بیکاری دستفروشان به بهانه سد معبر ممنوع!
روزنامه تعادل نوشت: ما نمیتوانیم و نباید به بهانه اینکه دستفروشان عامل سدمعبر هستند آنها را از کار بیکار کنیم، مسوولان اگر میخواهند مانع سدمعبر شوند باید برای افرادی که به شغل دستفروشی روی آوردهاند، موقعیت شغلی فراهم کنند.
خیلی قبلتر از آنکه مترو راهاندازی شود، دستفروشی هم شغلی مردانه به حساب میآمد، اگر بازارهای شمال کشور را نادیده بگیریم که در آن زنان هم به نوبه خود نقشی ایفا میکردند و بساط فروش ماهی و سبزی شان بر پا بود، در دیگر شهرها و استانهای کشور کمتر زنی را در حال دستفروشی میشد پیدا کرد.
به گزارش روزنامه تعادل، اما حالا سالهاست که زنان دستفروشی به جزیی از فرهنگ مترو در کشور تبدیل شدهاند. هر روزه تعداد زیادی از این زنان در خطوط مختلف مترو سوار واگنها میشوند و بساط خود را پهن میکنند و به فروش اجناسی که دارند میپردازند. در نگاه اول دستفروشی شغلی کاذب به حساب میآید، اما اگر بخواهیم دقیقتر به شرایط اقتصادی و معیشتی این روزها نگاه کنیم دستفروشی هم به نوعی کمک به معیشت خانوار است.
اینکه زنان زیادی این سالها به جمع دستفروشان مترو اضافه شدهاند به این خاطر است که تا قبل از آن بسیاری از این زنان خانهدار بودند، بسیاری از آنها زندگی نرمالی را تجربه میکردند و با همان حقوق دریافتی همسر، پدر و ... به زندگی خود سر و سامان میدادند، اما از وقتی که فنر تورم به یکباره در رفت و قیمتها بیشتر از آنچه باید افزایش پیدا کرد و دیگر خرج و دخل مردم با هم سازگاری نداشت، روی آوردن به شغلهای کاذب هم برای امرار معاش به یک عادت تبدیل شد. عادتی که شاید هر از گاهی مسوولان در مورد ریشه کنی آن اظهارنظر کنند، اما در واقع آنچه که باید مد نظر قرار بگیرد فراهم آوردن موقعیتی مناسب برای دستفروشان است که بتوانند همچنان در فراهم آوردن معیشت خانواده نقش داشته باشند.
حالا دیگر دستفروشی زنان مختص مترو نیست
عاطفه جهانگیری، کارشناس جامعهشناسی در این باره به «تعادل» میگوید: مساله اینجاست که دیگر دستفروشی زنان تنها به واگنهای مترو خلاصه نمیشود، در بازارهای سرپوشیده و در خیابانها هم میتوانیم این زنان را پای بساط اجناسی که میفروشند ببینیم. این یک تفریح نیست، بلکه شغلی از سر استیصال است برای اینکه بتوانند کمکی هر چند ناچیز به معیشت خانواده خود بکنند. در بسیاری از موارد این زنان سرپرست خانوار هستند و از همین طریق چرخ اقتصاد خانواده را میچرخانند.
او میافزاید: ما نمیتوانیم و نباید به بهانه اینکه دستفروشان عامل سدمعبر هستند آنها را از کار بیکار کنیم، مسوولان اگر میخواهند مانع سدمعبر شوند باید برای افرادی که به شغل دستفروشی روی آوردهاند، موقعیت شغلی فراهم کنند. بیشترین آسیب را در جامعه زنان دستفروش میبینند. بسیاری از آنها سعی میکنند چهره خود را بپوشانند، چون یا دارای مدارک تحصیلی بالا هستند یا دانشجو هستند یا در خانوادههایی زندگی میکنند که از شغل آنها اطلاعی ندارند. این مساله از نظر روحی و حتی اجتماعی به آنها آسیب وارد میکند، اما جمعآوری دستفروشان به بهانههای سد معبر و... تنها عامل افزایش فقر در جامعه میشود.
