علیرضا خلقتدوست در یادداشتی عنوان کرد:
پوپولیسم چیست؟
سالهاست مردان سیاست ایران در خدمت شعار و فضیلت برنامه داد سخن دادهاند و وقتی وارد میدان عمل میشوند، حتی حرف هم نمیزنند چه برسد به عمل. برخی از زعمای اندیشهی سیاسی نیز عدم بلوغ سیاسی مردم را دلیل استقبال جامعه از گفتمان گفتار درمانی میدانند. شاید تا حدودی بتوان این استدلال را قبول کرد، اما در اینصورت باید روی دیگر سکه را هم دید. نیمی از بلوغ سیاسی مردم در گروی رفتار سیاستمداران یک جامعه است. به عبارتی کنشگران سیاسی زبده، به مطالبات سیاسی مردم جهت میدهند.
اعتمادآنلاین| علیرضا خلقتدوست در یادداشتی نوشت: پوپولیست یا همان اقدامات مردم باور یا عوام گرایانه را می توان در قالب اموری ارزیابی کرد که به دنبال رضایت عمومی و جلب پشتیبانی و حمایت مردم در حوزه های مختلف است که از این مسیر سیاستمداران می توانند به اهداف و خواسته های سیاسی، حزبی و گروهی نائل شوند.
سالهاست مردان سیاست ایران در خدمت شعار و فضیلت برنامه داد سخن دادهاند و وقتی وارد میدان عمل میشوند، حتی حرف هم نمیزنند چه برسد به عمل. برخی از زعمای اندیشهی سیاسی نیز عدم بلوغ سیاسی مردم را دلیل استقبال جامعه از گفتمان گفتار درمانی میدانند. شاید تا حدودی بتوان این استدلال را قبول کرد، اما در اینصورت باید روی دیگر سکه را هم دید. نیمی از بلوغ سیاسی مردم در گروی رفتار سیاستمداران یک جامعه است. به عبارتی کنشگران سیاسی زبده، به مطالبات سیاسی مردم جهت میدهند.
با اینحال و با وجود همهی نقصهای ریز و درشت باید اعتراف کرد که فهم سیاسی جامعه بالا رفته است. امروز مردم چه بین اصولگرایان و چه از میان اصلاحطلبان از کسی استقبال میکنند که سه ویژگی عمده را داشته باشد. اول اینکه برنامههایی عملی داشته باشد. صرف داشتن برنامههای دلفریب فایدهای برای مردم ندارد. داشتن برنامههای عملیاتی یکی از مهمترین پارامترهایی است که جامعهی امروز به آن توجه دارد. دوم اینکه باید حرفی بزند که پشتوانه توسعهمحور داشته باشد. مذمت گفتاردرمانی به معنای مخالفت با سخن گفتن نیست. این تلقی اشتباه در طول سالهای گذشته از سوی برخی از سیاستپیشهگان مورد سوء استفاده قرار گرفته. بسیاری از آنها وقتی با رای مردم بر مسند نشستند، لام تا کام حرف نزدند و زمانی که در معرض پرسش قرار گرفتهاند از عبارت پوپولیستی «من مرد حرفم نه مرد عمل» استفاده کردهاند. مرد عمل بودن به معنای حرف نزدن نیست. یک سیاستمدار موظف است سخن بگوید اما از آن بیشتر وظیفه دارد به جای زدن حرفهای پوپولیستی، با پشتوانه عملی حرف بزند.
اتفاقا یک سیاستمدار پس از قبول مسوولیت تازه باید شروع کند به حرف زدن. اما حرف داریم تا حرف! هر برنامه عملی از دل حرف در میآید اما نه هر حرفی. متاسفانه تکرار حرفهای نخنما شده این تصور را در بخشی از مردم به وجود آورده که سیاستمدار نباید حرف بزند. با نگاهی به کارنامه سیاستپیشگانی که با عبارت «من مرد عملم نه حرف» عوامفریبی کردهاند میتوان متوجه شد که آنها به نام «عمل» در مقابل مشکلات و ظلمها سکوت کردهاند و نه عمل کردهاند و نه حرف زدهاند.
سومین ویژگی مهم یک سیاستمدار، سابقه خوب است. میتوان با بررسی دو پارامتر پیشین در کارنامه سیاسی افراد، دریافت که چه توانایی ویژهای داشتهاند. در عرصه سیاست چهرههایی بودهاند که با عملکرد ضعیف خود، نفرین و لعنت مردم را برای خود و دودمانش خریدهاند. از آن سو کسانی هم هستند که مردم هنوز طعم شیرین خدمات او را در سالهای خدمتگزاریشان مزهمزه میکنند؛ و نصیبشان از قضاوت مردم، خیر و صلوات بوده است.
متاسفانه عملکرد ضعیف مدیران در گذشته و حال، ضربه بزرگی به اعتماد عمومی نسبت به مدیران جوان ایجاد کرده؛ مدیرانی که یک شبه ره صد ساله را پیمودند و اگرچه تمام تلاششان را کردند، چون اکثریتشان صلاحیت پست مدیریتی نداشتند، کارنامهی ضعیفی از خود بهجا گذاشتند. در این شرایط است که سابقهی سیاستمداران میتواند اعتماد عمومی را جلب کند؛ ملت ما اگرچه هنوز تا بلوغ سیاسی کامل راه درازی در پیش دارد، اما ارزیابی فضای موجود سیاسی نشان میدهد که پیشرفت زیادی در این زمینه حاصل شده و درک سیاسی مردم بسیار بالا رفته است. امروز مردم به سابقهی عملگرایی سیاستمداران - البته در حد توانشان - نگاه میکنند؛ چرا که همه واقفند دو صد گفته چون نیمکردار نیست.
دیدگاه تان را بنویسید