روزنامه اعتماد گزارش داد:
شهرداری علیه دستفروشان
روزنامه اعتماد در گفتوگو با کارشناسان طرح تازه مقابله با دستفروشان را بررسی کرد.
محمد معصومیان- به تازگی در تهران و آنطور که نتیجه جستوجوها نشان میدهد در شهرهایی مانند بوشهر، قزوین و کرج طرح ضربتی جمعآوری دستفروشان و بساطگستران به راه افتاده است. نازیبایی شهری، مشکلات برای شهروندان و شکایت مردم و کسبه کلیدواژههایی تکراری برای هر بار برخورد با دستفروشان در ایران است. دستفروشانی که از اقشار مختلف مردم مانند دانشجو و تحصیلکرده بیکار یا افرادی که تنها یک شغل کفاف زندگی آنها را نمیدهد، تشکیل شده تا روزی اندکی از این راه کسب کنند. مردان و زنانی که نه تنها حمایتی از طرف دولت مانند بعضی از کشورهای دیگر دریافت نمیکنند، بلکه هر بار بنا به تصمیمات مسوولان باید بساط را جمع کنند و منتظر به وقوع پیوستن انبوهی از قولها و وعدههای مسوولان باشند.
به گزارش اعتماد، داغ شدن دوباره طرح ضربتی اخیر از گزارشی در صداوسیما آغاز شد و واکنشی که مهدی اقراریان، عضو شورای شهر به این گزارش در صحن علنی شورا نشان داد. اقراریان همدستی برخی کارمندان شهرداری با دستفروشان را اتفاقی اسفناک عنوان کرد و در ادامه از مشکلات شهری که دستفروشان در تهران ایجاد میکنند، گفت. پیش از این هم صحبتهایی در رابطه با ثبتنام دستفروشان در سامانه و دادن کارت به آنها از طرف قدرتالله محمدی، مدیرعامل شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر تهران مطرح شده بود.
خلاصه این اظهارات اما بالاخره پای مسوولان شهری را در 19 تیر ماه امسال به اطراف تئاتر شهر تهران کشاند. آنطور که رسانهها گزارش دادند در این طرح جواد طاهری، مدیر مجموعه تئاتر شهر هم در سخنانی از خواست هنرمندان بر استمرار این شرایط گفت و از امنیت ایجاد شده بعد از اجرای این طرح استقبال کرد. هنرمندانی مانند قطبالدین صادقی و هادی حجازیفر و امیر دژکام هم حضور داشتند و از اینکه دستفروشان این منطقه جمعآوری میشوند، ابراز رضایت کردند.
در آخرین اقدامها برای مقابله با دستفروشان سیدمهدی صباغ، شهردار منطقه یک تهران عنوان کرده طی یک حرکت ضربتی از دور میدان تجریش تا باغ فردوس به صورت کامل از حضور دستفروشان و بساطگستران پاک شده است. او این طرح را طرح ساماندهی با هدف نظمبخشی به این محور معرفی کرده و قول داده در فضاهای مناسبی در ضلع شمال و جنوب میدان تجریش تا پایان مرداد برای دستفروشان مکانی آماده کنند. اما این جمعآوری تنها به معنای ممانعت از کار نبوده و شهردار منطقه یک از شناسایی انبارها و مخفیگاه این دستفروشان گفته است.
روز گذشته سخنگوی شورای شهر علیرضا نادعلی از وظیفه مجموعه مدیریت شهری برای مقابله با سد معابر در گذرهای عمومی گفت: « آنچه مسلم است ما در مورد سد معبر و جلوگیری از تردد عموم مردم در همه مناطق تهران حساسیت داریم و معتقدیم که گذرهای شهر باید ساماندهی شود.» سخنگوی شورای اسلامی شهر تهران از سخت بودن جابهجا کردن دستفروشان گفت: «مشکل پیچیدهای است که هر چه رها شود، بعدا کار را سختتر میکند.» اما سرنوشت تعداد بالای دستفروشان این منطقه چه خواهد بود و آیا این طرحها میتوانند این پدیده اجتماعی را کاهش بدهند یا این رفتارها تنها پاک کردن صورت مساله بحران بیکاری در ایران است؟
کسبه؛ بزرگترین شاکیان دستفروشان
مژگان طاهریتفتی، استادیار دانشکده شهرسازی در گفتوگو با «اعتماد» به صراحت از بینتیجه بودن چنین طرحهایی میگوید. طاهری که در زمینه دستفروشی و بساطگستری کار میدانی و علمی کرده است با مثال آوردن از شهرها و کشورهای در حال توسعه میگوید که نتوانستند با چنین طرحهایی این پدیده اجتماعی را ساماندهی کنند: «اگر به تجربه شهرهایی مانند شهرهای ایران در نقاط دیگر دنیا نگاه کنیم، میبینیم که هیچ کدام از طرحهای جابهجایی و بازارچه ساختن و ساماندهی به هیچوجه جواب نداده است. در کشور چین که ابزارهای مختلفی برای کنترل جمعیت دارد باز هم نتوانسته در این زمینه موفق باشد.» او معتقد است حتی طرحهایی که برنامهریزی دقیقی داشتند هم بعد از چند وقتی بینتیجه ماندند و دستفروشان به محل اصلی خود برگشتهاند، چون طرحهای جایگزینی مانند ایجاد بازارچه معمولا پاخور خوبی ندارند و هزینههای زیادی به دستفروشان تحمیل میکنند: «قطع به یقین به شما میگویم هیچ جای دنیا این بازارچهها جواب نداده است. هیچ جای دنیا این برنامه ثبتنام دستفروشان جواب نداده است. منظورم کشورهای در حال توسعه است.»
طاهری مهمترین دلایل گرایش مسوولان به چنین طرحهایی را ایجاد یک شهر مدرن و تمیز میداند: «یکسری بحثهای زیباییشناسی است که یک تصور غلط از زیبایی شهر است و تصویری است که در دنیا کاملا از بین رفته است. مساله دیگر مغازهدارها هستند که مسوولان را به سمت جمعآوری دستفروشی هل میدهند. تا جایی که من میدانم یک طرف داستان اتاق بازرگانی و مغازهداران هستند که میگویند اینها دارند اجناسی که ما میفروشیم را میفروشند و این مانع کسب ما میشود. آن زمانی که من در تهران روی این قضیه کار میکردم مغازهداران و کسبه امضا جمع میکردند و نامه مینوشتند و گاهی قبل از انتخاب شهردار جلسات شفاهی و لابیهای متعددی انجام میدادند.» او بزرگترین شاکی دستفروشان را کسبه میداند و معتقد است منظور مسوولان از شکایت مردم همان شکایت کسبه است که فکر میکنند در نبود دستفروشان میتوانند فروش بهتری داشته باشند در حالی که شاید اینطور نباشد: «قضیه این است که وقتی شما پول ندارید از مغازهدار خرید کنید، وقتی دستفروشان نباشند هم پول ندارید از آنها خرید کنید.» طاهری معتقد است این رفتارها را باید سیاسی خواند و نتیجه لابیگریها و گفتوگوها و شکایات کسبه است: «این برخوردهای مقطعی باعث میشود هم دستفروشان خیال راحتی نداشته باشند هم اینکه جواب کسبه و اصناف را داده باشند.»
