کد خبر: 586830
|
۱۴۰۱/۰۹/۲۱ ۰۸:۱۰:۵۲
| |

زهرا نژادبهرام مطرح کرد؛

هویت برساختی که شهر را با زنان پیوند می‌زند

زهرا نژادبهرام نوشت: دیگر نمی‌توان از ظرفیت‌های نقشی، تعاملی، قبلی برای شهروند شهری امروزی تعاریف پیشین را مورد استفاده قرار داد. مکان‌های تک جنسیتی و مکان‌های بدون توجه به نیازهای زنان بخشی از این تعارضات است که باید با نگاه واقع‌نگرانه نسبت به اصلاح آنان اقدام کرد.

هویت برساختی که شهر را با زنان پیوند می‌زند
کد خبر: 586830
|
۱۴۰۱/۰۹/۲۱ ۰۸:۱۰:۵۲

زهرا نژادبهرام در یادداشتی با عنوان «هویت برساختی که شهر را با زنان پیوند می‌زند» برای روزنامه اعتماد نوشت: هویت کلاف در هم پیچیده و در عین حال آشکاری برای زندگی شهروندان است، زنان نیز با توجه به حضور شهروندی در شهر در راستای ارتباط با هویتی که برساخت تازه‌ای از زندگی اجتماعی است با چالش‌ها و سوالات زیادی روبه‌رو هستند.  زنان در شهر در چارچوب ارتباط و تعامل با برساختی از هویت روبه‌رو هستند که بخشی از آن ناشی از نقش‌های تاریخی و فرهنگی و بخشی دیگر متاثر از فضای زیستی آنان در شهرهاست.

آنان با در اختیار داشتن این منابع به برساختی از هویت دست یافته‌اند که نیاز‌های تازه‌ای را برای آنها تعریف می‌کند و این نیازها برگرفته از نقش‌های جدید یا تلفیقی با نقش‌های پیشین است. انسان‌ها هویت خود را از منابع مختلف به دست می‌آورند. هویت سرچشمه معنا و تجربه برای مردم است و به زندگی انسان شکلی دیگر می‌دهد. انسان ممکن است منابع هویتی متفاوتی داشته باشد و نسبت به زمان، هر کدام از این منابع به نسبتی در هویت او سهمی داشته باشند. این تفاوت به نوعی با برساختی بودن هویت ارتباط مستقیم دارد.

به نظر کاستلز، بخشی از هویت را نهادهای غالب جامعه مشخص و برساخته می‌کنند، بخشی را اوضاع و شرایط اجتماعی و تاریخی و بخشی را نیز خود انسان‌ها. با این نگاه مساله اتصال زنان به شهر و ضرورت بازخوانی نیازها امری است مسلم و جدی در مدیریت و بازتولید هویت در راستای تداوم حیات اجتماعی. با این نگاه ساخت و سازهای شهری، رویکردهای مدیریت در شهر عامل تعیین‌کننده‌ای در ساخت هویت محسوب می‌شود و زنان در این بستر با برساختی از هویت دست به گریبان هستند که تعارض‌های زیادی را ایجاد کرده است.

زندگی شهری مرکز تعاملی میان انسان‌هاست، زنان نیمی از جمعیت شهری هستند که در این تعامل نقش دارند و متاثر از آن هستند، لذا توجه به داشته‌های پیشین فرهنگی و اجتماعی از یک سو و واقعیت‌ها و نقش‌های کنونی ضرورت توجه به این مهم را الزامی می‌کند که باید در بستر نقش‌های جدید و کارکرد شهر به عنوان هویت تازه ارتباطی تنگاتنگ برقرار شود.  به عبارتی دیگر نمی‌توان از ظرفیت‌های نقشی، تعاملی، قبلی برای شهروند شهری امروزی تعاریف پیشین را مورد استفاده قرار داد. 

