مژگان شفاعتی در یادداشتی مطرح کرد؛
وعده های توخالی شورا نشینان "شهر رشت"را "شهر ژست" کرده است
این شهر سال هاست که به واسطه بر کرسی نشستن "مدیران سفارشی، گزینشی و عموما ناکارآمد" به بلایی بزرگ مبتلا شده که همچون بلای کرونا، نه تنها مسوولین استانی و کشوری؛ بلکه خارج از کشور را انگشت به دهان کرده است.
اعتمادآنلاین| مژگان شفاعتی در یادداشتی نوشت: اینجا شهررشت است و صدای ما را از شهری می شنوید که دیگرمثل سالیان گذشته، زیبایی و حتی کارآیی ندارد.
این شهر سال هاست که به واسطه بر کرسی نشستن "مدیران سفارشی، گزینشی و عموما ناکارآمد" به بلایی بزرگ مبتلا شده که همچون بلای کرونا، نه تنها مسوولین استانی و کشوری؛ بلکه خارج از کشور را انگشت به دهان کرده است.
این شهر که به واسطه عملکرد مردان و زنان نیک، پیشینیان ومشاهیر که ازعمرشان بیش از یک قرن و گاها نیم قرن می گذرد، هنوز ستاره ای در آسمان نقشه جغرافیایی کشورمان دارد؛ اگر نه اینکه نمی توان به کورسو عملکرد لرزان مسوولین این شهر به ویژه شورای شهر و شهرداری،امیدوار بود.
شورای شهر این شهرسال هاست که معرف حضور دوستان داخلی و دشمنان خارجی است. از آنجا که کشورمان و حتی استان مان، از داشتن هرگونه دشمن و دشمنان داخلی مبراست؛ بنابراین دشمنان خارجی(دشمنان واهی، خیالی و گاها زاییده ذهن شورانشینان) را وارد گود شهر رشت می کنیم.
شورا نشینانی که نه می توانند و نه می خواهند که دست، چشم، پا، گوش و سایر اعضا و جوارح افرادی غیراز خودشان و نور چشمی هایشان، به غنایم ودستاوردهای پیدا و پنهان دسترسی داشته باشند.
جلسات شورای این شهر سال هاست که میدان جنگ تمام عیار البته با لبی خندان و جملات و استدلال هایی عامه پسند اداره شده و سپس یکایک شورا نشینان البته به شرط حضور در جلسه، چای حضور را می نوشند و تفاله ناکارآیی را در ته استکان باقی می گذارند تا مگر جادوگر ماهری از راه برسد و با ورد اجی مجی لاترجی و عصای جادویی خود بحران رودخانه های گوهر رود و زرجوب، زباله سراوان، ترافیک و مسدود کردن بی دلیل چهار راه های این شهر، بحران آب گرفتگی معابر،عدم حمایت از سرمایه گذاران استانی و غیر استانی، رها شدن پروژه های ناتمام و گاها فراموش شده و .... را تک به تک به دست جملاتی همچون بودجه نداریم، مخالفین نمی گذارند ما کار انجام دهیم، کمبود امکانات و ... بسپارد و برود.
البته بگذارید از حق نگذریم و درباره یکی از خصلت های بارز و پررنگ شورا نشینان شهر رشت که متفقا بر روی آن پافشاری کرده و می کنند و در این راه تاکنون از هیچ تلاشی مضایقه نکرده و نمی کنند هم بگوییم.
شورای پنجم شهر رشت ید طولایی در استیضاح شهرداران، برکناری و سپس بر کرسی نشاندن شهرداری که شاید بتوانند با تک تک آنها رابطه حسنه ای داشته باشند هم، مهارت خاصی داشته و دارند؛ ولی به محض اینکه شهردار جدید هم به مذاقشان خوش نیاید، بر طبل استعفای شهردار می کوبند و خواب راحت را از چشم مردمی می گیرند که "قصه پرغصه خوب بودن شهردار جدید شورانشینان" را باور کرده بودند.
ولی سوالی که نه تنها ذهن نگارنده؛ بلکه رشتوندان را قلقلک می دهد این است که چرا اغلب شهرداران پیشین این شهر پس از اینکه کوله بار هجرت را بسته و از این شهر رفته اند در بهترین و بالاترین پست های اجرایی این کشور مشغول خدمت شده اند؟!.
آیا نهادهای نظارتی خدای نکرده مشکل دارند که ناکارآمدی این شهرداران از چشم آنها دور مانده است یا اینکه دید بصیرت شورانشینان شهر رشت بسیار ضعیف شده و نیاز مبرم و ضروری به چشم پزشکی حاذق داشته و دارد؟!.
اگر بخواهیم قصه پرشور شورانشینان شهر رشت را بگوییم به مثنوی هفتاد من کاغذ می رسیم که در این مجال به چند مورد اشاره می شود. البته صرفا جهت اطلاع خواجه حافظ شیرازی که شاید فرصت نکرده باشد غزل خداحافظی شهر رشت را برای همیشه از پیشرفت و کارآیی سروده باشد...
