زهرا نژادبهرام، فعال سیاسی اصلاح طلب بیان کرد:
ضرورت توجه جامعه به خشونت های فجیع
موضوع انتشار فیلم خشونتآمیز بریدن سر یک زن زیر 18 سال به بهانه قتلهای ناموسی به منظور اطلاعرسانی و توجه دادن جامعه از منظر رسانهای نیازمند بازخوانی مجدد است.
زهرا نژادبهرام، فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت:رسانهها فرصتی یگانه برای اطلاعرسانی و تعامل هستند. در عصری که زندگی با سرعتی سرسامآور در حرکت است و وقایع و اتفاقات متفاوت و حتی غیرمنتظره در حال وقوع است؛ این رسانه است که ما را به جهان پیرامون پیوند میزند و فرصت شنیدن و دیدن و خواندن و بیان نظرات را ایجاد میکند. به قول مک لوهان اندیشمند حوزه ارتباطات، رسانه خود پیام است چون حکایت از چیزی و جایی و زمانی دارد. رسانهای که امروز ما را به هم پیوند داد که در بستری از مسائل به دنبال جستوجوی راهکارهایی برای ارایه خبر است؛ خبری که روزی رنگ شادی دارد و روزی رنگ غم و نگرانی اما خبر است!
اما رسانه با این ظرفیت و این مسوولیت ذاتی چند پیشفرض دارد، پیشفرضهایی که راه را برای اطلاعرسانی و خبررسانی تسهیل و عملیاتی میکند! رسانههای جمعی علاوه بر کارکردهای فردی دارای کارکردهای اجتماعی نظیر همبستگی، پیوستگی و تداوم میراث فرهنگی و سرگرمی و تفریح هم هستند (مک کوایل 1388) و قابل توجه است که نقش و کارکرد رسانه با هنجارهای اجتماعی پیوستگی عمیقی دارد. براساس نظریههای هنجاری در ارتباطات که بایدها و نبایدها را برای عملکرد رسانهها تعیین میکنند، این هنجارها برگرفته از مسائل جامعه و حساسیتها و نگرانیها و... جامعه است. با این نگاه کارکرد رسانه بهرغم ویژگی اصلی آنکه آزادی در بیان است برآمده از اصول و روشهای منطبق بر جامعه و قواعد اصلی همبستگی و انسجام است. در این میان نظریه هنجاری «مسوولیت اجتماعی» که در اواخر دهه 70 میلادی مورد بحث قرار گرفت مساله همخوانی میان آزادی فردی و اجتماعی را مورد بحث قرار داد و ضرورت ایجاد نوعی تفاهم میان این دو را بررسی کرد. با این رویکرد رسانهها در چارچوب منافع جمعی و حفظ آزادی فردی نیازمند دستورالعملی خاص برای ارایه خبر و.... هستند. موضوع انتشار فیلم خشونتآمیز بریدن سر یک زن زیر 18 سال به بهانه قتلهای ناموسی به منظور اطلاعرسانی و توجه دادن جامعه از منظر رسانهای نیازمند بازخوانی مجدد است...
نمایش این فیلم حتما جامعه را دچار نگرانی و خشم و نوعی ناامیدی کرده است؛ اما توجه دادن به این مهم نیز برای مسوولان و افکار عمومی ضروری بود! ایجاد خط وصل میان این دو ضرورت توجه به نظریه مسوولیت اجتماعی را بیشتر میکند. شاید اگر دستاندرکاران رسانه مربوطه نسبت به نوعی تصویرسازی بر صحنههای خاص یا بخشی از فیلم عمل میکردند کمتر افکار عمومی را دچار چالش میساخت اما پرداختن به این موضوع ضرورتی جدی است که نشان از مسوولیت اجتماعی رسانه دارد. اما این مسوولیت در کنار حفظ امنیت و احساس همبستگی اجتماعی رسانه را در عرصهای وارد میکند که به روشهای ارایه مطلب دقت بیشتری را به کار گیرد. کار اصلی رسانه خبررسانی و اطلاعرسانی است و این بخش مهمترین کارکرد رسانه هست حتی در موارد سرگرمی نیز رسانه با توجه به مسوولیت اجتماعی مکلف است به اسلوب و چارچوبهای منابع جمعی و اجتماعی دقت کند. از اینرو نظریه مسوولیت اجتماعی با حمایت از حرفهایگرایی در تلاش است که با نوعی همراهی در جهت اطلاعرسانی و حساسسازی اجتماعی مصالح عمومی جامعه را مورد توجه قرار دهد. در این میان نهادهای ناظر با توجه به این مهم باید از نوعی سعهصدر نسبت به رسانه این مهم را با تذکر به رسانه «رکنا» پیش میبردند. در این میان توجه به این نکات قابل تامل است. مک کوایل اصول اساسی نظریه مسوولیت اجتماعی در کتاب نظریههای ارتباطات جمعی چنین میگوید: ٭رسانهها باید برخی تعهدات و وظایف را در برابر جامعه بپذیرند و آنها را انجام دهند. ٭برای تحقق این تعهدات، باید به استانداردهای حرفهای خبری مانند حقیقت، صحت، عینیت و توازن توجه فراوانی معطوف شود. ٭رسانهها با پذیرش و ایفای تعهدات موردنظر، باید به خودانضباطی حرفهای خویش در چارچوب قوانین و نهادهای موجود بپردازند. ٭رسانهها باید از آنچه ممکن است به جنایت، خشونت یا بینظمی در کشور یا هتک حرمت گروههای اقلیت منجر شود، پرهیز کنند. ٭رسانهها به عنوان یک مجموعه کلی، باید کثرتگرا باشند و با ایجاد امکان دسترسی به دیدگاههای مختلف و تامین حق جواب، انعکاسدهنده تعدد و تنوع اندیشهها در جامعه خویش باشند. ٭جامعه و مخاطبان رسانهها، با توجه به تعهدات و وظایف اجتماعی موردنظر، حق دارند خواستار رعایت استانداردهای عالی حرفهای در فعالیتهای روزنامهنگاری باشند و در صورت لزوم، برای تامین و تضمین منافع و مصالح عمومی در این زمینه، مداخله کنند.٭روزنامهنگاران و همکاران حرفهای رسانهها، باید در برابر جامعه و همچنین کارفرمایان خود و بازار، پاسخگو باشند (مک کوایل، ۱۷۱: ۱۳۸۲). در اینجا توجه به این مهم ضروری است که در برابر رسانه، مخاطب از نقشی برابر برخوردار است یعنی مخاطب برای حفظ حقوق خود نیازمند تعامل با رسانه است و این نمایندگی از مخاطب در قالب کامنتها یا سازمانهایی است که به نوعی به شکل غیر دولتی بر فعالیت رسانهها نظارت میکنند نظیر انجمن صنفی و ... از این رو در خصوص بروز مواردی از این دست لازم است این انجمنها که با اخلاق و حقوق حرفهای آشناتر هستند اعلام نظر کنند و مسوولیت اجتماعی رسانهای را در این خصوص مورد بررسی قرار دهند.
دیدگاه تان را بنویسید