کد خبر: 590086
|
۱۴۰۱/۱۰/۱۴ ۱۹:۳۳:۱۰
| |

تختی انتخاب کرد که تختی باشد

رسول خادم انتخاب کرده که تختی زمانه ما باشد

وحید جعفری نوشت: من نمی‌خواهم از رسول خادم، جهان پهلوان بسازم، او خود انتخاب کرده که تختی زمانه ما باشد. 

تختی انتخاب کرد که تختی باشد
کد خبر: 590086
|
۱۴۰۱/۱۰/۱۴ ۱۹:۳۳:۱۰

وحید جعفری در اعتماد نوشت:

«تختی رو مخالفینِش تختی کردن، همونایی که بهش ناسزا گفتن و اجازه ندادن وارد ورزشگاه بشه، اوناییکه حقوقش رو قطع کردن، آدمایی که سنگ جلو پاش انداختن تا سرمربی تیم ملی نشه، هموناکه با کارها و رفتارشون جهان پهلوون رو به سمت مرگ سوق دادن تا…»

جمله قبل پاسخ من به دوستی بود که می‌گفت «تو می‌خوای از رسول، تختی بسازی!»

***

نه، من نمی‌خواهم از کسی تختی بسازم، اصلا مگر تختی ساختنی است؟ تختی شدنی است! تختی ستاره‌ی تو خالی هالیوود نیست که بشود با حقه‌های سینمایی، ساخت و روی پرده به نمایش درآورد.

تختی تصمیم می‌گیرد که تختی باشد، یعنی انتخاب می‌کند و این انتخاب او را تبدیل به جهان پهلوان می‌کند، وگرنه او نیز در این کره خاکی کالبدی است همچون تمام کالبدها؛ اما او نمی‌خواهد صرفا یک جسم باشد که چند صباحی در میان مردمان زیست کرده و با رسیدن مرگ تمام می‌شود. در واقع کاربرد تختی به واسطه همدردی و همراهی با مردم، با اعمال و رفتار، با کنش‌های اجتماعی و سیاسی‌اش با رسیدن مرگ تمام نشده که هیچ، بلکه بهتر و بیشتر هم می‌شود. 

رسالت ما در قبال تمام آنهاییکه ظرفیت تختی شدن دارند، انگشت اشاره‌ای است که ردای پهلوانی را به عنوان یک فرصت نشان می‌دهد، تا بر تن کنند. و این ردا برای بسیاری گشاد است، بر تن خیلی‌ها سنگینی می‌کند و در تن بسیاری زار می‌زند تا از تن خارج‌اش کنند و اینگونه است که می‌توان فهمید چه کسی لایق عنوان پهلوانی است و چه کسی به دروغ پهلوان خوانده می‌شود. 

و امروز آن کس که حتی ردایی بزرگ‌تر از آنچکه ما با سر انگشت نشان می‌دهیم را انتخاب و به تن کرده، کسی نیست جز «رسول خادم».

من نمی‌خواهم از رسول خادم، جهان پهلوان بسازم، او خود انتخاب کرده که تختی زمانه ما باشد. 

و بیشترین سهم را در این مسیر نه ما، بلکه آنهایی دارند که به جرم در کنار مردم بودن و همراهی با «زن زندگی آزادی»، به او ناسزا می‌گویند و اجازه نمی‌دهند وارد زورخانه شود، آنهاییکه نگذاشتند در ریاست فدراسیون کشتی باقی بماند، آدم‌هایی که چوب لای چرخ‌اش گذاشتند تا شهردار تهران نشود. همان‌هایی که با کارها و رفتارهایشان رسول خادم را به سمت عصیان سوق می‌دهند تا…

آری، تاریخ تکرار می‌شود و ملتی که تاریخ سرزمین خود را ندانند، محکوم به تکرار اتفاقات ناگوار گذشته‌اند. 

بحث ناخودی بودن رسول خادم نیز نه بحث این روزها و همراهی با مردم معترض، که موضوعی قدیمی است. چرا نباید می‌گذاشتند رسول خادم -که اولین طلای المپیک بعد از انقلاب را کسب کرده، تحصیل کرده بود و از اعضای تاثیرگذار شورای شهر- با تمام شایستگی و تخصص شهری در رقابت میلی‌متری با محمدباقر قالیباف شهردار تهران شود؟! آری، زمستان است و همه چیز چون هوای تهران وارونه، برای همین علیرضا زاکانی بی‌هیچ تخصصی در زمینه شهری، شهردار تهران می‌شود و این روزها در خصوص همه چیز از جمله دلار حرف زده و نظر می‌دهد؛ اما یک کلمه درباره هوای آلوده تهران که دارد همه ما را خفه می‌کند، دم نمی‌زند و هیچ یک از اعضای محترم شورای شهر هم، حتی به او تذکر نمی‌دهند؛ اما رسول خادم را به خاطر چند استوری که در همدردی با مردم فقیر و رنج دیده ایران منتشر کرده، ممنوع الخروج و ممنوع المعامله و … می‌کنند و حتی او را به خانه خود که همانا زورخانه است، راه نمی‌دهند. واقعا دنیای وارونه‌ای ‌است، زمستان است؛ سرها در گریبان است.

می‌دانید چرا پهلوانان نمیمیرند؟! چرا که آنها از دل تاریک‌ترین شب‌های زمستان‌های سرد و طولانی، متولد شده و دست گرم یاری به سمت هم‌نوع دراز می‌کنند، دستی که جوانه می‌زند و بعضا این جوانه‌ها با مرگ آبیاری می‌شوند تا نامیرا شوند، درست مثل آقا تختی.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها