر و مرمت و توسعه خلاف قانون نسبت به آنها جرم تلقی و همگی از موارد حقوق عامه محسوب میشود.»
اما همچنان حریم آثار ملی و جهانی کشور مورد تعرض قرار میگیرد بدون اینکه متخلفان که گویی سمبه پرزورتری از قانون دارند، مجرم شناخته شده یا ممانعتی در فعالیتشان صورت گیرد.
آنها پرچم توسعه به دست گرفته و پیش میروند بیآنکه در روند این توسعه به ضابطه و قاعدهای معتقد باشند و بدانند در جریان این توسعه، فرهنگ هم باید جایگاه والایی داشته باشد. جایگاهی که گاهی منافع مجال توجه به آن را نمیدهد. آنجا که فرهنگ با توسعه پیوند میخورد، نیاز به نگاه بلندمدت است تا سرمایهگذاریهایی شکل بگیرد برای آیندگانی که بهرهبرداران این شکل از توسعه خواهند بود.
نگاهها در جامعه ما اما عادت کردهاند به اینکه عمقشان به اندازه دوران مدیریت یک مدیر باشد و همین است که حال فرهنگ و تاریخ و میراث فرهنگی ما خوب نیست. در بسیاری از کشورهای دنیا اما حفاظت از بناها و بافتهای تاریخی شهرها به عنوان رویکردی که در ارتقای فرهنگ جامعه نقشی موثر دارد، مورد توجه است.
هر چند جامعه دانشگاهی ایران هم نسبت به این امر توجه ویژه دارد، اما واقعیتی که شاهد آن هستیم، ساز دیگری را کوک کرده و آنچه در شهرها اتفاق میافتد، ستیزی است که توسعه با تاریخ و فرهنگ و میراث فرهنگی دارد.
بهانه آن هم نوسازی و بهسازی است و راه آن هم از دالان نابودی بقایای تاریخی شهر میگذرد. در همین شرایط بسیاری از کشورها با باز زندهسازی بافتهای تاریخی خود در کنار مباهات به تاریخ خود، جاذبههایی بدیع برای گردشگران تعریف کردهاند. هر روز خبری از یک گوشه از کشور میرسد از تخریب بناهای تاریخی و چند روز بعد در میان اخبار گم میشوند و شاید روزی تبدیل به خاطرهای شوند.
گویی ما هم دیگر گوشمان عادت کرده به شنیدن اخبار تخریب و تعرض به حریم بناهای تاریخی، گویی در میان تمام مشکلات و غم معیشت، یادمان رفته که هویتی هم باید داشته باشیم که اگر روزگاری دستمان از همه چیز خالی شد، بدانیم که ریشههایمان کجاست.
سوداگران اما با این ریشهها میانه ندارند، آنها میخواهند شهر چیزی از تاریخ خود به یاد نیاورد، چراکه قرار تاریخ بر تکرار است؛ پس چه چیز بهتر از فراموشی وقتی روی صفحه سفید حافظه ملتها میشود هر چیزی را نوشت؟
دیدگاه تان را بنویسید