قصه بی پایان شورای پنجم شهر رشت زبانزد خاص و عام بوده و هست . البته با واکاوی دیالوگ های رد و بدل شده شورانشینان طی چند سال گذشته، دیگر نمی توان از کلمه قصه استفاده کرد باید گفت: "واقعیت".
از نشست های شبانه تا توافق های روزانه شان با یکدیگر. از زیاده خواهی های ناتمامشان تا درگیری های لفظی بین خودشان. از متهم کردن یکدیگر به عناوین مختلف، تا بر سر میزگرد صلح و مذاکره نشستن هایشان و …
حداقل در طول عمر نامبارک شورای پنجم شهر رشت، تک تک اعضای شورا به عناوین مختلف یا علی گفته و عَلَم ساماندهی رودخانه های تا گلو فررفته در زباله و نیاز به لایروبی و ساماندهی را بلند کرده اند؛اما چه بگوییم که فقط ادا و ادعای پر تمطراق در این وادی داشته و رودخانه زرجوب و گوهر رود همچون فرزند مادر مرده ای هستند که باید با زن بابای ظالم بسوزند و بسازند در زباله و ...
سال گذشته بود که ناصرحاج محمدی، شهردار سابق شهر رشت، برای اینکه ثابت کند چیزی در چنته دارد، شورا نشینان را از پروژه گیل لند خبر دار کرد.
شهردار رشت در نظر داشت این پروژه را با مشارکت سرمایه گذارانی از سایر استان ها عملیانی کند.
هشت عضو شورا با دلایل و قرائن شهردار قانع شدند؛ اما بقیه نه.
پروژه عظیم گیل لند به عنوان بزرگترین پارک آبی کشور و مجتمع تجاری، ورزشی، فرهنگی، اقامتی و … می توانست مثل سایر پروژه های پر داده این شورا، آثار زیادی برای این شهر به نفس افتاده داشته باشد؛اما نشد که نشد.
و اما پروژه دیگر ساخت پردیس سینمایی دراین شهر که آوازه تئاتر، موسیقی، هنرش زبانزد خاص و عام است که به نافرجام آباد رسید با عدم همکاری و بهانه های بنی اسراییلی شورانشینان این شهر.
یکی دیگر از پروژه ها، آب نمای موزیکال پارک ملت رشت با وسعت پنج هزار متر مربع که از آن به عنوان بزرگترین آب نمای موزیکال در کشور و دومین آب نما در خاورمیانه یاد می شود. با پرتاب آب از فواره ها همراه با موزیک و رقص نور، زیبایی و جذابیت خاصی به پارک ملت در منطقه سه رشت می داده که در موقعیت کنونی، موزیک خاموشی می نوازد.
موارد اینچنین چون نگینی در انگشتر شورانشینان شهر رشت ، تلالو دارد.
روز رشت را پشت سر گذاشتیم. روزی که اکثر رشتوندان به آن غره شده و می نازند که صد البته حق داشته و دارند.
ولی عزیزان، ما به داشته هایی غره ایم که دستاوردهای گذشتگان ماست. نه مسوولین فعلی ما.
آیا تاکنون از خود پرسیده ایم به عنوان یک شهروند، چه گُلی بر سر این شهر زده ایم؟!.
چه کرده ایم برایش؟!.
هر کدام از ما با متبرک کردن انگشت مبارکمان به جوهر زیبای انتخاب عضو شورا و نشان دادنش در همه شبکه های اجتماعی، مسوولیت خطیرمان به اتمام نرسیده و نمی رسد.
آیا آگاهانه انتخاب کرده ایم؟!.
تک تک شورا نشینان شهر رشت، آیا به یک وعده از صد وعده های تو خالی خود عمل کرده اند؟!.
آیا برای همچنان پرآوازه بودن این شهر کاری از پیش برده اند؟!.
واقعیت این است ما به عملکرد گذشتگان خودمان غره ایم.
در وضعیت کنونی، شورای شهر و شهرداری رشت چیزی ندارد که بگوید برای گذشتگان به یادگار گذاشته برای افتخار.
وعده های توخالی شورا نشینان "شهر رشت"را " شهر ژست" کرده است. ژست لبخند، ژست پیشرفت، ژست کارآیی و عملکرد مفید، ژست دلسوزی برای رشت و رشتوندان و ...
شهر رشتی که لقب شهر روشن را به القاب دیگرش اضافه کرده بود، حتی قبل از ورود کرونا، فقط شب هایش با چراغ های مصنوعی می درخشید و فتیله آن رو به خاموشی بود که مانند بسیاری از مشکلات که از برطرف کردن آن عاجز بوده ایم، کرونا از راه رسید و نجاتمان داد.
دیدگاه تان را بنویسید