به مناسبت درگذشت وکیل شاپور منوچهری
مرگ چنین خواجه نه کاریست خرد
منوچهری در پاسخ به محوری ترین موضوع جامعه وکالت یعنی استقلال نهاد وکالت، استقلال را به معنای آن دانست که وکیل بتواند در چارچوب قانون و مقررات و با لحاظ مواردی که در قانون اساسی تاکید شده بتواند ازحقوق مردم دفاع کند و بدون ترس و واهمه در دادگاه حرفهایش را بزند.
حمید قهوهچیان در یادداشتی به مناسبت درگذشت شاپور منوچهری نوشت: اگرچه این روزها جراحی نهاد وکالت در ابعادی وسیع ادامه دارد اما این بار، خبر درگذشت یکی از وکلای پیشکسوت این حوزه، آن را متاثر نمود خبری که هفدهم مرداد ماه از سوی دخترش با این متن اعلام شد: "پدرم امروز در حوالی 8 صبح، پس از حدود 10 روز تلاش برای ماندن در جهانی که بسیار دوستش داشت همه ما را ترک کرد و رفت". سال 1392 که در حال آماده سازی مجموعه مصاحبه های تحلیلی در خصوص "چالشهای جامعه وکالت در ایران" بودم گفتگویی در خصوص ابعاد این حوزه با ایشان داشتم. درگذشت ایشان را بهانه ای یافتم تا مجدد محورهای بحث با ایشان را مرور کنم و متن زیر چکیده ای از آن است.
دوست داشتم از هر خرمنی، خوشهای بچینم
منوچهری در ابتدای گفتگو و در مقام معرفی خود گفت "من در شهر کرمانشاه و در خانوادهای مذهبی با ریشه ایلی و عشایری به دنیا آمدم. پدرم خیلی مایل بود که من تحصیلات حوزوی داشته باشم و جانشین پدرش شوم اما مادرم که روحیه ایلی و عشایری بیشتری داشت با این قضیه مخالف بود. از همان کودکی به ادبیات و شعر و موسیقی علاقه داشتم و تمامی وقتم را با مطالعه کتاب میگذراندم. جو فرهنگی آن زمان کرمانشاه به شدت سیاسی بود و من در دبیرستان تحت تاثیر این جو سیاسی و با روحیه عدالت خواهانهای که با مطالعه رمانها پیدا کرده بودم به فعالیت های فرهنگی نظیر روزنامه نگاری و تئاتر روی آوردم." فعالیت های منوچهری به تئاتر و روزنامه نگاری محدود نشد بلکه به گفته وی، او از نسلی بود که به جهت روحیه عدالتخواهانه و آرمانگرایانه، نه تنها تغییر جامعه ایران بلکه تغییر کل جهان را هدف قرارداده بود لذا دوست داشت از هر خرمنی، خوشهای بچیند و با چنین منطقی مطالعات و فعالیت های خود را در حوزهای مختلف فرهنگی و اجتماعی گسترش داد.
فعالیت در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یکی از محافل خوشنام در تاریخ معاصر ایران قلمداد می شد که روشنفکران بسیاری را به خود جذب کرد و ایده های آموزشی و فکری موثری در آن طراحی و اجرا شد. منوچهری پس از آنکه در سال۱۳۵۰ فارغ التحصیل شد همکاری با کانون را آغاز کرد و در سال ۱۳۵۳ همزمان با اخذ پروانه کارآموزی شروع به کارآموزی وکالت کرد. در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کارشناس فرهنگی بود و پس از مدتی مسئول آموزش شد. به گفته خودش "کار آموزشی در آنجا باعث شد تا با بسیاری از بزرگان هنر و ادب آشنایی نزدیک پیدا کنم بزرگانی نظیر دکتر ابراهیم یونسی، محمود دولت آبادی، هوشنگ گلشیری- احمدرضا احمدی- محمد حقوقی - احمد سمیعی و محمود مشرف آزاد تهران (م ازاد) و خانم توران میرهادی که این آشنایی با برخی از آنان منجر به دوستی عمیقی شد اما آن بخش آموزشی که من با همکاری این بزرگواران تاسیس کردم به دستور ساواک تعطیل شد و من نیز اخراج شدم".
آغاز راه وکالت
پس از اخراج از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، وی چند سال در دانشگاه آزاد و بوعلی سینا فعالیت داشت تا این بار انقلاب فرهنگی در کشور اتفاق افتاد و بر این اساس فعالیت های وکالت ایشان آغاز می شود، شاید بتوان گفت ادامه پروژه اصلاح گری این بار به ناگزیر در مسیر وکالت افتاده بود. "وکالت حرفهای را از سال ۶۴ شروع کردم و طبیعتا به علت اینکه مدتها از فضای حقوقی دور مانده بودم خودم شروع کردم و مثل یک طلبه از مبانی حقوق خواندم من تا پنج و شش صبح مینشستم و به طور دقیق تمام کتابهای حقوقی را میخواندم نظر فقها و قوانین مختلف را مطالعه و بررسی میکردم و حتی کوچکترین چیزی را که فکر میکردم ابهامی دارم را با مطالعه کتابهای مختلف حل میکردم و دلم میخواست واقعا مسلط باشم حتی خیلی از مسائل حقوق مدنی و قانون مدنی رابه دلیل ذهنیت خاصی که با خواندن اقتصاد و هم فلسفه پیدا کرده بودم ریشه یابی میکردم برای مثال چیزی که اخذ به شفعه میگویند چرا مقرراتش این است ریشه اجتماعی و اقتصادی قضیه چیست". منوچهری از سال 64 وکالت حرفه ای را شروع کرد و به قول خودش به دلیل اینکه از معلمی و کار فرهنگی به کار وکالتی روی آورده بود در این کار هم سعی داشتم مشی فرهنگی خود را حفظ کند.
آسیب شناسی جامعه وکالت
منوچهری به متنی از برتولت برشت با این مضمون اشاره می کند که در زمان حکومت ناسیونال سوسیالیستها اشخاصی را از فلان محله دستگیر کردند و گفتم خدا را شکر که به محله ما کاری نداشتند و اشخاصی را از محله ما گرفتند و گفتم خدا را شکر که به من کاری نداشتند و همسایهام را گرفتند و گفتم خدا را شکرکه به من کاری نداشتند اما وقتی مرا گرفتند هیچکس نبود تا از من دفاع کند. در هر جامعهای مشکلات همه انسانها به هم مربوط است، همه به هم وابسته هستیم، حقوقدانان به عنوان بخشی از روشنفکران جامعه متاسفانه به بسیار از مسایل نمیپردازند و چنانچه در جایی خارج از حوزه فعالیت آنان اتفاقی روی دهد حساسیت نشان نمیدهند و همه اینها باعث تضعیف جامعه حقوقی خواهد شد. از نظر وی با فراهم نمودن یک سری سازوکارها می توان جامعه وکالت را از این حالت انفعالی خارج کرد.
از نظر منوچهری تهدیدهای جامعه وکالت بیشتر ناشی از یک نوع بینش خاص است که از دوره مشروطه تاکنون بوده و هنوز هم با آثارش مواجه هستیم. تفکراتی وجود دارند که با هر نوع نمود جامعه مدرن مانند وکالت مخالفت میکنند. اینها سعی میکنند با وضع قانون، استقلال وکیل را تهدید و با تبلیغات و اقدامات مختلف نهاد وکالت را مورد تضعیف قرار دهند و مثلا از طریق رسانهها یا صدا و سیما، وکیل دادگستری را یک موجود ضد انسان معرفی کنند که به جای دفاع از حقوق انسانها و خدمت رسانی به جامعه به آن ضربه میزند. این تفکر در نهایت اگر بتواند پیش رود به کل نظام و جامعه آسیب میرساند و زمانی که از نهاد وکالت مستقل و وکیل مستقل خبری نباشد کل جامعه آسیب میبیند و بسیاری از آرایی که صادر میشود مورد قبول نهادهای بین المللی نیز قرار نخواهند گرفت.
استقلال وکالت از نگاه منوچهری
منوچهری در پاسخ به محوری ترین موضوع جامعه وکالت یعنی استقلال نهاد وکالت، استقلال را به معنای آن دانست که وکیل بتواند در چارچوب قانون و مقررات و با لحاظ مواردی که در قانون اساسی تاکید شده بتواند ازحقوق مردم دفاع کند و بدون ترس و واهمه در دادگاه حرفهایش را بزند. بدون ترس از اینکه فردا پروانهاش را باطل کنند. اگر هم تخلفی کرد باز هم در چارچوب همان قوانین و مقررات در همین نهاد مستقل براساس قانون رسیدگی شود. وقتی از ایشان در خصوص پیش بینی آینده جامعه وکالت و موضع گیری های حاکمیت در این خصوص پرسیدم گفت "معتقدم حرکت جامعه رو به جلو است. ممکن است در مقاطعی وقفهها و سکتههای خفیفی هم داشته باشیم اما در مجموع حرکت جامعه رو به جلو است. ما نمیتوانیم این حرکت تاریخی را متوقف کنیم و البته هیچ قدرتی هم نمیتواند. حرکت جامعه به این سو پیش میرود که حقوق انسانها به رسمیت شناخته شود و برای بشر در هر نقطهای که هست حقوقی قائل بشود. بر مبنای این حقوق هم، سازو کاری در جامعه برای حفظ این حقوق فراهم بشود. طبیعتا نهاد مستقل وکالت و وکیل مستقل میتواند در جهت این حرکت موثر باشد. طبیعتا حاکمیت، هم این نهاد را در آینده هرچه بیشتر به رسمیت خواهد شناخت و به ارزش و اعتبار آن بیشتر پی خواهد برد و اگر غیر از این باشد ما خلاف حرکت تاریخی عمل کردهایم و این جنبه علمی ندارد."
دیدگاه تان را بنویسید