محمد خدادی، معاون مطبوعاتی سابق وزارت ارشاد:
مخاطبِ امروز، محکوم به دیدن صدا و سیما نیست؛ حق انتخاب دارد
رسانه را با مدل گذشته نمیتوان اداره کرد
معاون مطبوعاتی سابق وزارت ارشاد علت ضعف صداوسیما در پرداختن به اتفاقات روز جامعه را نداشتن مهارت دانست و توصیه کرد، در دورهای که مخاطب محکوم به دیدن صداوسیما نیست و حق انتخاب دارد، رسانه را با مدل گذشته اداره نکنند.
محمد خدادی، معاون مطبوعاتی سابق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دربارهی عملکرد صداوسیما در مواجهه با جریانات اخیر کشور و در پاسخ به این پرسش که «چرا صداوسیما، نتوانسته آنطور که باید و شاید مرجع موثق اخبار برای مخاطبان باشد و آنان را از واکاوی رسانههای بیگانه باز دارد؟» گفت: واکاوی رسانه در بحرانها دو بعد دارد؛ یکی عملکرد جریان اطلاعرسانی و دوم عملکرد رسانه است. نخست، سوال این است که آیا در ایران مرجع اطلاعات، منبع اطلاعات هم هست یا نیست؟ یعنی برای حوادثی که دارد اتفاق میافتد، مرجع واحد، موثق، مرتبط و متخصص برای اطلاعرسانی داریم که ابعاد حادثه را روشن کند و اطلاعات منطبق با واقعه بدهد؟ بعد از بررسی این موارد، آن وقت تازه کار رسانه آغاز میشود.
به گزارش ایسنا، بخش هایی از گفت و گوی خدادای را در ادامه می خوانید:
*نمونههای متعددی در بحرانها داشتهایم، از جمله بحران سقوط هواپیمای اوکراینی؛ بنابراین بحران اصلی ما جریان اطلاعات رسانی کشور است. ما در این جریان دچار اختلال هستیم. ما مرجع اطلاعرسانی بحران نداریم که منبع موثق رسانهها بشود. در عوض منابع متعدد غیرمرتبط، غیرموثق و غیرمتخصص را داریم که هر کدام اطلاعات ناقصی از یک حادثه ارائه میدهند.
*کارکرد رسانههای ما بیشتر پوششی است تا سوژهای؛ به عبارتی، توان حرفهای کمتری برای گزارش میدانی داریم. توان حرفهای یعنی اینکه بتوانیم کارکرد تبیینی در تولید محتوا از همه ابعاد بحران را داشته باشیم و دنبال حلقههای مفقوده اطلاعات بگردیم و سعی کنیم در محتوا به سوالات مخاطب جواب دهیم نه اینکه صرفا وقوع یک حادثه را از زبان یک دستگاه بیان کنیم، بدون آنکه زوایای مختلف را مورد توجه قرار داده باشیم.
*رویکرد کار رسانهایمان هم با فراز و نشیب روبهرو است. برای همین است که در مقاطعی در صداوسیما یک چیزی را نشان میدهند و در مقطعی از نشان دادن همان مورد خاص خودداری میکنند. این به خاطر فراز و فرودهایی است که ما در سیاستگذاری داریم.
*مدیران رسانهای ما در فراز و فرودِ تغییرات قرار دارند و تجربیات میان آنها منتقل نمیشود. به همان نسبت سیاستها تغییر پیدا میکند و مخاطب، مخاطب پایدار نمیشود و مقطعی است. مخاطب تا میخواهد به تلویزیون اعتماد کند، دوباره اعتمادش سلب میشود، مخاطبی که مطابق با سلیقه و نیازش دادهها را میپذیرد.
*مخاطبِ امروز محکوم به دیدن صدا و سیما نیست؛ صدا و سیما یکی از منابع اطلاعاتی مخاطب است و مخاطب ما مخاطبِ هوشمند است. در دورهای ما انحصار اطلاعات داشتیم، لذا مخاطب حق انتخاب نداشت اما امروز مخاطب ما حق، توان، بستر و امکان انتخاب دارد.
*مهارت کار رسانهای دغدغه رسانههای ما چه در صدا و سیما و چه در دیگر رسانهها نیست؛ رویکرد کار رسانهایمان یعنی سیاستهای مدیران و ساختارها، با فراز و نشیب روبهرو است و ثابت نیست. مهمتر آنکه صداوسیما و سایر رسانهها باید بپذیرند که امروز شبیه هیچ روزی نیست. نمیشود رسانه را با مدل گذشته اداره کرد، مخاطب امروز را باید مخاطب هوشمند نامید که انتخابگر است.
*ما به جای ۵۰ تا کانال اگر پنج تا کانال پرعمق داشته باشیم طبیعتا اثرگذاریمان بیشتر خواهد بود. این فقط مربوط به صداوسیما نیست، ما ۱۳هزار تا رسانه داریم، ۴۱ خبرگزاری داریم، ۴۰۰ روزنامه سراسری داریم. بخش زیادی از رسانههای ما رسانههایی هستند که با دولت نسبت مستقیمی دارند و این خودش ناخودآگاه تاثیر غیرمستقیمی بر ذهن مخاطب میگذارد و تاثیر پیام را کاهش میدهد.
*توسعه بخش خصوصی و کارکرد حرفهای رسانهای نیاز جدی جریان اطلاعرسانی کشور است. شنیدهام بخش سیاسی صداوسیما ۳ هزار نیرو دارد! اگر ۳ هزار تا بشود ۳۰۰ تا نیروها تواناییشان بیشتر نمیشود؟ ولی چون ساختار دولتی است نمیتوان نیروهای را تعدیل کرد. خودم مدیر رسانه بودم و مشکلاتش را میدانم.
*الان بعضا میبینیم که در بخشهای مختلف فردی را به عنوان مدیریت کار رسانهای میگذارند که مراحل لازم را طی نکرده است، خوب چه انتظاری دارید که چنین فردی بتواند مدیریت رسانه در بحران را به خوبی انجام دهد؟ چون نه تجربه دارد نه مهارت و نه با بحران آشنا است.
*وقتی میگوییم صداوسیمای جمهوری اسلامی، قاعدتا با یک دستگاه دولتی روبهرو هستیم نه یک بخش خصوصی، بنابراین صدا و سیما در کنار وظیفه اطلاع رسانی، موضوع امنیت ملی را هم دارد. این هنر کسانی است که در صدا و سیما هستند که بتوانند کارکرد امنیت ملی را با مهارت و ظرافت رسانه ای به نتیجه برسانند.
فراموش نکنیم به هر حال خبر بد خبر خوب است، و بهتر دیده می شود؛ اگرچه نیات تولیدکنندگان خبر خوب مانند مُسکن است و در کوتاه مدت به صورت حداقلی اثر دارد اما درد معاندان را درمان نمی کند. یادمان نرود یک ماه بعد از بحران بنزین و اعتراضات سراسری که همین شبکه های فارسی زبان ۲۴ ساعته بر طبل آشوب و درگیری کوبیدند، هزاران شهر ایران شاهد حضور شگفت انگیز میلیونی در تقدیر و تکریم تشییع شهید عزیزمان حاج قاسم بود.
باید بپذیریم امروز شبیه هیچ روزی نیست. باید بر اساس شرایطی که امروز داریم همه ظرفیتمان را بهروز کنیم. راهکارها، ساختارها، سیاستها، مهارتها و کارکردمان را بهروز کنیم. مخاطبان را ببینیم و نیازهایش را بشناسیم تا بتوانیم به آنها جواب دهیم.
دیدگاه تان را بنویسید