مکان‌های تک جنسیتی و مکان‌های بدون توجه به نیازهای زنان بخشی از این تعارضات است که باید با نگاه واقع‌نگرانه نسبت به اصلاح آنان اقدام کرد.  از آنجا که هویت دارای دو بعد درونی و بیرونی است یعنی آنچه خودم را می‌بینم و آنچه دیگران را می‌بینم، مساله برساختی بودن آن کاملا بدیهی است منتها این مهم در شهر یعنی آنکه من چگونه به شهر می‌نگرم و جایگاه خودم را در شهر تعریف می‌کنم. در تحقیقی که روی زنان اصفهان در سال 99 صورت گرفته تمایل زنان به حضور در پارک‌ها و بوستان‌ها امری بوده که منجر به بازنگری بر شیوه‌های پیشین اوقات فراغت و خروج از آنها و اتصال به جریان تازه‌ای از زندگی در شهر در قالب هویت جمعی مورد تاکید قرار گرفت.

آنها مکان را به مصرف می‌رسانند تا برساخت هویتی خود را با اتصال به آن تعریف کنند یعنی آنان در پی تعاریف تازه از خود و جامعه پیرامونی هستند؛ با این نگاه هویت زنان در شهر بستری تازه برای نیازها و انتظارات آنان است، زنان در شهر به دنبال مکان‌های مشترک و متفاوت هستند که فرصت حضور برای آنان را ایجاد کند؛ آنان با رویکردهای پیشین برای زندگی اجتماعی تغییرات تازه را پذیرفته‌اند و خواهان بازخوانی نقش‌های تازه در عرصه هویت شهری خود هستند.

در این میان ضرورت انعطاف‌پذیری فضای شهری از یک سو و ایجاد فرصت‌های بیشتر تعامل جمعی برای همه شهروندان فارغ از جنسیتی بستری است که برساخت هویت شهری زنان را تقویت و امکان بهره‌وری محیط را برای آنها بیشتر می‌کند. با این نگاه لازم است ضمن داشتن نگاهی نو به زن و نقش‌های اجتماعی جدید و انتظارات اجتماعی از او و انتظار خودش به عنوان یک شهروند از خود فضا را بازخوانی کرد و در توزیع آن برابر و بدون تبعیض اقدام عملی صورت داد!

زنان در شهر در بستر تعامل برای حیات شهری نیازمند فرصت‌های بیشتری برای حضور و کاهش چالش‌ها هستند. نقش محیط در ساخت هویت زنان از یک سو و آگاهی آنان نسبت به خود و پیرامون همان بستری است که نیاز‌های آنها را با تغییر همراه ساخته است! وجود پاتوق‌هایی که امنیت و آرامش را برای آنها تدارک ببیند یا فضاهایی که اسکان را با در نظر گرفتن نیاز آنها تعریف کند همان اتصال با پیرامون و نگاه به آن است و شهر در این عرصه مسوولیت دارد!

امروزه زندگی شهری فرصتی شده که زنان خود را در بستری از تحولات جمعی و فردی بازخوانی کنند.زندگی شهری برای زنان مسوولیت‌آفرین شده و نگاه به جامعه را از تک بعدی برای خود به سوی چند بعدی یعنی نگاه به پیرامون توسعه داده است. اگر در گذشته فردیت معیار اصلی هویت‌زایی برای زنان بود اکنون این مهم در بستری از خود و پیرامون شکل گرفته است!

از این‌رو هویت برساخته است که در حال تحول و تغییر و شهر کانونی برای این مهم است؛ شهر همان مکان اصلی برای شکل‌گیری هویت و در عین حال ارزیابی و بهبود آن است؛ پس شهر را به دیده فرصت برای رشد و بالندگی و برساخت هویت جمعی با نگاهی از درون به بیرون بدانیم و فرصت‌های ایجاد شده از آن را برای شکل‌گیری هویت جمعی تقویت و برساخت هویت جمعی زنان را اتفاقی مبارک برای تعامل شهروندی معنا کنیم!

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها