کد خبر: 545476
|
۱۴۰۱/۰۱/۱۴ ۰۸:۰۷:۰۰
| |

عشق هم دزد معتاد را سر به راه نکرد

تصمیم گرفتم دیگر سراغ مواد مخدر نروم و به تحصیلاتم ادامه بدهم اما طولی نکشید که دوباره سراغ دوستان سابقم رفتم و با اولین تعارف سیگار دوباره به مصرف مواد مخدر روی آوردم.

عشق هم دزد معتاد را سر به راه نکرد
کد خبر: 545476
|
۱۴۰۱/۰۱/۱۴ ۰۸:۰۷:۰۰

بعد از آن که تعدادی از اطرافیان و نزدیکانم دست به دست هم دادند و مرا از زندان آزاد کردند تصمیم گرفتم خلافکاری هایم را کنار بگذارم و به تحصیلاتم در رشته برق ادامه بدهم اما درگیر یک عشق خیابانی شدم و ...

به گزارش خراسان ، این ها بخشی از اظهارات جوان 35 ساله ای است که اواخر بهمن سال گذشته هنگام سرقت کابل های مخابرات با هوشیاری نیروهای کلانتری سپاد مشهد دستگیر شد.

این جوان معتاد پس از آن که جزئیات دستبرد به کابل های مخابرات را برای افسران دایره تجسس تشریح کرد درباره قصه زندگی خود نیز به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: به دلیل رفاقت و خودنمایی های دوران جوانی به سوی اعتیاد کشیده شدم. آن زمان در شب نشینی ها یا گشت و گذار در مناطق تفریحی شهر سیگارهایی را به  دست گرفتم که درون آن لبریز از حشیش بود. از این که دود غلیظ مواد مخدر را با انگیزه خودنمایی و لذت جویی از حلقم بیرون می دادم احساس غرور می  کردم اما نمی دانستم همین دورهمی ها با دوستانی که برای اولین بار سیگار به دستم دادند، در مدت کوتاهی زندگی ام را نابود خواهد کرد. خلاصه خیلی زود معتاد شدم و برای تهیه مواد مخدر سرقت های خرد انجام می دادم و به جیب نزدیکانم دستبرد می زدم تا این که نقشه سرقت دوچرخه گران قیمت یکی از دوستانم را  کشیدم و با ترفندی زیرکانه آن دوچرخه را سرقت کردم و به مبلغ ناچیزی فروختم در حالی که هیچ گاه تصور نمی کردم کسی به من مظنون شود روزی پلیس به سراغم آمد و دستبندهای فولادین را بر دستانم حلقه زد.

با آن که وارد دانشگاه شده بودم و در رشته برق تحصیل می کردم سرنوشتم عوض شد و من با شکایت دوستم در حالی راهی زندان شدم که تازه فهمیدم دوچرخه او ده ها میلیون تومان ارزش داشته است و من آن را با مقدار اندکی مواد مخدر مبادله کرده بودم. دوستم حاضر به گذشت نبود تا این که بالاخره خانواده و اطرافیانم تصمیم گرفتند مرا از این شرایط اسفبار نجات بدهند. آن ها دست به دست هم دادند و با کمک های مالی دیگر افراد فامیل رضایت شاکی را گرفتم و من بعد از تحمل چند ماه زندان در حالی آزاد شدم که دیگر انگشت نمای فامیل شده بودم و همه می دانستند سرقت های خرد گذشته را نیز من انجام دادم.

در این شرایط به خودم آمدم و تصمیم گرفتم دیگر سراغ مواد مخدر نروم و به تحصیلاتم ادامه بدهم اما طولی نکشید که دوباره سراغ دوستان سابقم رفتم و با اولین تعارف سیگار دوباره به مصرف مواد مخدر روی آوردم.

در همین روزها بود که عاشق دختری شدم که در یکی از رشته های دیگر دانشگاه تحصیل می کرد، به بهانه پرسیدن ساعت در کنارش قرار گرفتم و خیلی زود ارتباطم را با او آغاز کردم به گونه ای که این عشق خیابانی به دیدارهای پنهانی کشید و من که به زیبایی ظاهری او دل باخته بودم به خواستگاری اش رفتم اما درباره سابقه سرقت و اعتیادم چیزی به خانواده او نگفتم. مدتی بعد من و ثریا زندگی مشترکمان را در حالی آغاز کردیم که من به دلیل اعتیادم به مواد مخدر نمی توانستم نمره قبولی در واحدهای درسی بگیرم و مشروط می شدم از سوی دیگر نیز به دلیل این که توان تامین هزینه های زندگی و خواسته های همسرم را نداشتم اختلافات شدیدی بین من و او آغاز شد این در حالی بود که من حتی نمی توانستم مخارج اعتیادم را تامین کنم به همین دلیل کارد آشپزخانه و دیگر لوازم برش کابل های مخابرات را تهیه کردم و به سرقت کابل روی آوردم تا با فروش آن ها حداقل از خماری نجات یابم، حدود ساعت 2 بامداد زمانی که در لابه لای درختان خیابان طرحچی مشغول بریدن کابل های مخابرات بودم ناگهان توسط نیروهای گشت نامحسوس کلانتری سپاد غافلگیر شدم و ...

با صدور دستوری از سوی سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) این سارق سابقه دار پس از انجام بازجویی های تخصصی به مراجع قضایی معرفی شد تا بررسی های بیشتری با کسب مجوزهای قضایی در این باره صورت گیرد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها