امین فضلی، کارشناس مسائل قومی:
سوم تیر، روز ملی مقاومت خوی
۳ تیر روزی ملی است که بین اوراق تاریخ گم شده است. شاید کمتر ایرانی از اهمیت این روز اطلاع داشته باشد. روزی که مقاومت مردم یک شهر مانع از جدایی بخش بزرگی از ایران از مام میهن شد.
امین فضلی، کارشناس مسائل قومی، در یادداشتی نوشت: ۳ تیر روزی ملی است که بین اوراق تاریخ گم شده است. شاید کمتر ایرانی از اهمیت این روز اطلاع داشته باشد. روزی که مقاومت مردم یک شهر مانع از جدایی بخش بزرگی از ایران از مام میهن شد.
خاورمیانه در سالهای جنگ جهانی اول شاهد تحولات و حوادثی بزرگ بود که تاثیراتی عمیق بر این منطقه نهاد به طوری شرایط موجود منطقه را میتوان در چهارچوب تحولات آن روز ارزیابی کرد. بسیاری از کشورهای اروپای آن روز در مورد لزوم تضعیف عثمانی متفق القول بودند. امپراتوری که قرنها اروپا را تحت فشار قرار داده بود. و چه فرصتی بهتر از آن روزها که عثمانی تضعیف شده و شرایط برای تجزیه آن مهیا بود. لذا قرارداد سایکس-پیکو منعقد شد تا شر عثمانی قوی برای همیشه از سر اروپا کم شود.
اما شرق عثمانی یعنی ایران هم ناخواسته از تحولات آن روز متاثر شد. ارتش عثمانی برای جلوگیری از حمایت مسیحیان شرق (ارمنیها و آسوریها) توسط روسها و تسلیح آنها و تقویت لشکر قفقاز دست به سیاست تهجیر و کوچ اجباری آنها به مناطق مرکزیتر و جنوب میزند. به خاطر درگیری نیروهای مسلح مسیحی شرق عثمانی با لشکر عثمانی عده زیادی از آنها به مناطق شرقی یعنی شهرهای شمال غربی ایران و مشخصا ارومیه و سلماس کوچ میکنند تا از گزند عثمانی در امان بمانند. اما این کوچ مقدمه پروژه جدیدی میشود. مسیحیان کوچ کرده که از قبل حمایت روسها را داشتند از مارس ۱۹۱۸ اقدامات شرورانهای در شهرهای ارومیه و سلماس آغاز کرده و اقدام به قتل و کشتار و چپاول مردم اغلب مسلمان منطقه میکنند تا با قتل یا کوچ آنها قولی که روسیه برای تشکیل دولتی مسیحی در شرق آناتولی به آنها داده بود عملی شود. تضعیف و کوچ مسلمانان سیاستی بود که روسها برای تضعیف عثمانی در قفقاز هم در پیش گرفته بودند. اما این بار انگلیسها هم داخل بازی بودند. تحرکات انگلیسها در حوالی همدان و حمایت از گروههای مسلح ارمنی در حوالی آن و دیگر شهرهای شمالیتر نشان میدهد پروژه تجزیه شمال غرب ایران برای تشکیل کشوری مسیحی بین دو کشور مسلمان نشین آغاز شده بود. کشوری که شامل استانهای کنونی همدان، بخشی از کردستان، بخشی از آذربایجان شرقی و تمامی استان آذربایجان غربی امروزی از ایران، قسمتهای شرقی ترکیه امروزی و احتمالا بخشی از قفقاز میشد.
از مارس ۱۹۱۸ (اسفند ۱۲۹۶) قتل و غارت توسط گروههای مسلح مسیحی شامل جیلوها و ارمنیها در شهرهای ارومیه و سلماس با شدت تمام ادامه داشت ولی مانعی جدی بر سر راه اجرایی کردن پروژه تجزیه ایران بود. شهر خوی که موقعیت سوق الجیشی داشت به خاطر اهمیت تاریخیش و میزبانی از لشکریان قاجار در جنگ ایران و روس دارای برج و قلعهای مستحکم بود که فتح آن بسیار دشوار بود. بدون سقوط خوی پازل به هیچ عنوان تکمیل نمیشد. لذا جیلوها برای تکمیل این پازل از لشکر ارمنیان قفقاز به فرماندهی آندرانیک درخواست کمک کردند. این چنین بود که زعمای شهر به خاطر ضعف دولت مرکزی ایران چارهای جز طلب کمک از عثمانی نداشتند ولی از طرفی همه مردم شهر دوشادوش هم آمادگیهای لازم برای نبردی نابرابر را تدارک میدیدند. اصناف همه اموال خود را در اختیار شورای جنگ شهر گذاشته بود، زنان تدارکات پشت جبهه را میدیدند و حتی برخی از آنها دست به اسلحه شدند، مردان در خدمت نظامیان مواضع و سنگرهای بالای قلعه را تحکیم میکردند و در زمان محدود همه شهر آماده رویارویی شدند. روز سوم تیر ۱۲۹۷ در ایام ماه مبارک رمضان مردم خوی در مقابل نیروهای نظامی ارامنه قفقاز قرار گرفتند. تعداد نیروهای آندرانیک از ۶ هزاز نفر به روایت زریاب خویی تا ۱۲ هزار نفر به روایت رحمت الله توفیق متغیر است ولی رویارویی با هزاران نیروی نظامی برای شهروندان عادی یک شهر کاری دشوار بود. علما و روحانیان شهر از جمله شیخ فضل الله خویی با صدور فتوای شکستن روزه برای جهاد در مقابل دشمن و دفاع از شهر نقش بسیار مهمی در بسیج مردم داشتهاست. زریاب خویی در مورد این روز مینویسد "مردم خوی باروی قدیمی شهر را حصار قرار دادند و دروازهها را بستند و آماده دفاع شدند اما اسلحه و مهمات نداشتند و فقط هر کدام تفنگی با مقداری فشنگ داشتند. یک توپ هم داشتند که خیلی قدیمی بود و برای اعلام افطار و سحری ماه رمضان به کار میرفت. عدهای از شنیدن این خبر به کوههای غربی ایران و به سوی خاک عثمانی رهسپار شدند ولی عدهای دیگر تصمیم به پایداری گرفتند و عالم و مجتهد بزرگ شهر شیخ فضلاله حجتالاسلام، رهبری مدافعین را به دست گرفت و میگویند شال و عمامهٔ خود را باز کرد و آن را به توپ بست و با خود به بالای دیوار قلعه کشید. مردم تا عصر مقاومت کردند و هنگام عصر نیروی عثمانی از سمت غرب به کمک مدافعین شهر امد و سپاه آندرانیک را شکست داد و مهاجمین فرار کردند." و این گونه بود که نقشه تجزیه ایران نقش بر آب میشود.
روز مقاومت مردم شهر خوی شاهد ایثار، فداکاریها، داستانها و روایات فراوانی است که در این مجال نگنجد ولی آنچه مسلم است توجه بیشتر به این واقعه در سطح ملی و روایت دور اندیشی زعمایی چون آقا ابراهیم، شیخ فضلالله خویی از روحانیان ذی نفوذ شهر، حاج علی آقا عارفی، از تجار معروف خوی، زری خانم افشار و حسنقلی خان میرپنجه آقاسی، فرماندار و حاکم منتخب خوی میتواند ادای بخشی از دینی باشد که به آنها و مردم این شهر داریم.
دیدگاه تان را بنویسید