تفریحی که باید برای آن هم پول خرج کنی هم وحشت کنی!
اتاق فرار ... آدم را یاد هزارتوهای پرماجرا میاندازد اما قصه فرار از این اتاق با قصه فرار از هزارتوها، زمین تا آسمان فرق میکند. نامش اتاق فرار است اما اغلب در داخل خانههای متروکه و قدیمی تعبیه شدهاند. اصلا به قول حرفهایهای این بازی هرچی خانه ویرانتر ترسش بیشتر و خلاصه بازی دلچسبتر.
همشهری نوشت: اتاق فرار ... آدم را یاد هزارتوهای پرماجرا میاندازد اما قصه فرار از این اتاق با قصه فرار از هزارتوها، زمین تا آسمان فرق میکند. نامش اتاق فرار است اما اغلب در داخل خانههای متروکه و قدیمی تعبیه شدهاند. اصلا به قول حرفهایهای این بازی هرچی خانه ویرانتر ترسش بیشتر و خلاصه بازی دلچسبتر. شاید به خاطر همین باشد مالکان این اتاقهای فرار عمدتا در بافتهای فرسوده و در کوچه پسکوچههای تنگ و باریک دنبال راه اندازی آن میگردند.
تجربه یک اتاق فرار
آنقدر از این اتاقها شنیدیم که آدرنالین خونمان بالا زد و تصمیم گرفتیم به یکی از این اتاقهای فرار سربزنیم البته میهمان ترس این اتاقها شدن همچین بی حساب و کتاب نیست در کنار هزینه ۱۲۰ تا ۲۰۰ هزار تومانی که باید بابت رزرو به ازای هر نفر پرداخت کنید تیمتان هم نباید از ۴ نفر کمتر باشد البته ۴ نفر بالای ۱۸ سال و بدون هیچ درد و مرض قلبی چرا که شدت ترس در برخی از مراحل آنقدر زیاد است که ممکن است قلب بیمار تاب نیاورد و ماجراجویی در اتاق فرار زهرمارتان شود.
خلاصه این که با همه این تفاسیر تیممان را تشکیل دادیم و بعد از رزرو سانس مورد نظر راهی آدرس اتاق فراری شدیم که درباره هولناکی و وحشت فراوانش در صفحات مجازی زیاد خوانده بودیم. آدرس خانه در کوچه پسکوچههای محله خواجه نظام بود. بافت قدیمی و فرسوده، با خانههای وکوچک و زهوار در رفته. چند دقیقهای دنبال خانه مورد نظر گشتیم. نه از تابلوی اتاق فرار خبری بود نه از پلاکی که در سایت درج شده بود. برای پیدا کردن سریعتر خانه مجبور به تماس تلفنی شدیدم. مشغول صحبت تلفنی بودیم درِ یکی از خانهها بدون این که فردی در میانهاش باشد باز شد. صدای پشت خط فرمان ورود داد. با ترسی که توام با خنده بود وارد شدیم. جوانکی قد بلند و سیاه پوش، همانند مجسمههای عصا قورت داده در میانه حیاط ایستاده بود. چنان خشک و جدی شروع به تشریح قوانین بازی و سپس روایت داستان اتاق کرد که انگار با رباتی آهنین مشغول صحبت بودیم همه زورش را میزد تا فضا را ترسناک جلوه دهد و البته موفق هم بود دورتا دور ساختمان با پارچه های سیاه و نایلونهای یک تکه پوشیده بود. ساختمان قدیمی در سه طبقه بود و معماهای بازی هم در تمام این طبقات پنهان.