دستفروشی کار راحتی نیست؛ نشستن گوشه خیابان در گرما و سرما از آن کارهایی است که تا احتیاج شدید نباشد هر کسی به آن تن نمیدهد. برخی دستفروشان تهران هم از نقاط دور تهران خودشان را به خیابانهای مرکز شهر میرسانند و جدا از سختی کار مجبور هستند برای حفاظت از اموالشان پولی هم برای انبار آنها بپردازند. آنطور که مژگان طاهری میگوید در دوران کرونا این قشر ضربه زیادی خورد و در حالی که کشورهای دیگر مبالغی برای حمایت از افرادی که آسیبپذیر بودند و مشاغل آنها ثبت نشده بود، میپرداختند دستفروشان ایران رها شده بودند. طاهری میگوید: «دستفروشی یکی از بزرگترین بخشهای اقتصادی است که برای خودش کار تولید میکند و نیروی شاغل دارد بدون اینکه دولت سرمایهگذاری در این کار کرده باشد. الان دستفروشی چندین هزار شغل ایجاد کرده است و روی پای خود ایستاده و بدون حمایت دولتی دارد چرخ اقتصاد کشور را میچرخاند، بنابراین از لحاظ عقل اقتصادی جمع کردن دستفروشان به هیچوجه عقلانی نیست. امیدوارم به این فکر کنیم که نتیجه مقابله با این قشر چه تبعاتی خواهد داشت؟»
سرپوش گذاشتن بر فقر به بهانه مقابله با دستفروشان
تحلیلها در مورد نحوه و دلایل برخورد با دستفروشان اما تنها به پاسخ به یک مطالبه بیرونی محدود نمیشود آنطور که کریم آسایش، کنشگر و پژوهشگر شهری پیشتر به «اعتماد» گفته بود، اینگونه برخوردها به نوعی سرپوش گذاشتن بر فقر است: «همه سیاستها برمبنای این است که این افراد دیده نشوند؛ بنابراین سیاستی که در مورد دستفروشان دارند هم همین است. اگر اینها جایی باشند که دیده نشوند، مشکلی نیست، اما حضور آنها را به نوعی مخدوش کردن مناظر شهری میدانند درحالی که منظر شهری را خود شهرداری با انواع ساخت و سازهای افسارگسیخته مخدوش کرده است. نه تنها شهرداری که در مواردی در امور اجتماعی وزارت کشور و بهزیستی هم شاهد هستیم که نسبت به رویتپذیری پدیدههایی که فکر میکنند از نظرشان بازنمایی چهره فقر است، مشکل دارند. از نظر مسوولان هر چیزی که نمود بیرون فقر است، نباید دیده شود.» آسایش معتقد است جابهجا کردن دستفروشان و ساماندهی آنها در بازارچهها به نوعی مغایر با منطق دستفروشی است که میخواهد در جایی ساکن باشد که از نظرش پاخور بهتری دارد. او هم معتقد است این طرحها بنا به تجربهای که پیشتر هم وجود داشته با شکست مواجه میشود.
منازعات قدرت بر سر فضای شهری
مریم ایثاری پژوهشگر حوزه شهری هم معتقد است برخوردهای ضربتی با دستفروشان هرگز نتوانسته دستفروشی را کاهش دهد: «ممکن است تعداد معدودی از دستفروشان حین اجرای طرحهای ضربتی برای مدتی خانهنشین شوند یا موقتا به کاری با شرایط شغلی نامناسبتر روی بیاورند، اما اکثر دستفروشان تلاش خواهند کرد راهی برای بقای خود در سطح خیابانها بیابند و در نتیجه ما شاهد تقویت تراکم دستفروشی در پاتوقهای قبلی یا شکلگیری جغرافیای جدیدی از دستفروشی در سطح معابر شهری پس از اجرای طرحهای ضربتی هستیم.» ایثاری از طرح ضربتی و ساماندهی دستفروشی در بازار تهران در سالهای اخیر مثال میآورد که منجر به گسیل دستفروشان به محدوده سه راه جمهوری تا ضلع جنوبی چهارراه ولیعصر شده است. او در پاسخ به این پرسش که چرا مسوولین در شرایط اقتصادی کنونی دست به چنین اقداماتی علیه اقشار ضعیف اقتصادی میزنند، میگوید: «شهرداری و حکمرانی شهری همواره طی سالهای اخیر با دوگانهسازی از دستفروشان خوب (مستحق