اگر آتش زدن قرآن جرم بزرگی است، آتش زدن طبیعت هم همسنگ آن است
حسین اسلامی اردکانی نوشت: اگر بیاحترامی به قرآن یا آتش زدن آن جرمی بزرگ است، آتش زدن زیستگاههای حیوانات، تخریب جنگل و طبیعت و محروم کردن زمین از آبی که از آسمان باریده است، نیز همسنگ آن است و بیارزش شمردن آیات الهی به شمار میرود.
«رستاخیز زمین» عنوان یادداشت سیدحسن اسلامیاردکانی است که در آن آمده: در ایام نوروز یکی از مناسک شخصی من این است که هر روز، بله، هر روز، گشتی در طبیعت میزنم و کوهی یا کمری را تماشا میکنم و اگر فرصتی باشد صعودی میکنم. کوه و کویر و دشت را یکسان دوست دارم و از هر یک به شکلی لذت میبرم. تقریبا هیچ برنامه دیگری نمیتواند این برنامه را به حاشیه ببرد. گاه یک مسیر تکراری را بارها میروم تا جایی که برخی از این مسیرها را صدها بار رفتهام. همه چیز برایم تکراری و در عین حال یکسره نامکرر است. در واقع، در این ایام میتوان لحظهبهلحظه پوستاندازی زمین و سنگ و صحرا را تماشا کرد. جنبشی ملایم و رقصی آرام همه جا را فراگرفته است. زمینی که تا دیروز یکسره خاکیرنگ بود، آرامآرام به تیرگی کشیده میشود و بعد به سبزی میزند و سرانجام خاکها شکافته میشود و برگهایی ظریف از آن سر بر میکشند و بالا میآیند و مشتاقانه به همه جا سر میکشند. گویی زمین بیدار شده است و با خمیازهای طولانی دارد بلند میشود.
یکی از جذابترین آیات قرآن(که خواندنش برایم همواره شورانگیز بوده) آیهای است درباره رستاخیز زمین. این آیه با ایجاز تمام، زمستان و بهار را در چند قاب عکس نشان میدهد: «زمین را خاموش میبینی، آنگاه که بر آن آب سرازیر کنیم، به جنبش در میآید، میروید و از هر گونهای جفتی چشمنواز میرویاند.» (حج: 5) برخی تعبیراتی که در این آیه آمده کمتکرار است. یکی از اینها فقط یکبار در قرآن آمده است، یعنی«هامده». در این آیه هامده حال و روز زمین را وصف میکند و به معنای فسرده، خشکیده، خفته، بیحال و حرکت است.
دومین تعبیر «اهتزت» است. اهتزاز به معنای به جنبش در آمدن، رقصیدن و تکان خوردن شدید است. این تعبیر در قرآن دو بار به کار رفته است، یکی در همین آیه بالا و دیگری در این آیه: «و از آیاتش آن است که زمین را افتاده و خوار میبینی. پس چون بر آن آب سرازیر کنیم، به جنبش در میآید و میروید.» (فصلت: 39) سومین تعبیر «ربت» است به معنای رویید، فزونی گرفت، بیشینه شد و بالا آمد. واژه معروف «ربا» هم با این واژه همخانواده است. این دو آیه ساختاری مشابه دارند و با تعبیراتی نزدیک به هم یک واقعیت را بیان میکنند؛ در پی باران، زمین مرده زنده میشود، میشکوفد، میبالد، به جنبش در میآید و از مرگ برمیخیزد و رستاخیزی را تجربه میکند.در ادامه آیه دوم، خداوند رستاخیز زمین را با رستاخیز آدمی گره میزند و میگوید: «همان کسی که زمین را زنده کرد، مردگان را زنده میکند که او بر هر کاری تواناست.» بدین ترتیب، راه فهم رستاخیزِ آدمی، تامل در رستاخیزِ زمین است و از این منظر، به تعبیر خود قرآن، بهار از آیات خداوند است (و من آیاته) . در نتیجه، آیات خداوند را تنها در قرآن نباید دنبال کرد و در مساجد نباید خواند، آیات خداوند را در رهگذر هر انسانی، در حاشیه بیابان، در دامنه کوهستان و در دل جنگلها میتوان دید و خواند. با این نگاه، جنگلها دیگر «منابع طبیعی» نیستند، بلکه آیات سبز خداوند به شمار میروند و آسیب زدن به آنها، توهین به آیات خداوند است. اگر بیاحترامی به قرآن یا آتش زدن آن جرمی بزرگ است، آتش زدن زیستگاههای حیوانات، تخریب جنگل و طبیعت و محروم کردن زمین از آبی که از آسمان باریده است، نیز همسنگ آن است و بیارزش شمردن آیات الهی به شمار میرود. نادیدن این پیوند بین زمین و آسمان و کتاب تدوین الهی و کتاب تکوین او، یعنی زمین و بیتوجهی به رستاخیز دمادم زمین در بهار، از دیدگاه قرآن کوری و کژروی و گمراهی است.
دیدگاه تان را بنویسید