بعد از گرفتن کلیه لوازم شخصی از جمله گوشی های موبایل اجازه ورود به مرحله اول بازی را پیدا کردیم. بازی از اتاقی نسبتا بزرگ با دکوراسیون ساده و قدیمی شروع شد. صدای نامفهوم گیم مستر(گرداننده بازی) از پشت بی سیمی که در اختیار یک نفر از اعضا قرار گرفت حکایت از شروع جستجو برای حل معمای اول اتاق داشت. عکسهای قدیمی خانوادهای روی دیوارهای ترک خورده خانه جا خوش کرده بود. راه رهایی از این اتاق و ورود به مرحله بعد پیدا کردن کد رمزی بود که در اتاق پنهان شده بود. مشغول جستجو بودیم که ناگهان برقهای اتاق خاموش شد. تاریکی محض همه جا را فراگرفت و ترس تمام وجود همراهان را گرفته بود. هیچ کس از تس قدرت حرکت نداشت. سنگینی حضور غریبهای را همه احساس میکردند و وقتی این شک به یقین تبدیل شد که برقها برای لحظه کوتاهی روشن و از هیبت سیاهرنگ غریبه همه از شدت ترس جیغ کشیدند ... این جریان قطع برق و ظهور و نمود یک نفر سیاهپوش کامل با چهره مخوف در تمام مراحل بازی تکرار می شود و گاهی حتی منجر به زد و خورد بین اکتورها(بازیگران) و شرکت کنندگان بازی هم می شوند هر چند طبق قوانین بازی رعایت dont tuch یا همان بازی بدون لمس یک اصل مهم و ضروری است که البته این قانون در اتاقهای فرار زیر زمینی رعایت نمی شود.
ورود زیر ۱۸ ساله ها ممنوع
همین معماها و ترس های عجیب و غریب است که باعث شده اتاق فرار امروز طرفداران زیادی داشته باشد از بچه های قد و نیم قد تا جوان ها. البته طبق قانون جهانی این بازی ورود افراد زیر ۱۸ ساله به داخل بازی ممنوع است هر چند این قانون هم در اتاق های فرار بدون مجوز یا به اصطلاح زیرزمینی رعایت نمی شود.
دختران مراقب باشند
دخترانی که تجربه رفتن به این اتاقهای فرار و تجربه ترس در آن را داشته اند هم می گویند بهتر است دخترهای نوجوان و جوان تنهایی رفتن به این اتاقهای فرار راتجربه نکنند و حتما یک مرد به همراه داشته باشند چرا که اغلب این اتاقهای فرار غیر مجاز است و معلوم نیست چه اتفاقی در انتظار شرکت کننده هاست.
شغل: ترساندن مردم
افزایش روز افزون اتاقهای فرار در شهرهای بزرگی مانند تهران باعث شده تا شاهد تولد شغلهای جدیدی اعم از اکتور اتاق فرار یا گیم مستر ها باشیم کسانی که به ازای ۱۰ الی ۱۱ ساعت کار دستمزد ناچیزی می گیرند و کسانی عمدتا وارد این شغلها که عاشق هیجان هستند یکی مانند میلاد که ۱۸ ساله است و از بچگی عاشق ژانرهای ترسناک بوده است : «من همیشه فیلمهای ترسناک می بینم و از ترساندن افراد واقعا لذت می برم. بعد از این که یکبار همراه دوستانم به اتاق فرار امدیم عاشق کار اکتورها شدم و برای این کار اقدام کردم» به گفته او کار اکتورها همچین کار اسانی هم نیست : «در تاریکی مطلق باید مراقب باشیم در لوکشین خودمان ظاهر شویم و بلافاصله محل را ترک کنیم.»
سانسهای گران آخر شب
او خاطره های زیادی هم از ترساندن مردم دارد و می گوید کتکهایی که این دو سال در اتاق فرارها خوردم در کل عمرم تجربه نکرده بودم. گاهی افراد به حدی می ترسند که کنترل رفتارشان در اختیارشان نیست و تا سر حد مرگ مارو می گیرند و می زنند.
او هم مانند شرکت کنندگان ماجراجو در بازی سانس های آخر شب را بیشتر دوست دارد : «سانس های آخر شب هم شلوغ تر است هم گران تر به خاطر همین عمدتا این سانس ها از طرف بچه ها رزرو می شود»
تمام بخشهای مختلف اتاقهای فرار بوسیله دوربین های مداربسته توسط گیم مستر کنترل می شود و کوچکترین خطا از سوی شرکت کنندگان در بازی اخطار داده می شود.
اگر شانس بیاورید و در تیمتان حداقل یک فرد باهوش داشته باشید شانستان برای حل معماها و فرار از اتاق خیلی زیاد است آن وقت است که می توانید در آخرین مرحله همراه با اکتورها عکس یادگاری بگیرید و این تجربه ترس و وحشت را برای خود و یارانتان ماندگار کنید.
دیدگاه تان را بنویسید