و بهنجار) و دستفروشان بد (نابهنجار) تلاش کرده با توجیه مقابله با دسته دوم، به اجرای طرحهای ضربتی روی بیاورد. به عنوان نمونه زمانی دستفروشی را همارز رفتارهای مجرمانه نظیر فروش کالاهای قاچاق و غیرمجاز قرار میدهد، یا با جرمانگاری از دستفروشی و ادعای درگیری دستفروشان در آسیبها و جرایم اجتماعی تلاش میکند نگاه آسیبشناسانهای را نسبت به این قشر در افکار عمومی ایجاد کند و از این طریق اجرای طرحهای ضربتی و برخورد با آنها را توجیه کند و از سویی مانع از تمرکز افکار عمومی بر ناکارآمدی دولت در اشتغالزایی و کاهش فقر بشود.» ایثاری معتقد است ریشههای دیگر این گونه برخوردها با دستفروشان میتواند به تفوق ایده شهر مدرن توسط مسوولان شهری برگردد: «از این منظر شهرها به عنوان محرک مدرنیته درک میشوند و دستفروشی به عنوان مظهر توسعهنیافتگی و فقر بازنمایی و بنابراین غیاب آن نوعی پیشرفت تلقی میشود.» او از بعضی مناطق اصلی تهران که محل تردد مسوولان است مثال میزند که شهرداری با قرار دادن گلدانهای بزرگ تلاش کرده این موضوع را از چشم ناظران سیاسی داخلی و خارجی پنهان کند. موضوع دیگری که ایثاری از آن حرف میزند سیاست دوگانه شهرداری در رابطه با سدمعبر و ضرورت روان بودن معابر است: «از نگاه برخی مدیران شهری معابر باید صرفا به شیوه تککارکردی محل گذر عابران باشد نه محل کسب روزی، مکث و توقف عابران. براین اساس با تمسک جستن به ماده ۵۵ قانون شهرداری در رابطه با سدمعبر (که اشکالات قانونی متعددی هم میشود به آن وارد کرد) تلاش میکنند با دستفروشی مقابله کنند. این درحالی است که به شیوه دوگانهای خود شهرداری اکنون برخی معابر شهری را درراستای درآمدزایی اشغال و واگذار کرده است. اما مسوولان شهری همواره با تمسک جستن به موضوع سد معبر برای توجیه مقابله با دستفروشی استفاده میکنند.»
این پژوهشگر شهری منازعات قدرت بر سرفضای شهری را دلیل دیگر اینگونه برخوردها با دستفروشان میداند. منازعاتی که اصناف، حکمرانی شهری، طبقات مختلف اجتماعی هر یک بخشی از آن محسوب میشوند و تلاش میکنند به شکلی از فضای شهری جهت تقویت منافع خود استفاده کنند. در میان این منازعه گروههای فرودست شهری هم برای بقای خود از فضاهای شهری استفاده میکنند و این فرآیند از نظر مریم ایثاری میتواند به تشدید منازعات و تضادهای اقتصادی و فرهنگی منجر شود. او از برخی اصحاب تئاتر یا مصرفکنندگان فضا در میان طبقات بالاتر مثال میآورد که علاقهمند به حضور دستفروشان در محوطه تئاتر شهر نیستند و این امر را باعث تضعیف اقتصاد تئاتر و کاهش تماشاگران نمایشها قلمداد میکنند. یا گاهی فشار اصناف، کسبه بازار و مغازهداران به شهرداری سبب میشود تا مسوولان شهری در این شرایط اقتصادی دست به اجرای طرحهای ضربتی اینچنینی بزنند.
آنطور که در گفتوگو با کارشناسان فهمیده میشود زنجیرهای از علتهای مختلف سببساز تهیدستسازی و غیررسمیسازی نیروی کار و تشدید نیاز مالی افراد و حضور آنها در معابر شهری میشود. مشکلاتی که این روزها طبقات اجتماعی متوسط را به پایین هل میدهد و هر روزه آنها را به اجبار معیشت راهی مشاغلی میکند که هیچ ثباتی ندارد و هر روز در معرض خطر است. از طرفی هم اقشاری هستند که هر روز زیر بار مصایب اقتصادی بیشتر کمر خم میکنند و تنها امیدشان بساط کوچکی کنار خیابان است.
باید آنها را جمع کنند. همه چیز از جمله مواد مخدر و حتی آدم هم می فروشند