این جامعه شناس در بخش دیگری از سخنان خود میگوید: عموما زنان و دختران جوانی که به شغل دستفروشی در مترو یا خیابانهای شهر روی میآورند، چارهای جز این کار ندارند، آنها برای امرار معاش این شغل را انتخاب کردهاند، چون انتخاب دیگری نداشتند، وقتی فشارهای اقتصادی زیاد میشود افراد برای اینکه بتوانند از پس هزینههای زندگی شان بر بیایند دیگر به موقعیت اجتماعی و جایگاه خانوادگی و... فکر نمیکنند.
دستفروشی عاملی برای افزایش آسیبهای اجتماعی
سالهاست که طرحهای جمعآوری دستفروشان با شکست مواجه شده و اکنون خیلی از مناطق و معابر پر تردد شهر تهران، به حضور دستفروشان عادت کرده است. علاوه بر معابر شهری، اکنون واگنهای مترو نیز پر است از زنان و دخترانی که بساط خود را در سبدی گذاشته و به صورت سیار دستفروشی میکنند. به عقیده بسیاری از کارشناسان دستفروشی عاملی برای افزایش آسیبهای اجتماعی است و بعضی دیگر اعتقاد دارند که این شغل در جهت کاهش آسیبهای اجتماعی حرکت میکند.
با این همه یک حساب سر انگشتی نشان میدهد که گردش مالی که در سطح شهر به دست دستفروشان رقم میخورد فراتر از انتظار عموم بوده که این موضوع میتواند تبعات اقتصادی هم داشته باشد؛ اما ساماندهی با طرحهای غیر کارشناسی هم درمان آن نیست. خیلی از موارد زنان دستفروش چارهای جز این کار ندارند، خیلی از این زنان سرپرست خانوار هستند و حتی با وجود تحصیلات دانشگاهی، نبود شغل گریبانگیرشان شده تا مجبور شوند برای تأمین معاش، واگنهای مترو را بالا و پایین کنند و بساط پهن کنند.
آمارها چه میگویند؟
آمارها میگوید، دستکم چهار هزار دستفروش در متروی تهران فعال هستند که تنها 10 درصد این افراد حاضر هستند، ساماندهی شوند. شهرداری، سازمان بهزیستی و پلیس سه نهاد درگیر با این پدیده تقریبا نوپای اجتماعی در کلانشهر تهران هستند که هر یک تاکنون گزارشهای متعددی درباره دستفروشان منتشر کردهاند. در هر حال دستفروشی در شرایط فعلی جامعه، جدال نابرابر قانون با اخلاق است. قانونی که دستفروشی را موجب سد معبر و تضییع حقوق شهروندی میداند و اخلاقی که مرتب تکرار میکند حذف دستفروشی عامل بیقید و شرط افزایش فقر مطلق در جامعه است.
شاید به همین دلیل هم برخی از آسیبشناسان اجتماعی اعتقاد دارند که دستفروشی عاملی برای کاهش آسیبهای اجتماعی است، زیرا درآمد حاصل از این کار که برای خیلی از خانوادهها تنها راه معاش است، از سقوط آنها به زیر خط فقر که زمینه ساز آسیبهای اجتماعی جدی است جلوگیری میکند. علیرضا نادعلی سخنگوی شورای شهر تهران در این ارتباط میگوید: کاری که شهرداری تهران در رابطه با دستفروشان انجام میدهد متناسب با طرحهایی است که از قبل وجود داشته، یعنی سامان دادن به دست فروشان در یک بازار محلی که اصطلاحا به آن «سامان بازار» میگویند.
اما این امر موجب ساماندهی کل دستفروشان نمیشود چون عدهای از دستفروشان در این بازارها حضور پیدا میکردند اما برخی دیگر به این بازارها نمیآیند و این بزرگترین مشکل این طرح است. در مجموع راه دیگری در رابطه با ساماندهی دستفروشان وجود ندارد؛ یعنی جز اینکه جای نسبتا مناسبی در محلهها و مناطق برای دستفروشان در نظر گرفته شود و شهرداری از جهت غرفهها، برق و آب آنها را پشتیبانی کند تا مردم هم کم کم به این بازارها مراجعه کنند و اصطلاحا این بازارها پاخور پیدا کند، فکر دیگری درباره ساماندهی دستفروشان نمیتوان کرد. در برخی از پیاده روها مثل پیادهروهای میدان تجریش این طرح اجرایی شد و اوضاع خیلی بهتر شد.»
عایدی از دستفروشی
میزان گردش مالی قطعی که روزانه به واسطه دستفروشان شهر تهران رقم میخورد چیزی نیست که بتوان از آن آمار و ارقامیارایه داد، دلیل اصلی این موضوع هم این است که هیچ یک از دستفروشان آمار دقیقی از درآمد خود ارایه نمیدهند. این در حالی است که خیلی از خیابانهای تهران که پر رفت و آمدتر است و سر قفلی دارد، درآمد بیشتری هم برای دستفروشان رقم میزند. این موضوع در خطوط مختلف مترو نیز صادق است. اما با یک حساب سرانگشتی میتوان گفت اگر یک دستفروش هر 365 روز سال بساط پهن کند و روزانه 150 هزارتومان سود داشته باشد سالانه چیزی حدود 54 میلیون تومان درآمد خواهد داشت و این همان گردش مالی میلیاردی است که زیر پوست شهر در جریان است.
تبعات اقتصادی یک شغل کاذب
شاید بتوان دستفروشی را در دسته اشتغال کاذب به شمار آورد اما بدون شک آن را نمیتوان زیر مجموعه شغلهای موجود دانست؛ هر چند که عدم ساماندهی آنها به نوعی به این شغل رسمیت بخشیده است. مشاهدات عینی نشان میدهد دستفروشی تابعی از کم و زیاد شدن بیکاری، شدت گرفتن نیازهای معیشتی و افزایش تقاضا برای خرید کالاست. به این صورت که در مقاطعی مانند زمستان که گروههایی از کارگران مانند کشاورزانی که در بهار، تابستان و پاییز کار دارند و زمستان بیکار هستند، تعداد دستفروشان افزایش مییابد. همچنین در مقاطعی از سال افرادی که شاید کار عادی دارند بیشتر دچار مشکلات معیشتی شوند. وقتهایی هم هست که تقاضا بالا میرود.
شکست مداوم طرحهای جمعآوری دستفروشان
شکست مداوم طرحهای جمعآوری دستفروشان طی سالهای اخیر نشان میدهد، طرحهای ارایه شده برای این کار غیر کارشناسی است. از سوی دیگر افزایش بیکاری و گرانیهای افسارگسیخته مسکنهای موقتی ساماندهی دستفروشان را بیاثر ساخته است. از این رو در صورتی میتوان شاهد جمعآوری بهطور کامل دستفروشان در سطح خیابانها و متروهای شهر تهران بود که در مرحله نخست مکان مناسبی برای آنها در نظر گرفته شود و سپس اینکه مکانهای در نظر گرفته شده محل تردد عابران پیاده باشد، در غیر این صورت بهیقین طرحهای جمعآوری دستفروشان محکوم به شکست خواهد بود.با این همه باید این موضوع را مدنظر قرار داد که نا به سامانیهای اقتصادی موجب افزایش حضور زنان به عنوان دستفروش میشود و اگر هر چه زودتر فکری به حال این موضوع نشود ممکن است با بروز و ظهور برخی آسیبهای اجتماعی مواجه شویم.
دیدگاه تان را بنویسید