گزارش روزنامه هم میهن از خانوادههایی که با افزایش اجارهبها سقفی برای زندگی ندارند؛
زندگی اجباری در چادر، پارک و ترمینال!
روزنامه هم میهن نوشت: خانم «ف» و دو دختر 13 و 18سالهاش، شبها روی صندلیهای سالنانتظار ترمینال آزادی تهران میخوابند، چون خانه ندارند. سعید، مادر و سه خواهرش شبها در چادری اطراف یک پارک در تهران میخوابند، چون خانه ندارند.آقای «م» و همسرش شبها در ماشین میخوابند، چون خانه ندارند.
روزنامه هم میهن در گزارشی زندگی زنان و مردانی را روایت کرده که با افزایش اجارهبها، سقفی برای زندگی ندارند و مجبورند شبها در ترمینال، پارک، چادر و ...بخوابند.
به گزارش هم میهن، در ترمینال غرب (آزادی) خانم ف.ر با دو دختر جوانش روی صندلیهای سالنانتظار ترمینال، شب را صبح میکنند. تا همین چندسال پیش خانم «ف» و چندنفر از دوستانش یک کارگاه کوچک چرمدوزی داشتند که با شروع کرونا مجبور شدند آن را با بدهیهای زیاد تعطیل کنند. او بعد از پرداخت بدهیها بهدلیل نداشتن پولپیش کافی برای اجاره یا رهن خانه مجدد، در یک ساختمان به سرایداری مشغول شد اما درنهایت صاحبخانه عذر او و خانوادهاش را خواستند و شبانه مجبور به ترک خانه شدند. برای همین هم بود که او و دو دخترش مجبور شدند مدتی را در یکی از پارکهای حاشیهتهران چادر بزنند، اما حالا فکر میکنند خوابیدن در ترمینال امنتر است.
مشاهدات میدانی «هممیهن» نشان میدهد که خانوادههای زیادی در ترمینال آزادی زندگی میکنند؛ مثل سعید که اواخر دوسال پیش، همراه مادر و سه خواهرش بهدلیل نبودن امکانات زندگی و بیکاری، از خراسان شمالی به تهران آمد. او همان زمان در یکی از مسافرخانههای میدان راهآهن مشغول بهکار شد و مدیر مسافرخانه بهازای دستمزد کار مادر و خواهرها، یک اتاق برای زندگی به آنها داد و برای آوردن هر مسافر، درصدی هم به سعید میداد. سعید میگوید؛ بعد از یکسال کار کردن تمام اعضای خانواده، پسانداز آنها حالا به 20میلیون تومان هم نمیرسد. اواخر پارسال با تغییر مدیریت مسافرخانه، این خانواده مجبور به تخلیه اتاق شدند ولی با مبلغ اندکی که توانستند پسانداز کنند، هیچ خانهای را نتوانستند اجاره کنند. همین هم شد که سعید، مادر و خواهرش تصمیم گرفتند بار دیگر به شهر خود برگردند تا شاید بتوانند کاری پیدا کنند و خانهای برای خانوادهشان اجاره کنند، اما باز هم به نتیجهای نرسیدند و در آخر مجبور به چادرزدن در یکی از پارکهای اطراف تهران شدند.
قصه زندگی خانواده آقای «م» هم مشابه است. خانوادهای که در جنوب تهران، با بیعانه 50میلیون تومان، سالها در یک اتاق 12متری قدیمی مستاجر بودند اما امسال صاحبخانه بهدلیل تخریب خانه، حکم تخلیهشان را گرفت و چون هیچ پسانداز بیشتری برای رهن خانه نداشتند، بهناچار در ماشین زندگی میکنند.
خاک بر سر دولت که نمی تونه این بدبختارو جا ومکان بده